1_1212714191.mp3
7.53M
📿 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
👁👁خواندن از روی متن👆 7 دقیقه
👂گوش دادن صوت دعا 15 دقیقه
🎙 با نوای استدیویی مهدی نجفی
تهیه شده توسط موسسه فرهنگی مذهبی رفیعا
دعایسمات۩موسویقهار.mp3
3.22M
💠🌷 دعای سمات
🎙 با نوای سید قاسم موسوی قهار
📖 متن و ترجمه دعای سمات👇
این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نماند که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت مینمودند.
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌧الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌧
#امام_زمان علیه السلام
#لبیک_یا_خامنه_ای
#فاطمیه
🔺خطیب نماز جمعه تهران: خلیجفارس مُلک ابدیِ ایران است
🔹آیتالله خاتمی: چرا رهبر انقلاب مورد هدف است، مقام معظم رهبری نگذاشتند پرچمی که امام برافراشت بر زمین بماند؛ کینه و عناد آنها تا زمانی که نظام اسلامی بر پاست ادامه دارد.
🔹در قدیمیترین سندها این آبراه به نام خلیجفارس نامیده شده و این به نام یک ملت است. این خلیج ایرانی بوده هست و خواهد بود و مُلک ابدی ایران است. این هشدار جدی است، دیگر حق ندارید حرفش را بزنید.
🔹مصوبه مجلس عوام انگلیس مبنی بر تروریست بودن سپاه اوج دشمنی آنها با مردم ایران است؛نیروی انتطامی، بسیج، پلیس، ارتش و سپاه حافظان مردم و امنیت کشور هستند که با علنی شدن این دشمنی، مرگ بر انگلیس لیاقت شما است.
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
🔴 تجلی حضرت زهرا(س) در روز ظهور
🔹 بر اساس روایات، حضرت زهرا سلام الله علیها لیلة هستند و همهی حقایق در لیلة مخفی میشود.
بروز و ظهور این حقیقت در یوم است و امامان معصوم علیهمالسلام ایام هستند و بالاترین یوم، یوم الظهور است که در روز ظهور، حقیقت لیلة که همهی حقایق در آن مخفی شده بود، آشکار میشود.
🔹 لذا آنچه که در دنیا امکانپذیر است از حقیقت و جلوهی تام حضرت زهرا سلام الله علیها بهواسطهی وجود امام زمان ارواحنافداه در روز ظهور آشکار میشود اما مرتبهی اعظم حقیقت حضرت در روز قیامت آشکار خواهد شد.
🌹 روز تولد روح و حقیت شب قدر،، که تماما برای مؤمنین سلامتی و آرامش است تا طلوع خورشید فرزندش امام مهدی ارواحنافداه...
🌹 سلام هی حتی مطلع الفجر
@majmaemahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥برخی حجاب کاملی ندارد اما دلداده آرمانهای انقلاب هستند / نباید با دیدگاهی سلیقهای این افراد را طرد کنیم
🔹️ رئیسجمهور در جمع بانوان یزدی به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها: برخی از بانوان شاید کم حجاب باشند اما دلداده شهدا و انقلاب هستند
🔹هرگز با یک دیدگاه سلیقهای، این افراد نباید طرد شوند، آنچه رهبری در اینباره فرمودند، فصلالخطابی برای همه دلدادگان انقلاب است
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استوری | فکر کن چه بطن و باوری داشته این مادرِ سادهی کوهستان نشین که از دامنش مردی بالیدن گرفته که کابوس همهی طاغوتهای جهان است.
🌷به مناسبت ولادت حضرت فاطمه(س) و روز مادر
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═
بنام خدا
یگانگی و خط مشترک من و معبودم از زمانی شروع شد که روح خود را با عشق در من دمید، پس من از عشق ساخته شده ام، به همین جهت، در هر کنج زندگی ام، عشق میکارم ... بی شک سزاوار زندگی زیبا، شاد و شکوفا هستم ...
تمام راهها هم برمن حجت شده، مگر خود با اعمال و ارتعاشات و ارتباطات نامناسب این معادله را تخریب کنم ...!
💟 خدایا در هر نفس شکرگزارم🙏
💟 همدم من🙏
امروز و هر روز با خود تکرار میکنم : "من تنها آن را می خواهم که تو برای من می خواهی." تا هر آرزوی کاذبی از ذهنم محو شود ...
