eitaa logo
مسجد میرزای قمی، قم المقدسه
59 دنبال‌کننده
243 عکس
150 ویدیو
13 فایل
ما حسینی شده دست امام حسنیم علیهما السلام ارتباط با مدیر: @MH_Shafiee پاسخ به سوالات شرعی @MH_Shafiee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷لقمه حلال و اثر آن در زندگی.. 👇👆 🌸در قرآن کریم می فرماید .. 🎋کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا.. 🎋 ☘️ یعنی مقدمه عمل صالح انجام دادن خوردن لقمه حلال است، اگر لقمه حلال نباشد انسان هر چه قدر هم اهل عمل باشد، عملش صالح نمیشود... آیه 51 سوره مومنون.. https://eitaa.com/MirzayQomi
داستانی از لقمه حلال... 🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
لقمه حلال و تاثیر آن در عمل صالح، ...
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒 🌷شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او، شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. 🌺🌺 شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. 🌸فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری.. بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول بسم‌الله می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم بسم‌الله می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم... بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی و به راه خود رفت. 🍎 👳‍♂️مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روانه شد تا به او رسید. جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز. ☘️🎋 💠بهلول گفت چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. جنید گفت جزاک الله خیراً! 👆👆👆👆 https://eitaa.com/MirzayQomi
ادامه احکام مطهرات به صورت نموداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 البلاغه🌸 🌷نهج البلاغه دریایی است به گستردگی تاریخ اسلام و به ژرفای زمان، هر کسی می خواهد امیر بیان امیرالمومنین علی علیه السلام را بشناسد باید به اندیشه علوی انس بگیرد، و از این دریای خروشان جانش را طراوت و طهارت بخشیده، و وجودش را از این کتاب نورانی سیراب کند، زیرا نهج البلاغه همچون قرآن کریم به مبدا الهی وصل است و به راستی می توان سیمای قرآن را در نهج البلاغه مشاهده کرد. 🌸👇نهج البلاغه مکتبی است که ❤️به محمد حنفیه از فنون رزم و پیکار می گوید (خطبه 11) ❤️به مالک اشتر آئین زمامداری می آموزد (نامه 53) ❤️به عثمان بن حنیف شیوه حکومت مردمی یاد می دهد (نامه 45) ❤️به کمیل بن زیاد از مردم شناسی میگوید (حکم 147) ❤️به حارث همدانی درس اخلاق می آموزد (نامه 69) ❤️به ابوذر غفاری استقامت در راه هدف را توصیه می کند(خطبه 130) 💔عقیل را در آستان عدالت، بر سر عقل می آورد (خطبه 224) 💔ابو موسی اشعری را در پیشگاه شعور و وجدان و منطق، به محاکمه می کشاند (نامه 63 و 78) 🖤و بالاخره شیطنت معاویه و ریاست طلبی طلحه و زبیر را بر ملا می کند (نامه 10و 54 و 55) 🎋🎋و خلاصه نهج ابلاغه تا جایی عظمت دارد که برخی آن را اخ القرآن «نظیر، هماهنگ و برادر قرآن» نامیده و در وصف آن گفته اند دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق است. 👈ابن ابی الحدید معتزلی دانشمند بزرگ اهل سنت و شارح نهج البلاغه در ذیل خطبه 221 می نویسد: من سوگند می خورم که این خطبه را از پنجاه سال قبل تا کنون بیش از هزار بار خوانده ام و هر زمان آن را میخواندم بیداری عمیقی تمام وجودم را فرا می گیرد، و بر قلب من اثری شگفت می گذارد، و در اعضای پیکرم لرزشی عجیب می افتد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 11 ص 153) 👈جرج جرداق مسیحی می گوید: جاذبه های نهج البلاغه امام علی علیه السلام شوری در من ایجاد کرد که دویست بار نهج البلاغه را مطالعه کرده ام. 💧💧💧💧💧💧💧💧💧 https://eitaa.com/MirzayQomi
🌷﷽🌷 🌺داستانی شنیدنی از طلبه ی فقیری که به لوسترهای امیر المومنین علیه السلام چشم دوخت..💧 💧فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟ 🌸شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند . 👈پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . 🍒وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . 👈فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . 😳😊چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : 🌸🌷🌷🌷🌷🌷 به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟ https://eitaa.com/MirzayQom
شناخت 👇👇👇👇👇👇