🌸مقدمه یکم. 🌸
🌷مباحث نهج البلاغه در سه دسته
🌺مباحث نهج البلاغه از جهت درک، به سه دسته تقسیم می شود.
☘️☘️☘️☘️☘️
1.مباحث عمومی
مباحثی که برای عموم مردم جامعه قابل درک و ارزیابی است، یعنی می توانند با یک ترجمه مناسب و توضیح مختصری از معارف ارزشمند آن بهره مند شده و آن را برای بهتر زیستن به کار گیرند.
☘️☘️☘️☘️☘️
2.مباحث تخصصی (حدود 20 درصد)
مباحثی که برای درک آن نیاز به علوم مختلف و رشته های مختلفی دارد، مانند مباحثی همچون جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصادی، و..
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
3.مباحث فوق تخصصی (حدود 5 درصد)
مباحثی مانند متشابهات نهج البلاغه، که گاهی به ظاهر با آیات قرآن در تضاد است، که در اینجا نیاز به علوم زمینه ای دارد، تا بتوان آنها را حل و به فهم و درک چنین کلماتی رسید.
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
معارف نهج البلاغه به سه بخش تقسیم شده است.
🌷
یک: خطبه ها «سخنرانی های ارزشمند» که 241 خطبه است.
🌷
دو: نامه ها «نامه هایی که به فرماندهان، دوستان یا دشمنان، فرستاده شده است» که 79 نامه است.
🌷
سه: حکمت ها «کلماتی کوتاه و گاهی بلند حکمت آمیز که مضامینی بسیار والا و زیبا دارد» که 480 حکمت است.
🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐🎋💐
https://eitaa.com/M_Nahj_Sahifeh
🌺یکی از سفارشات امام زمان علیه السلام به مرحوم سید احمد رشتی؛ خواندن زیارت عاشوراست.. 🌸
🌷داستانی از انس با زیارت عاشورا 🌷
🍒مرحوم شهید دستغیب رحمه الله علیه:
✍️یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
💥فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📚 داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰
https://eitaa.com/MirzayQom
داستانی در باب اهمیت صحیفه سجادیه نزد امام زمان علیه السلام
از علامه محمد تقی مجلسی رحمه الله
👇👇👇👇👇
🌸داستان علامه مجلسي اول (محمد تقی) در خصوص صحيفه سجاديه🌸
در دوران بلوغم در جستجوي بدست آوردن رضاي حق بودم در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نمي کردم و تنها آرامش من ياد خدا بود شبي ولي عصر را در خواب ديدم که در مسجد قديم اصفهان نزديک دربي که الان محل تدريس من است ايستاده، به حضور مبارکش سلام کرده و رفتم که پاي حضرتش را ببوسم، مانع شد. دستش را بوسيدم و از مسائلي چند که حل آن برايم دشوار شده بود سؤال نمودم. يکي از مسائلي که از حضرت پرسيدم راجع به نمازم بود. چون در نمازهايم مبتلا به وسواسي شده بودم که آيا آنچه انجام مي دهم به وظيفه خود عمل کردم و با توجه به اينکه در نمازهاي واجب خود بر اين باورم که تکليف خود را انجام نداده ام مي توانم نماز شب را که يک تکليف مستحبي است انجام دهم
🌸
قبلا در اين مورد با شيخ بهائي صحبت کرده بودم و شيخ به من گفته بود که نمازهاي ظهر و عصر و مغرب را به قصد قضا بخوانم و سپس نماز شب را به همين ترتيب عمل مي کردم در خواب از حضرت حکم همين مسأله را پرسيدم فرمود: کاري که تاکنون انجام مي دادي رها کن و نماز شب را بخوان. البته مسائل ديگري هم از حضرت سؤال کردم که به خاطرم نيست
🌸