تنها طرح و مشیت توست که برایم سلامت و ثروت و محبت در پی دارد، بسیارند کسانیکه در خیال خود کلبه ای می سازند، حال آن که باید کاخی بنا کنند. کارهای تو شگفت انگیز است. زیرا تو قدرت و خرد مطلقی ...
"در کارهای تو هیچ تداخلی نیست، کار تو زمان ندارد، پس من تلاش می کنم و می طلبم و سپس یقین دارم هر چه خیر است برایم در نظر میگیری."
🔺خداایا هزارااااااااااااااان بار شکر افرادی را که باعث رشد من و افرادی را من باعث رشد آنها میشوم را به من پیوند زدهای
🌸خدااوندا__ سپاسگزارم
🔺خداایا هزارااااااااااااااان بار شکر وسپاس روحم از آنِ توست، مرا در حریمت پذیرفتی و روحم را به منبع لایزالت پیوند زده ای ، وشکررررررررک به روحم برکت دادهای
🌸خدااوندا_ سپاسگزارم
🔺خداایا هزارااااااااااااااان بار شکر وسپاس ک مرا در مسیر درست شغلی و ارتباطی قرار داده ای ، شکررررر به کارم، به پولم و به ارتباطاتم برکت داده ای ، شکررررر ک افراد با برکت رو به زندگی من فراخوانده ای افرادی که منشاء خیر برای من هستند و مرا منشاء خیر برای آنها کرده ای....
🌸خداوندا___سپاسگزارم
🌸خداایاشکرت بابت برکتی ک در سلامتی من وعزیزانم وجود دارد
🌺خداایاشکرت بابت برکتی ک در فرزندانم وجود دارد
🌸خداایاشکرت بابت برکتی ک در عمر من وعزیزانم وجود دارد
🌺خدایاشکرت بابت برکتی ک در دارایی وثروت من وجود دارد
🌺خداایاشکرت بابت برکتی ک در دوستانم وهمسایگانم وجود دارد
خداایا شکرت بابت برکتی ک در هر ثانیه زندگیم وجود دارد
خداایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
۱۴۰۱/۱۰/۲۳
═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═
❥↬ •❥
🌸ارسال و دریافت به روز ترین وناب ترین پستها ی مذهبی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی....
لینک کانال
@MesbaholHuda
═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═
دوچیز مدهوشم میکند:
آبی آسمانی که میبینم
و میدانم که نیست
و خدایی که
نمیبینم و میدانم که هست …
🌸🍃🍂🍃🌸
═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═
❥↬•❥
🌸ارسال و دریافت به روز ترین وناب ترین پستها ی مذهبی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی....
لینک کانال
@MesbaholHuda
Shab25Ramazan1400[06].mp3
3.08M
⬆️⬆️⬆️
#بند7⃣5⃣
📝#بند_57استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🎤 حاج میثم مطیعی
🍃🍂🍁🥀🍃🍂🍁🥀🍃🍂🍁🥀🍃
🌹اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْکُفْرِ وَ یُطِیلُ الْفِکْرَ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به کفر میکشد و فکر و تحیر را زیاد میکند و موجب فقر میشود و سختی را پیش میکشد. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
💠
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت67
هیچ وقت از با امین بودن خسته نمیشدم...
همیشه کلی حرف داشتم که براش بگم. مخصوصا از وقتی که بهم گفته بود هفته ای یکبار بیا. کل هفته منتظر بودم تا دوشنبه بشه برم پیشش. دوشنبه ها میرفتم که خلوت باشه و بتونم حسابی با امین صحبت کنم و گریه کنم.هوا داشت تاریک میشد و باید برمیگشتم.همیشه دل کندن برام سخت بود.
داشتم سوار ماشین میشدم که خانمی صدام کرد:
_دخترم
-بفرمایید،سلام
-سلام دخترم.میشه منم تا یه جایی برسونی؟
یه کم نگاهش کردم.به دلم نشست. تونستم بهش اعتماد کنم.بالبخند گفتم:
_بفرمایید.
اومد کنارم نشست.گفت:
_زیاد میای اینجا؟
-معمولا هفته ای یکبار میام.
-کسی رو اینجا داری؟
بامهربونی میپرسید.منم بالبخند جواب میدادم.اما کلا همه چیز رو برای همه توضیح نمیدادم.
-همه شهدا مثل برادر برام عزیز هستن.
-ازدواج کردی؟
-بله....شما کسی رو اینجا دارید؟
-آره دخترم.پسرم شهید شده.دوماه پیش، تو سوریه.همین یه بچه هم داشتم.
