فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقصیر شماست...
باید یک به یک شما بگوید چرا...
شهید احمد متوسلیان از وظیفه ما در برابر اصلاح جامعه میگوید
🌸 مادران مهربان جنگ
🔰 رهبر انقلاب دیروز در سخنرانیشان به حضور اقشار مختلف مردم در دفاع مقدس اشاره کردند و فرمودند:
🔸 «بنده در اهواز رفتم یک نقطهای را دیدم که جمعیّتی از بانوان و زنهای محترم آنجا جمع شده بودند و لباسهای چرک رزمندگان را میشستند.»
◀️ اشارهی ایشان به بازدیدی بود که در مرداد سال ۱۳۶۷ از مرکز پشتیبانی جنگ در اهواز داشتند که در این بازدید در جریان کار بانوانی قرار گرفتند که با سرپرستی مادر شهید علمالهدی، لباس شهدا و جانبازان و رزمندگان را میشستند، رفو میکردند و مجددا به جبههها میفرستادند.
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا حجاب، اختیاری نیست
مگر در قرآن نیامده که «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»؟ پس چرا حجاب اختیاری نیست؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرق شرم بر تن ادممینشیند!
حال که عده ای از مجلسی ها دنبال شاسی بلند ودنا پلاس هستن یادی از سخنان کوبنده رهبری معظم انقلاب علیه این نوع آدما
این چه وضعی است؟بی حساب و کتاب جلو هر وزارت خانه ای ده ها ماشین مال مسئولینه؟.....
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 روضه رقیه سلامالله علیها
🚩 روضهخوانی حجتالاسلام مسعود عالی در مراسم عزاداری شام غریبان حضرت اباعبدالله الحسین در سال ۱۳۹۷.
امام خامنه ای:
🔴 «#قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکِشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت.
پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی؛ اگر همهی دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمیگشت! آن، یک مسألهی داخلی بود.» ۱۳۷۵/۰۳/۱۴
🔰 سخننگاشت | عالیترین فضایل اخلاقی در دفاع مقدس بروز کرد
جبهه منطقه تمرین اخلاص بود
🔻رهبر انقلاب: در دفاع مقدّس، عالیترین فضایل اخلاقی بُروز کرد... فضایل اخلاقی مثل صداقت، صدق و صفا. خب اصلاً منطقهی جبهه، منطقهی صدق و صفا بود، همه با هم باصفا [بودند]. اخلاص، برای خدا کار کردن؛ آنجا کسانی، هم تمرین اخلاص میکردند، هم اخلاص خودشان برای خدا را آنجا در عمل نشان میدادند. تواضع، خدمت به دیگران. ۹۹/۶/۳۱
🏷 ارتباط تصویری با پیشکسوتان دفاع مقدس
💻 @khamenei_ir
🔰 سخننگاشت | دفاع مقدس نشان داد هزینه تجاوز به کشور خیلی زیاد است
🔻رهبر انقلاب: امنیّت کشور به برکت دفاع مقدّس است؛ یعنی دفاع مقدّس نشان داد که هزینهی تعرّض و تجاوز به این کشور خیلی زیاد است. وقتی یک ملّت نشان داد پاسخ کوبنده به متجاوز میدهد، موجب میشود که متجاوز در تجاوز خودش به این کشور و این ملّت تأمّل کند و اگر بخواهد عاقلانه عمل کند، بفهمد که بهصرفهاش نیست. ۹۹/۶/۳۱
🏷 ارتباط تصویری با پیشکسوتان دفاع مقدس
💻 @khamenei_ir
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل سیزدهم قسمت صد و شصت مادر..... 🥀در این
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🖤
خون دلی که لعل شد.
زندگینامه مقام معظم رهبری
🥀فصل سیزدهم .قسمت صد و شصت و یک
مورس.
🥀طبیعت انسان چنین است که علیه اوضاعی که دوست ندارد و موافق طبعش نیست عصیان ورزد اگر تصمیم به عصیان گرفت راه های ابتکار و خلاقیت در برابرش گشوده میشود.در این زندان افکار زندانیان در جهت عبور از دو مانع بود نخست مانع نگهبانان که اغلبشان بی سواد و مزدور بودند و بیشتر ساده لوح و دوم مانع ماموران امنیتی . زندانیان معمولا برای غلبه بر مانع نخست نقشه میکشیدند و بیشتر هم در این کار توفیق میافتند در این زمینه مسائلی به یاد دارم که بیانش خالی از لطف نیست:
🥀حرف زدن در داخل یک سلول چنان که گفتم ممنوع بود چه رسد به حرف زدن با زندانیان سایر سلولها . این کاری خطرناک بود چون از نظر ماموران اوضاع بازجویی و کسب اطلاعات را به هم میریخت به ویژه اگر باز داشتی ها متهمان یک پرونده بودند . با این همه حساسیت مورس ابزاری برای گفت و شنود میان زندانیان بود . میان سلول من و سلول شهید رجایی یک سلول فاصله بود . من با سلول مجاور به وسیله مورس حرف میزدم پیام به سلول رجایی میرفت و پاسخ آن برمیگشت.
