eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.2هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
12.6هزار ویدیو
103 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امام خمینی(ره): 🔸 خدمتی که مرحوم به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، ، همه ی آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «». ایشان بی استثناء آثارش خوب است، است، برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالیقدر.خداوند به حق رسول اکرم، او را با رسول اکرم محشور بفرماید.
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 انسان 250 ساله در کلام رهبری👌 🔹 انسان 250 ساله حلقه سوم https://oniketab.ir/product/halghe-sevom/ 🔹 انسان 250 ساله حلقه دوم https://oniketab.ir/product/halgheh-dovom/ 🦋 سفارش کتاب و مشاوره : 🌷@admin_Oniketab 🛰کانال آنی کتاب سرشاراز کتاب های نفیس وانقلابی🌋 🆔https://eitaa.com/joinchat/10354874Cdcc1101018
🔹 ثابت شد یک قوی تر از جمع است وقتی آن یک، آقای ماست و آن جمع، همه هیمنه و اعوان و انصار استکبار... 🔻همه گفتند اسد باید برود، اما آقای ما گفت باید بماند...
salam-a-dele-bigharar.mp3
5.55M
📝سلام ای قرارِ‌ دلِ‌ بی‌قرار 🎤حاج‌مهدی رسولی ◽️
29.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ 🎤 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دل کوچه ها خیلی تنگه برات امید زمین! سخته این انتظار بگو چند تا مرد میدون کمه؟ از اون سیصد و سیزده تا سوار بیا! نور چشم‌های دنیا بیا! ❈ ═══════❖═══════ ❈ 🍃صلوات یادت بمونه🍃
4_5931760159771591360.mp3
3.38M
🎵 خوشا آنان که 🎙اکبرگلپایگانی
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت چهل و دوم: الی اوفی کرد و همانطور که دفتر را میگرفت و آن را می بست از جا بلند شد و گفت: دقیقا سر لحظهٔ حساس میزنن تو حالت.. بار دیگه در زده شد ، الی در را باز کرد، یکی از خدمتکاران خانم بودکه با فارسی شکسته ای ، سعی میکرد بفهماند که غذا حاضر است. الی لبخندی زد و گفت : ما یه ربع دیگه میایم و سریع در را بست بعد دوباره به طرف سحر رفت کنارش نشست در دفتر را باز کرد و نوشت: فعلا من هم نمی دونم چی به چیه...منم مثل تو...اما از لحظهٔ حرکت احساس کردم ،کار خطرناکی کردم ، داستان زندگیم را میدونی، من مجبور بودم مجبورررر اما تو از سر خوش و هوس راهی این سفر شدی و با برخوردهایی شد، مطمئنم تو را برای یه کار مهم لازم دارن و وجود تو براشون بیش از دیگران مهم هست، برای همین بهت میگم خیلی مراقب خودت باش... هر اتفاقی برات افتاد به من بگو... به من اعتماد کن عزیزم.... سحر که کلمات را تند تند میخوند، بدون اینکه حرکت مشکوکی کند ،رو به الی گفت: الی بریم غذا بخوریم، خاطره نویسی را بزار بعدش، از اون زنجیر خاطره انگیزت هم داستان داری.. الی خنده بلندی کرد و گفت: همون که مال مادرم بود و خیلی برام عزیز بود؟! اونو که بهت گفتم دیگه... و با این حرف ، سحر متوجه شد که اون پلاک و زنجیر چرا برای الی ارزشمند بود و نمی خواست از خودش جداش کنه و الانم دست خود الی بود. المیرا در دفتر را بست اما قبل از بستن سحر حس کرد تمام نوشته ها پاک شده... نفسش را آهسته بیرون داد و با خودش گفت: من خیلی خیالاتی میشم...خییلی هر دو نفر از جا بلند شدند تا برای خوردن شام به طبقه پایین بروند ادامه دارد..‌ 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🎥 آیا ماه‌گرفتگیِ امشب نماز آیات دارد؟ 🔹دانش‌یار، مسئول واحد پژوهش مرکز نجوم آستان حضرت عبدالعظیم: ماه‌گرفتگی از ساعت ۱۸:۴۴ امروز شروع شده و تا ساعت حدود ۲۴ ادامه خواهد داشت که از نوع نیم‌سایه‌ای است. 🔹در ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای رنگ ماه تیره و سیاه نمی‌شود و فقط نور ماه مقداری کم می‌شود لذا نماز آیات واجب نیست. 🔹این پدیدۀ نجومی تا ۱۹ سال دیگر تکرار نخواهد شد.
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵🍃🌺🍃✵✿‍✼═┅┄ ✍موضوع؛ 💠وداع با حکومت هنگامی که یزید، منفور در گذشت. پسرش معاویه به جای وی نشست. ولی طولی نکشید از خلافت کناره گیری کرد، و بر منبر رفته و این چنین سخنرانی نمود: - مردم! من علاقه ندارم بر شما ریاست کنم و مطمئن هم نیستم. زیرا که می بینم شما علاقه ای به خلافت من ندارید. ولی شما گرفتار حکمرانی خاندان ما شده اید و ما نیز گرفتار شما مردمیم! جدم معاویه برای به دست آوردن خلافت با علی بن ابی طالب علیه السلام - که به خاطر سابقه و مقامش به خلافت شایسته بود - جنگید و می دانید که مرتکب چه اعمال زشتی شد و شما هم می دانید به همراه ایشان چه کردید و عاقبت نیز گرفتار نتیجه عمل خود شده و به گور رفت، بعد از معاویه، پدرم یزید عهده دار خلافت شد و خوب که ایشان چنین کاری را نمی کرد، چون شایستگی خلافت را نداشت. وی کاری که نمی بایست بکند، انجام داد، جنایتهای وحشتناکی را مرتکب شد. و فکر می کرد که کار خوبی را انجام می دهد و بالاخره چندان زمانی نگذشت که از بین رفت و آتش فساد او خاموش شد. و اینک رفتار زشتش غم مرگ او را از یادمان برده است. آن گاه گفت: - اکنون من نفر سوم این خانواده هستم، افراد بی علاقه به خلافت من، بیشتر از افرادی است که به خلافت من علاقه مند هستند. من هرگز بار گناه شما را به دوش نمی کشم! بیایید خلافت را از من بگیرید و به هر کس که مایلید بسپارید! مروان بلند شد و گفت: - شما به روش عمر رفتار کن! پاسخ داد: - به خدا سوگند! اگر خلافت گنجینه ای بود، ما سهم خود را برداشتیم، اگر هم گرفتاری بود، برای نسل ابوسفیان، همین اندازه بس است، و از منبر پایین آمد. مادرش به او گفت: - ای کاش چون لکه حیض می شدی! - در جواب مادر گفت: - من نیز همین آرزو را داشتم تا دیگر نمی فهمیدم خداوند آتشی دارد که هر معصیت کار و هر کسی را که حق دیگری را بگیرد، با آن عذاب می کند. 📚✍بحارالانوار جلد۱ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِڪَ الفــَرَج ‌✧✾════✾✰✾════✾✧ 🌹🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ‎‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🍃🌹🍃✧ ༅࿐✾ ╭❣ ╰
تا‌زمانی‌که همنشینِ گناه باشیم همنشینِ امام‌ِزمان نخواهیم‌بود تازمانی‌که گرفتارِ نَفس باشیم هم‌نَفَسِ امام‌ِزمان نخواهیم بود. 🌤🌤 ~~~~ @majmaemahdiaran ─┅═ೋ❅🌹