85_امام زمان عجل الله تعالی فرجه
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست
نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست
زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است
سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست
اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز
ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست
کنار خانه ی چون تو کریم بی منت
دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست
چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم
بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست
قسم به ضامن آهو که زائران توایم
ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست
قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش
به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست
در اولین شب جمعه مرا به همراهت
ببر به کرببلایی که عین جنت ماست
ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه
هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست
#امام_زمان_عج
83_امام زمان عجل الله تعالی فرجه
تو نور ماه خدایی سلام ماه خدا
دلیل روشن بخشش به بارگاه خدا
طلوع ماه خدا را تو مطلع الفجری
شب سیاه مرا بشکن ای پگاه خدا
چو رازهای دلم ، از تو هیچ پنهان نیست
گناه های مرا دیدی ای نگاه خدا
به اشکهای دو چشم تو میخورم سوگند
که راه دیدن تو میرسد به راه خدا
بیا به ظلم بگو ذوالفقار می آید
به دست عدل تو ای رهبر سپاه خدا
(سلامت همه آفاق در سلامت توست)
جهان بود به پناهت تو در پناه خدا
#امام_زمان_عج
82 _امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شده وقت سحر از غصه نجاتم بدهید
ز آتش هجر جهانسوز براتم بدهید
خضر از لعل لبی یافت حیات ابدی
تا نمردم نفسی آب حیاتم بدهید
قبله ی ماه همان صورت گندم گون است
خوشه ای زان مه سیما به زکاتم بدهید
ای ملائک به نفسهای سحر گاه قسم
جلواتی به سوی جلوه ی ذاتم بدهید
تا که محراب به فریاد دل ما برسد
یادی از آن خم ابرو به صلاتم بدهید
تا که صبح و شب ما رنگ شما را گیرد
چشمی از دجله و چشمی ز فراتم بدهید
حج بیتک ، بود آرزوی فی کل عام
یعنی احرام طواف عتباتم بدهید
#امام_زمان_عج
84_ امام زمان عجل الله تعالی فرجه
آه ای سحر طلوع کن از شام تار من
بگذار پا به دیده ی شب زنده دار من
شرمنده از گناهم و شرمنده تر که بود
وقت گناه دیده ی تو اشکبار من
از ما هزار حاجت غیر از ظهور هست
ای آرزوی گمشده در روزگار من
گفتم بیا...تو آمدی و....من نیامدم
گفتم کجایی...آه....تو بودی کنار من
تو ناظری به حالم و من تا ببینمت
دستی بکش به آینه ی پر غبار من
#امام_زمان_عج
91_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
ای بانویی که زنده شد عصمت زنام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
ای آفتاب لم یزلی همنشین تان
ای کوثر بهشت نبی هم کلام تو
بیت الحرام معتکف مسجد شماست
غار حراست چله نشین طعام تو
پیراهن رسول کفن شد که گل کند
تا روز حشر عطر نبی در مشام تو
ای سید زنان بهشتی که میگریست
چشمان سید الشهدا در مقام تو
سال عزاست چون تو به پرواز میرسی
ای مطلع غم همه حسن ختام تو
[ تا بر فراز ماذنه ها نام مصطفی است
ثبت است بر جریده عالم دوام تو]
سید الشهدا منظور حضرت حمزه سلام الله علیه است
بیت آخر از حافظ و دوست خوبم آقای جواد هاشمی است
#حضرت_خدیجه_س
90_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت
آن سالهای سخت اگر با نبی نبود
گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت
جز دامن بهشتی آن مادر شریف
گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت
غار حراست چله نشین طعام او
جز او رسول محرم سر و علن نداشت
سرمایه دار اول شهر حجاز بود
اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت
زخم زبان شهر به جانش خرید و باز
باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت
چشم رسول در غم او بارها گریست
گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت
#حضرت_خدیجه_س
89 _ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید
حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید
تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد
فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید
تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش
طلوع زهره ی زهرا ز دامن تو دمید
تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز
سلام بر تو ز خالق ز جبرییل رسید
تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام
خدا تمامی اسلام را به تو بخشید
نمانده است بجز آه در بساطت اگر
کفن برای تو گردید جامه ی خورشید
قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن
که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید
#حضرت_خدیجه_س
88_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش
بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش
غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش
چار بانوی بهشتی هست چون پروانه اش
روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین
آفرین بر آن زن و بر غیرت مردانه اش
از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت
دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش
فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن
چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش
آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او
سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش
#حضرت_خدیجه_س
87_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
عزای حضرت حوا عزای هاجر شد
عزای مریم عذرا عزای کوثر شد
بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن
بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد
به جبرئیل بگو آیه آیه نوحه کند
که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد
غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست
و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد
دل نبی که شکست از غم ابوطالب
غمی رسید که این داغ دو برابر شد
چه روزها که زنان قریش طعنه زدند
به دختری که به در یتیم همسر شد
میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت
زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد
شد اولین زن تاریخ که گل اسلام
به عطر اشهد توحید او معطر شد
تمام هستی خود داد تا به لطف خدا
به مادر همه ی اهل بیت مادر شد
نبود تا که ببیند عروسی زهرا
چقدر غربت بی مادری فزونتر شد
نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت
به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد
نبود تا که ببیند شهید دختر او
میان آتش دیوار و آتش در شد
نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف
کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد
نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون
گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد
نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول
میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد
نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها
چگونه غرق تبسم علی اصغر شد
کنار تربت او آفتاب میسوزد
کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد
اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من
کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد
#حضرت_خدیجه_س
86_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
مدح و مرثیه
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند
شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند
از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین
بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند
مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی
طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند
در هجوم وحشی زخم زبان ابتران
دامن پاک تو کوثر را روایت میکند
در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای
خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند
قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت
کاروان تو محبت را تجارت میکند
چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول
در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند
پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود
تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند
بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی
که نمازی آسمانی را اقامت میکند
شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت
قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند
در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین
اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند
مجلس ختم تو را ای برترین امهات
با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند
داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم
چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن
حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند
رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در
دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند
رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها
سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند
رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش
کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند
رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را
سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای
با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند
....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که
طالب حق شما بر پا قیامت میکند
#حضرت_خدیجه_س