به آقا عرض کردم با توجه به اينکه اين توفيق هميشه در اختيارم نيست که به حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم که کتابي به من لطف کنيد تا نسخه دائمي زندگيم باشد. فرمود: کتابي به مولانا محمد تاج دادم. آن کتاب همان است که مي خواهي، برو و از او بگير و در عالم خواب او را شناختم و براي گرفتن کتاب حرکت کردم و از درب مسجد که مقابل ولي عصر بود خارج شدم و به طرف محله خربزه فروشان که يکي از محلات اصفهان است رفتم. به محض ديدن من محمد تاج گفت ولي عصر تو را فرستاده؟ پاسخ داد: آري. از بغل خود کتابي بيرون آورد تا گشودم فهميدم که اين کتاب از کتب ادعيه است. با گرفتن کتاب آن را بر روي ديدگان قرار داده و به طرف بقية الله الاعظم حرکت کردم که در همين حال از خواب برخواستم و ديدم از کتاب خبري نيست
🌸
تا طلوع صبح به تضرع و گريه پرداختم. پس از نماز صبح و تعقيب به ذهنم رسيد که منظور حضرت از مولانا محمد همان شيخ بهائي است و اينکه حضرت فرموده است مولا محمد تاج به دليل جايگاه شيخ در بين عالمان است. لذا به طرف مدرسه شيخ حرکت کرده و ديدم که شيخ بهائي به مقابله صحيفه سجاديه مشغول است. خوابم را براي او نقل کردم و چنين تأويل نمود: «مژده که خواب حکايت از افاضه علوم الهي و معارف يقيني دارد و با توجه هدفي که داري و در پي آن هستي، خواهي رسيد
🌸
ولکن با اين تعبير دلم آرام نگرفت و به سوي يافتن گمشده خود بودم به ذهنم رسيد که به همان نقطه اي که در خواب ديدم بروم (بازار خربزه فروش ها) بدان سو حرکت کردم و تا رسيدن به آن محل يکي از صالحان و نيکان را که اسمش «حسن» و ملقب به «تاجا» بود ديدم. به جانبش رفتم و بر او سلام کردم. بدون اينکه من سخن بگويم گفت فلاني نزد من کتاب هاي وقفي وجود دارد. طلاب از من مي گيرند ولکن به شرائط وقف عمل نمي کنند. با شناختي که از تو دارم، تو به شرائط وقف توجه داشته و عمل خواهي کرد، با هم برويم کتاب ها را ببين و هرچه نياز داري بردار. با هم به کتابخانه رفتيم. اولين کتابي که به من داد همان کتابي بود که آن را در خواب ديده بودم با ديدن کتاب شروع به گريه و ناله کردم و گفتم همين يک کتاب مرا بس است
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/MirzayQom
🍒داستان علامه مجلسي اول (محمد تقی) در خصوص صحيفه سجاديه🍒
🌷در دوران بلوغم در جستجوي بدست آوردن رضاي حق بودم در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نمي کردم و تنها آرامش من ياد خدا بود شبي ولي عصر را در خواب ديدم که در مسجد قديم اصفهان نزديک دربي که الان محل تدريس من است ايستاده، به حضور مبارکش سلام کرده و رفتم که پاي حضرتش را ببوسم، مانع شد. دستش را بوسيدم و از مسائلي چند که حل آن برايم دشوار شده بود سؤال نمودم. يکي از مسائلي که از حضرت پرسيدم راجع به نمازم بود. چون در نمازهايم مبتلا به وسواسي شده بودم که آيا آنچه انجام مي دهم به وظيفه خود عمل کردم و با توجه به اينکه در نمازهاي واجب خود بر اين باورم که تکليف خود را انجام نداده ام مي توانم نماز شب را که يک تکليف مستحبي است انجام دهم
قبلا در اين مورد با شيخ بهائي صحبت کرده بودم و شيخ به من گفته بود که نمازهاي ظهر و عصر و مغرب را به قصد قضا بخوانم و سپس نماز شب را به همين ترتيب عمل مي کردم در خواب از حضرت حکم همين مسأله را پرسيدم.
🌸فرمود: کاري که تاکنون انجام مي دادي رها کن و نماز شب را بخوان. البته مسائل ديگري هم از حضرت سؤال کردم که به خاطرم نيست
🌷به آقا عرض کردم با توجه به اينکه اين توفيق هميشه در اختيارم نيست که به حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم که کتابي به من لطف کنيد تا نسخه دائمي زندگيم باشد.