نگاهش کردم.یه خانم حدود شصت ساله. غم تو چهره ش معلوم بود داغ عزیز دیده.
-خدا صبرتون بده.عروس و نوه دارین؟
-نه...اون آقایی که سر مزارش بودی، شوهرته؟
-بله
-چند سالته؟!
-بیست و چهار سال
-بهت میاد سنت بیشتر باشه.غصه آدم پیر میکنه.منم بیست سالم بود که همسرم شهید شد. پسرم اون موقع دو ماهش بود.
با خودم گفتم تنها کسی که تو این دنیا داشت رو فدای حضرت زینب(س) کرده.
تا رسیدیم خونه اش خیلی با هم حرف زدیم.حرفهایی که به هیچکس نمیتونستم بگم رو اون خانوم خیلی خوب درک میکرد. خیلی راهنماییم کرد که چکار کنم داغ دلم کمتر بشه.با اینکه کمتر از سه ساعت بود که دیده بودمش اما احساس میکردم سال هاست از نزدیک میشناسمش. باهم دوست شده بودیم. چون تنها بود گاهی میرفتم پیشش.بعد صحبت با اون خانم حالم خیلی بهتر بود.قلبم سبک تر شده بود ولی جای خالی امین که پر شدنی نبود.
مراسم سالگرد امین برگزار شد.جمعیت زیادی اومده بودن.باورم نمیشد که یک سال بود امینم رو ندیده بودم.باورم نمیشد یک سال بدون امین تونستم نفس بکشم.
دو ماه از سالگرد امین میگذشت.مریم اومد تو اتاقم.با کلی مقدمه چینی و این پا و اون پا کردن گفت:
_اگه یه پسر خوبی ازت خاستگاری کنه، ازدواج میکنی؟
چشمهام از تعجب گرد شد. این چه سؤالیه دیگه.یه کم نگاهش کردم.جدی گفته بود.خیلی شمرده و واضح سعی کردم بگم که نیاز به تکرار نداشته باشه.گفتم:
_هیچکس جای امین رو برای من نمیگیره... من دیگه به ازدواج فکر هم نمیکنم.
مریم چیزی نگفت و رفت بیرون.
یک ماه بعد با مامان و بابا تو هال صحبت میکردیم که محمد و خانواده اش اومدن. بعد یک ساعت محمد به من گفت:
_یه پسر خیلی خوبی ازت خاستگاری کرده.بهش گفتم تو حتی نمیخوای به ازدواج فکر کنی اما اصرار داره با خودت صحبت کنه.
منتظر بودم بابا چیزی بگه،اما بابا هیچی نگفت.به بابا نگاه کردم، داشت به من نگاه میکرد.منتظر بود ببینه من چی میگم.به مامان نگاه کردم از چشمهاش معلوم بود دوست داره بگم بیان صحبت کنیم.ولی من نمیخواستم حتی بهش فکر کنم.بلند شدم و گفتم:
_حرف من همونیه که قبلا گفتم.
رفتم سمت اتاقم.بابا صدام کرد.نگاهش کردم.گفت:
_فعلا نمیخوای ازدواج کنی یا کلا نمیخوای؟
یه کم فکر کردم.یاد حرف و یادداشت امین افتادم.گفتم:
_فعلا میگم کلا نمیخوام ازدواج کنم.
بابا با اشاره سر اجازه رفتن به اتاق رو صادر کرد.
چند روز بعد پیش امین نشسته بودم. کسی از عقب صدام کرد...
آقای جوانی بود.سرمو برنگردوندم.اومد جلوی من بدون اینکه نگاهم کنه سلام کرد.به نظرم آشنا بود.احتمال دادم از دوستان امین باشه.به مزار امین نگاه کردم.جواب سلامشو دادم.نشست.گفت:
_شناختین؟
-نه.از دوستان امین هستین؟
-بله،ولی قبلش با محمد دوست بودم..من وحید موحد هستم.چند ماه پیش جلوی هیئت با محمد بودیم.
-یادم اومد.
بلند شدم و گفتم:
_شما رو با دوستتون تنها میذارم.
سریع بلند شد و قبل از اینکه قدمی بردارم گفت:
_خانم روشن
نگاهم به زمین بود.گفتم:
_بفرمایید
اونم سرش پایین بود.گفت:
_وقت دارید درمورد موضوعی باهاتون صحبت کنم؟
-چه موضوعی؟
-عرض میکنم،اگه لطف کنید بشینید.
