eitaa logo
مصباحیه ...
124 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
11.9هزار ویدیو
609 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 📝 خاطرات هاشمی - دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۱ 🔻براى مراسم روز جهانى صنايع دستى، به محل‌كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان رفتيم. از نمايشگاه كشورى صنايع دستى بازديدكرديم. هر يك از 28 استان، غرفه مخصوص داشتند. با همه آنها صحبت كردم. سپس در آمفى‌تئاتر به گزارش آقاى [یدالله] طاهرنژاد، [رییس سازمان صنایع دستی] و آقاى [اسحاق] جهانگيرى، وزير صنايع و دكتر [حسین] یاوری،گوش دادم و برنامه هنرى گروه چهل دف را تماشا كردم. دربارة اهميت فرهنگى و اقتصادى و انساني صنايع دستى سخنرانى‌كردم و راه علاج بيكارى در كشور را منحصر به سازندگى و سرمايه‌گذارى و توليد و گردشگری، معرفى كردم. 🔻پيش از ظهر، دكتر [علی‌اکبر] ولايتى، [مشاور بین‌الملل رهبری] آمد. ابراز خوشحالى‌كرد، از اينكه مجمع تشخيص مصلحت، موقعيت سنگين و منحصر به فردى، در داخل و خارج به‌دست آورده است و ابراز نگرانى‌كرد، از آينده انقلاب در صورت ادامه وضع موجود و گفت، محافل انقلابى و اسلامى، از شما انتظار دارند كه فكرى و اقدامى براى اصلاح مسير بكنيد. راهكارهاى ممكن، براى اعاده اقتدار انقلاب و رونق كشور را ارایه دادم. ايشان از قوه قضایيه انتقاد داشت وگفت، وضع از زمان آقاى [محمد] يزدى هم بدتر شده؛ نه در قضاوت و مراعات عدالت موفق‌اند و نه در قاطعيت و سركوب ضدانقلاب. 🔻ظهر محسن، [رییس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت مترو] آمد. به دبي دعوت شده بود؛ براى همكاري و مشاوره دربارة امكان طراحي و ايجاد مترو در دبي وگفت، ساخت و ساز در آنجا وسيع شده است و اخيراً واحدهاى مسكونى، اداري و تجاري زيادى مى‌سازند و همراه اجازه اقامت، به خارجى‌ها مى‌فروشند و افراد قابل‌توجهی از ايران خريدارند. 🔻عصر [آقاى ايرج نديمى]، نماينده لاهيجان آمد. از مشكلات شهر لاهيجان و استان گيلان، در مورد چاى و برنج و اشتغال گفت و معتقد است،كارخانه‌هاى چاى‌خشك‌كنى، از امتيازاتى كه با سياست خصوصى‌سازى به‌دست آورده‌اند، سوءاستفاده مى‌كنند و جمعى از آنها اكنون اعتصاب كرده‌اند و مشكل‌آفريده‌اند. انتقاداتى به روش‌كار آقاى [زین‌العابدین] قربانى، امام‌جمعه دارد. آقاى [علی] ميرخليلى، نماينده میناب آمد. از فقر و نياز منطقه گفت و از آقاى [غلامعلی] نعيم‌آبادى، [نماینده ولی‌فقیه در استان هرمزگان و امام‌جمعه بندرعباس] هم ابراز عدم رضايت كرد. 🔻تجاوزات اسرایيل شدت يافته و بار ديگر مقر [یاسر] عرفات، [رییس تشکیلات خودگردان فلسطین]، در رام‌الله محاصره شده است. در افغانستان، اجلاس لویى‌جرگه، با يك روز تأخير قرار است، فردا برگزار شود. 😶 ۱۳۸۱ - ۱۱۱
🔺اگر استعداد باشد! ▫️فرزند آیت‌الله الهی می‌گوید: 🔹آیت‌الله واقعاً (عج) را حاضروناظر می‌دانست و به آن اعتقاد داشت، به‌طوری‌که حتی در کوچک‌ترین حرکات و رفتار زندگی به‌گونه‌ای رعایت همه چیز را می‌کرد که انگار همان لحظه در حضور حضرت است. 🔸کلام مرحوم پدرم این بود: «شما لازم نیست راه بیفتید و دنبال حضرت بروید، اگر استعداد قابلیتش را داشته باشید ایشان خودشان به سراغ شما می‌آیند و خودشان ترتیب تشرف را می‌دهند». ⚡️ «برای ارتباط با حضرت تنها باید تصفیه شد، دل را باید تصفیه کرد. اگر دل صاف باشد این امواج را درک می‌کند و تصویر را هم نشان می‌دهد، اما اگر دل صاف نباشد و گردوخاک داشته باشد، تصویر را خوب نشان نمی‌دهد». 🥺
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گله آیت الله از روح یکی از بزرگان (ظاهرا حکیم فارابی) 🎙به روایت استاد فاطمی نیا
🔺قدرت روحی مرحوم الهی استاد حسن رمضانی به نقل از علامه حسن زاده آملی: 🔹در مقبره شیخان درسی با آیت الله داشتم. روزی ایشان بعد از درس مریض شدند و در بیمارستان نیکویی قم بستری شدند. یک روز بی درس بر من سخت گذشت. صبح روز بعد دفتر و قلم را برداشتم و به بیمارستان رفتم و گفتم: «یک روز درس تعطیل شد دلم گرفت، اگر حال دارید همین جا درس را برگزار کنیم.» 🔸ایشان فرمود: «بر من هم خیلی سخت گذشت؛ چون تا به حال در بیمارستان بستری نشده بودم. دیشب دلم خیلی گرفت و برای خروج از این حال چند لحظه ای با شما بودم». 🔅با تعجب پرسیدم: «چطور؟». فرمودند: «یادت هست دیشب فلان ساعت بلند شدی رفتی کتابخانه و فلان کتاب را برداشتی و ساعاتی با آن مشغول بودی؟ من بودم که با پای شما رفتم کتابخانه و با دست شما کتاب را برداشتم و با چشم شما مطالعه کردم». ▫️گفتم: «آقا چه بلاهایی که سر من آوردید». (+) 📚 صوت تدریس کتاب اوصاف الاشراف (جلسه ۳۵)، موسسه آوای توحید