🌸فرمود: کتابي به مولانا محمد تاج دادم. آن کتاب همان است که مي خواهي، برو و از او بگير و در عالم خواب او را شناختم و براي گرفتن کتاب حرکت کردم و از درب مسجد که مقابل ولي عصر بود خارج شدم و به طرف محله خربزه فروشان که يکي از محلات اصفهان است رفتم. به محض ديدن من محمد تاج گفت ولي عصر تو را فرستاده؟
🌸پاسخ داد:
آري. از بغل خود کتابي بيرون آورد تا گشودم فهميدم که اين کتاب از کتب ادعيه است. با گرفتن کتاب آن را بر روي ديدگان قرار داده و به طرف بقية الله الاعظم حرکت کردم که در همين حال از خواب برخواستم و ديدم از کتاب خبري نيست
🌸تا طلوع صبح به تضرع و گريه پرداختم. پس از نماز صبح و تعقيب به ذهنم رسيد که منظور حضرت از مولانا محمد همان شيخ بهائي است و اينکه حضرت فرموده است مولا محمد تاج به دليل جايگاه شيخ در بين عالمان است. لذا به طرف مدرسه شيخ حرکت کرده و ديدم که شيخ بهائي به مقابله صحيفه سجاديه مشغول است. خوابم را براي او نقل کردم و چنين تأويل نمود: «مژده که خواب حکايت از افاضه علوم الهي و معارف يقيني دارد و با توجه هدفي که داري و در پي آن هستي، خواهي رسيد
🌸ولکن با اين تعبير دلم آرام نگرفت و به سوي يافتن گمشده خود بودم به ذهنم رسيد که به همان نقطه اي که در خواب ديدم بروم (بازار خربزه فروش ها) بدان سو حرکت کردم و تا رسيدن به آن محل يکي از صالحان و نيکان را که اسمش «حسن» و ملقب به «تاجا» بود ديدم. به جانبش رفتم و بر او سلام کردم. بدون اينکه من سخن بگويم گفت فلاني نزد من کتاب هاي وقفي وجود دارد. طلاب از من مي گيرند ولکن به شرائط وقف عمل نمي کنند. با شناختي که از تو دارم، تو به شرائط وقف توجه داشته و عمل خواهي کرد، با هم برويم کتاب ها را ببين و هرچه نياز داري بردار. با هم به کتابخانه رفتيم. اولين کتابي که به من داد همان کتابي بود که آن را در خواب ديده بودم با ديدن کتاب شروع به گريه و ناله کردم و گفتم همين يک کتاب مرا بس است
الآن يادم نيست که آيا خوابم را براي او تعريف کردم يا نه به هر حال نزد شيخ بهائي رفتم و صحيفه خود را و با نسخه اي که از جد شيخ در اختيارش بود که آن نسخه از نسخه شهيد نوشته بود و شهيد هم نسخه خود را از نسخه عميدالروساء و ابن السکون نوشته بود و آن نسخه با نسخه با واسطه و يا بي واسطه ابن ادريس مقابله شده بود، مقابله کردم و جالب اين است که نسخه اي که به هدايت ولي عصر در اختيار من قرار گرفت نسخه اي بود که به خط شهيد نوشته شده بود و اين نسخه از تمام جهات حتي با آنچه که در حاشيه نسخه ها بود، کاملا مطابقه داشت. با مقابله نسخه، کار مقابله نسخه ها با نسخه من آغاز شد و به برکت نسخه اعطائي ولي عصر (عج) صحيفه سجاديه همانند خورشيد در همه شهرها و همه خانه ها درخشيد به ويژه در اصفهان که بيشتر مردم به يک اکتفا نکرده و چند نسخه از صحيفه را در خانه ها داشتند و به برکت صحيفه سجاديه بيشتر آنها از صالحان و اهل دعا شده و بسياري از آنها مستجاب الدعوة شدند و همه اين آثار از برکت معجزه ولي عصر بود و علوم و دانش هائي که به برکت از صحيفه به من عطا شده قابل احصاء نيست و اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است.
🎋روضه المتقین؛ ج 14 ص 419
https://eitaa.com/MirzayQom