یه کم فکر کردم...
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت68
یه کم فکر کردم که چی میخواد بگه مثلا.گفتم:
_درمورد امین؟
من من کرد و گفت:
_به امین هم مربوط میشه.بخاطر همین میخوام در حضور امین بگم.
نشستم.اونم نشست.گفت:
_من امین رو مدت زیادی نبود که میشناختم ولی ده ساله که با محمد دوستم....نمیدونم چطوری بگم.....فکر نمیکردم گفتنش اینقدر سخت باشه.
فهمیدم چی میخواد بگه...
اول میخواستم برم ولی بعد گفتم بهتره یک بار برای همیشه تموم بشه.چیزی نگفتم.صبر کردم تا خودش بگه.بالاخره گفت:
_من از محمد خواسته بودم که درمورد من با شما صحبت کنه.اما محمد گفت شما حتی نمیخواین درموردش فکر کنید....اما این مساله برای من مهمه.بخاطر همین از پدرتون اجازه گرفتم که با خودتون صحبت کنم.
عجب!!پس بابا بهش اجازه داده. وقتی دید چیزی نمیگم،گفت:
_شما کلا به ازدواج فکر نمیکنین یا به من نمیخواین فکر کنین؟
تا اون موقع چیزی نگفته بودم.به مزار امین نگاه میکردم.گفتم:
_چرا اینجا؟
-برای اینکه از امین خواستم کمکم کنه.
سؤالی و با اخم نگاهش کردم...
به مزار امین نگاه میکرد.متوجه نگاه سنگین من شد.سرشو آورد بالا.به من نگاهی کرد.دوباره به مزار امین نگاه کرد.
زیر نگاه سنگین من داشت عرق میریخت.گفت:
_اگه اجازه بدید در این مورد بعدا توضیح میدم.
بلند شدم.گفتم:
_نیازی به توضیح نیست.
برگشتم که برم،سریع اومد جلوم.سرش پایین بود.گفت:
_ولی من به جواب سؤالم نیاز دارم.
یه کم فکر کردم که اصلا سؤالش چی بود.گفت:
_میشه به من فکر کنید؟
-نه.
از صراحتم تعجب کرد. همونجوری ایستاده بود که رفتم.
رفتم خونه...
بابا چیزی نگفت.منم چیزی نگفتم.حتما خود پسره به بابا گفته که من چی گفتم.
حدود یک ماه بعد بابا گفت:
_خانواده موحد اصرار دارن حضوری صحبت کنیم.
گفتم:
_نظر من برای شما مهم هست؟
بابا گفت:_آره
-من نمیخوام حتی بیان خاستگاری.
-میگم بدون گل و شیرینی به عنوان مهمانی بیان.
-جواب من منفیه.
-بذار بیان صحبت کنیم بعد بگو نه.
-وقت تلف کردنه.
بلند شدم برم تو اتاقم.بابا گفت:
_زهرا،اجازه بده بیان،بعد بگو نه.
به چشمهای بابا نگاه کردم.دوست داشت موافقت کنم.بخاطر بابا گفتم:
_...باشه.
بغض داشتم...
اشکم داشت جاری میشد.سریع رفتم توی اتاقم. اشکهام میریخت روی صورتم.به عکس امین نگاه کردم.گفتم:
_داری کمکش میکنی؟.. چرا؟..پس من چی؟.. نظر من مهم نیست؟...مگه نگفتی هر کی به دلم نشست؟من ازش خوشم نمیاد،مهمه برات؟من فقط از تو خوشم میاد،مهمه برات؟
داغ دلم تازه شده بود...
حتی فکر کردن به اینکه کسی جای امین باشه هم خیلی سخت تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم.
برای آخر هفته قرار مهمانی گذاشتن.آقای موحد با پدر و مادر و خواهراش بودن.چون مثلا مهمانی بود سینی چایی رو هم من نیاوردم.تمام مدت ساکت بودم و سرم پایین بود.
قبلا که خواستگار میومد مختصری براندازش میکردم تا ببینم اصلا از ظاهرش خوشم میاد یا نه.ولی اینبار چون جوابم منفی بود حتی دلیلی برای برانداز کردن آقای موحد هم نداشتم.