🥀زبان مورس را در این زندان آموختم .داستان از اینجا شروع شد که دیدم از سلول همسایه ام ضرباتی به دیوار میخورد و من معنای آنرا نمیفهمیدم . فهمیدم که او از این ضربات مقصودی دارد. یک روز داشتم با نگاه دیوار های سلول را با دقت نگاه میکردم از جمله چیز هایی که بر دیوار خواندم یادگار ها و شوخی ها و لطیفه های زندانیان بود.همینطور که به دیواری در کنار در سلول خیره شده بودم جدولی از حروف و علامات رمزی به چشمم خورد.
کم کم با زبان جدول اشنا شدم و دیدم که اینها رمز های مورس است .لذا شروع به آموختن مورس کردم و رفته رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار میزد دریافتم.سپس یکبار هم کوشیدم حتی با کندی هم که شده پاسخش را بدهم .همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد. گفت و گوی متقابل میان من و او آغاز شد .
🥀او با سرعت و مهارت با من حرف میزد و من با درنگ و کندی پاسخ میدادم . او میکوشید به من کمک کند .همین که یکی دو حرف کلمه ای را میشنید اشاره میکرد که کلمه را فهمیده و به بقیه حروف نیازی نیست.به تدریج در زمینه گفت و شنود با مورس ماهرتر شدم تا جایی که وقتی مورس میزدم کسی که با من در سلول بود متوجه نمیشد که من چه کاری میکنم . به دیوار تکیه میدادم سرم را به دیوار میچسباندم دستم را کنار سر میگذاشتم و سپس با انگشت به دیوار میکوبیدم. و در عین حال به حالتی عادی با هم سلولی خودم نیز حرف میزدم بدون آنکه متوجه شود من با همسایه زندانی خود نیز گفت و گویی مورسی دارم هیچ حرکت غیر عادی از طرف من مشاهده نمی کرد جز اینکه فکر میکرد قدری تمرکز حواس ندارم و این هم چیزی است که البته در مورد هر فرد زندانی به چشم میخورد
🥀 مواردی هم اتفاق افتاده بود که در حالی که من با سایر زندانیان خوابیده بودند با انگشت های پا به دیوار می زدم البته در چنین حالتی که گوش از دیوار دور است شنیدن دشوار میشود.
ادامه دارد....
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در مدارس اسرائیل چه می گذرد؟ شستشوی مغزی بچه های یهودی در مدارس اسرائیل!
♨️ جنگ بزرگی رخ می دهد! همه عربها را می کشیم ! آن هایی هم که زنده می مانند همگی بردگان ما خواهند شد!
مـیــثــــاق
🎇°•○●﷽●○•°🎇 ✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین 🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کن
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.
🍃محمد حسین به روایت مهدی شفازند
من بسیجی ام
در طول مدتی که محمدحسین مسئول شناسایی لشکر شده بود، من و مجید آنتیک چی چندین بار به او اصرار می کردیم که به عضویت سپاه در بیاید، اما او زیر بار نمی رفت و می گفت: «شما دنبال چی هستید؟ اینکه یکی به نیروهای سپاه اضافه شود؟ من دوست دارم به عنوان یک بسیجی خدمت کنم. پس بگذارید راحت باشم.»
گفتیم: «محمدحسین! مگر سپاه چه اشکالی دارد؟»
گفت: «سپاه هیچ اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است، اما من خدمت در لباس بسیجی را بیشتر دوست دارم.
محمدحسین این قدر ظرفیت و لیاقت داشت که می توانست از فرماندهان رده بالای سپاه شود؛ اما این در صورتی بود که به عضویت سپاه در می آمد و رسمی می شد. بارها مسئولين لشکر به او پیشنهاد می کردند، اما چون به بسیج عشق می ورزید، نمی پذیرفت؛ تا جایی که سفارش کرده بود اگر من شهید شدم روی سنگ قبرم ننویسید پاسدار، اگر چنین کلمه ای بنویسید روز قیامت جلوی شما را خواهم گرفت. من یک بسیجی ام.
کجایند مستان جام الست؟ /
دلیران عاشق، شهیدان مست/
ادامه دارد 🖋️