May 11
May 11
✅منظور از فرمان نامه یا عهدنامه مالک اشتر، همان نامه ای است که از جانب امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر، در باب آئین حکمرانی، هنگامی که وی را به استانداری مصر منصوب می کرد، نوشته است.
این نامه از مهمترین و مفصلترین سخنان منسوب به امام علی(ع) است.
📜زمان نگارش این عهد نامه هنگامی بود که وضع مصر در زمان حکومت محمّد ابن ابی بکر بر اثر کارهای معاویه درهم شد، و گروهی به خون خواهی عثمان برخاستند و به امام علی(ع) از اوضاع آن سامان خبر رسید.
پس در طی حکمی مالک بن حارث نخعی را به ولایت آنجا منصوب کرد.
مضمون آن بیشتر، چگونگی رفتار حکومت و مسئولان حکومتی با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان و وظایف حکومت برای آبادانی مملکت و شکوفایی جامعه است.
🔹برخی از سفارشهای امام(ع) به مالک اشتر در مقام استانداری مصر عبارتند از :
۱)عدل و انصاف
۲)رضایت عموم مردم در پی عیبجویی مردم نرفتن و پردهپوشی بر عیوبشان
۳)گمان نیک به مردم
۴)مشورت با دانشمندان جهت اداره شهرها
۵)طبقهبندی مشاغل جامعه و اینکه هر یک از طبقات بر والی حقّی دارد.
۶)اوصاف قاضی
۷)اوصاف کارگزاران
۸)اولویت دادن آبادانی زمینها بیش از خراج
۹)شرائط کاتبان
۱۰)نیکی به تجار و صنعتگران
۱۱)مراقبت دقیق از طبقه پایین جامعه
۱۲)مراعات حال نمازگزاران ناتوان هنگام نماز جماعت
۱۳)امتیاز ندادن به خویشاوندان و خواص در بیت المال و اموری که به ضرر غیر آنها تمام میشود.
۱۴)برطرف کردن بدگمانی مردم
۱۵)صلح با دشمن (در صورت درخواست وی و رضای خدا)
۱۶)وفای به عهد و استوار بستن آن
🔹برای این نامه بیش از ۸۰ ترجمه و شرح در منابع ذکر شده است.
📚منبع :
کتابنامه نهج البلاغه استادی،
http://eitaa.com/MesbahalHuda
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۱۹/به يكي از فرماندهان
💥#هشدار از بدرفتاري با مردم
پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مركز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلي تو شكايت كردند، من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند. و نه سزاوار قساوت و سنگدلي و بدرفتاري هستند زيرا كه با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز. رفتاري توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديك كردن يا دور نمودن، رعايت كن.
#نامهها
http://eitaa.com/MesbahalHuda
پاسخ:
از سال هفتم تا سال یازدهم فدک در دست حضرت فاطمه(س) بوده است.
که همانطور که گفته شد؛ در سال یازدهم مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری در روز دهم از رحلت پیامبر(ص)، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم وی، فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت زهرا(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند ودرآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
مهمترین هدف آنان، از این کار محدودسازى اهل بيت(ع) بود.
آن حضرت(س) براى پس گرفتن فدک كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد.
🔷 مرحوم طبرسی مى نويسد :
فاطمه(س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود:
«چرا نماينده ى مرا از فدك اخراج نمودى؟
در حالى كه پيامبر(ص) آن را به امر خداوند به من بخشید و پیامبر(ص) در حین بخشیدن آن، علی(ع) و ام ایمن را شاهد قرارداد.»
ابوبکر گفت:
شاهدانت را حاضر کن!
سپس اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و اسماء بنت عمیس وام ايمن درباره ى ملكيت فدك شهادت دادند.
عمر درباره ى شاهدان گفت :
على همسر اوست! حسن و حسين هم پسران او هستند! ام ايمن هم خدمتكار اوست.
اسماء بنت عميس هم قبلاً همسر جعفر بن ابى طالب بوده و خدمتگزار فاطمه هم بوده و به نفع بنى هاشم شهادت خواهد داد.
پس همه ى اين شاهدان براى منفعت خود شهادت مى دهند!!
و درباره ى ام ايمن گفت:
«او زنى غير عرب است و با فصاحت نمى تواند شهادت بدهد»!!
سپس امام علی(ع) فرمود:
«اى ابوبكر و عمر، اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است، ادعا كنم که مال من است، شما از من دليل مى خواهيد يا از مسلمانان؟»
عمر با حال غضب گفت:
اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه است و محصول آن را مصرف مى كند.
در اینجا اصحاب سقیفه احساس کردند از آنجایی که فدک حکم پشتوانه مالی برای اهل بیت را دارد، از طرفی هم نمیتوانستند آیه قرآن را انکار کنند، پس اول متوسل شدند به اینکه این ملک پیامبر(ص) بوده و ایشان آن را هبه نکرده و دیدند اگر این ملک ارث پیامبر(ص) باشد، چون زوجات از زمین مزروعی ارث نمی برند، باز هم به حضرت زهرا(س) می رسد، پس حدیثی از پیامبر(ص) جعل کردند!
پس ابوبکر گفت:
عمر و عایشه براین شاهدند که پیامبر(ص) فرمود:
(نَحنُ مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ لا نُوَرِّثُ وَ ما تَرَکناهُ صَدَقَةٌ)
یعنی ما گروه انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی بماند صدقه است.
پس فدک نه ارث است ونه هبه ای از جانب پیامبر(ص)!
بلکه غنیمت جنگی است که از آن مسلمین می باشد!
حضرت زهرا(س) فرمود:
«اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مى دهید.»
وفرمودند:
«يَابْنَ اَبي قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ اَن تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيّا!» ً
ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن آمده که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟
همانا یک سخن دروغ را نسبت دادی!
(اشاره به حدیث جعلی)
وفرمودند:
«چگونه است كه هرگاه تو درگذشتى، فرزندانت از تو ارث مى برند، اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمى بريم؟»
بعد به آياتى چون آیه «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»(۱) اشاره کرد،که در آن ها از ارث پيامبران ياد شده، اشاره كرد.
و ادعاى او را مخالف با آيات صريح قرآن دانست.
سپس فرمود:
«آيا كسى نيست ما را يارى كند؟
شما بر حكومت خدا و پيامبر(ص)حمله برده ايد و بدون هيچ دليلى و حجتى آن را از خاندان پيامبر(ص) به خاندان ديگرى برده ايد.
به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا باز مى گردند.»
سپس اميرالمؤمنين(ع) به حضرت زهرا(س) فرمود:
«بازگرد تا خداوند بين ما حكم كند و هم او بهترين حكم كنندگان است.»
حضرت زهرا(س) به حال غضب برخاست و فرمود:
«خدایا! اين دو به حق دختر پيامبرت(ص) ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را مأخوذ فرما. سپس حضرت زهرا(س)محزون و گريان از نزد آنان بيرون آمد.»(۲)
📚منابع:
۱)سوره نمل، آیه ۱۶
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۲
http://eitaa.com/MesbahalHuda