علی بیشتر از شرایط کاری آقای موحد میپرسید. وقتی فهمید کارش با محمد یه کم فرق داره و مأموریت هاش بیشتر و خطرناک تره،چهرهاش در هم شد.
بعد از صحبت های معمول گفتن ما بریم تو حیاط صحبت کنیم.
تابستان بود...
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنران دارد سخنرانی میکند ، کودکی میآید و وسائل روی میزش را بر میدارد، بازی گوشی میکند و ... واکنش سخنران فوق العاده است، خودتان ببینید...
🔹️ از دیروز این فیلم در شبکه های اجتماعی در حال دست به دست شدن است. فیلم مربوط آقای سید هاشم الحیدری است. از چهره های مقاومت. دمش گرم بابت حال خوبی که با این فیلم به ما منتقل کرد...
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
🗓 #تقویم_روز
شنبه
٢۴ دی ١۴۰١
٢١ جمادی الثانی ١۴۴۴
١۴ ژانویه ٢٠٢٣
🕌 اوقات شرعی
🔹️اذان صبح ٠۵:۴۵
🔹️طلوع آفتاب ٠٧:۱۴
🔹️اذان ظهر ١٢:١٣
🔹️غروب آفتاب ١٧:١٣
🔹️اذان مغرب ١٧:٣٣
🔹️نیمه شب ۲۳:٢٩
🌹🌹🌹🌹☘
🌹🌹🌹☘
🌹🌹☘
🌹☘
☘
✅ دعای روز شنبه
°{ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ }°
⭐️ بِسْمِ اللهِ كَلِمَةُ الْمُعْتَصِمينَ
⭐️ وَ مَقالَةُِ الْمُتَحَرِّزينَ
⭐️ وَاَعُوذُ بِاللهِ تَعالي
⭐️ مِنْ جَوْرِ الْجآئِرينَ
⭐️ وَ كَيْدِ الْحاسِدينَ
⭐️ وَ بَغْيِ الظّالِمينَ وَ اَحْمَدُه
⭐️ فَوْقَ حَمْدِ الْحامِدينَ
⭐️ اَللَّـهُمَّ اَنْتَ الْواحِدُ بِلا شَريك
⭐️ وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْليك
⭐️ لا تُضادُّ في حُكْمِكَ، وَلاتُنازَعُ في
⭐️ مُلْكِكَ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي
⭐️ مُحَمَّد عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ
⭐️ وَ اَنْ تُوزِعَني مِنْ شُكْرِ نُعْماكَ
⭐️ ماتَبْلُغُ بي غايَةَ رِضاكَ، وَ اَنْ تُعينَني
⭐️ عَلي طاعَتِكَ وَلُزُومِ عِبادَتِكَ
⭐️ وَاسْتِحْقاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْف
⭐️ عِنايَتِكَ وَ تَرْحَمَني بِصَدّي عَنْ
⭐️ مَعاصيكَ ما اَحْيَيْتَني
⭐️ وَ تُوَفِّقَني لِما يَنْفَعُني ما اَبْقَيْتَني
⭐️ وَ اَنْ تَشْرَحَ بِكِتابِكَ صَدْري
⭐️ وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْري
⭐️ وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ في ديني وَ نَفْسي
⭐️ وَلاتُوحِشَ بي اَهْلَ اُنْسي
⭐️ وَ تُتِمَّ اِحْسانَكَ فيما بَقِيَ مِـنْ عُمْري
⭐️ كَما اَحْسَنْتَ فيما مَضي مِنْـهُ
⭐️ يـا اَرْحَـمَ الـرّاحِمينَ ...❤️
☘
🌹☘
🌹🌹☘
🌹🌹🌹☘
🌹🌹🌹🌹☘
🤲 #دعاء سفارش شده یا من اظهر الجمیل
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ،
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَسَتَرَ الْقَبِيحَ،یا مَن لم یُواخِذ بِالجَریرَه وَلَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ ، يَا عَظیمَ الْعَفْوِ، يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ، يَا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، َيَا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يَا صاحِبَ كُلِّ نَجْوَىٰ، وَيَا مُنْتَهیٰ كُلِّ شَكْوَىٰ، يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ، يَا مُبْتَدِئاًَ بِاالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها، يَا رَبَّنا و يَا سَيِّدنا و يَا مَوْلَيٰنا و يَا غايَةَ رَغبَتِنا ، أَسْأَلُكَ یا الله أَنْ لَاتُشَوِّهَ خَلقی بِالنَّارِ.
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💠
╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