eitaa logo
مـیــثــــاق
2.5هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
15.9هزار ویدیو
33 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1277689893C3e7a8a1f84 🌱 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ الله الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد..🌷 ارتباط با ما @MN5286
مشاهده در ایتا
دانلود
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببار ای بارون ببار.... امشب جون همه بر لبه روضه خون مادر زینبه تقدیم به ساحت مقدس حضرت زینب سلام الله علیها با نوای حاج محمود کریمی
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
🌹 منطق حسینی 📜 اگر می‌خواهید پیرو امام حسین علیه‌السلام باشین، منطق ایشون رو هم باید بدونین ... 👌 با این فرمول در لحظه غروب آرزوها هم ناامید نمی‌شین 🏴 علیه‌السلام
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
مـیــثــــاق
🏴 🍀فردی عمر نام از بنی‌تمیم، نخستین تیر را رها کرد که در ناحیه کتف امام به زره آن حضرت اصابت کرد و م
🏴🏴 🍃آغاز نبرد و شهادت گروهی سپاه امام حسین 🍀 به گزارش ابن اعثم، وقتی باران تیر از سوی کوفیان شدت گرفت،امام فرمود: این‌ها (سپاه ابن‌زیاد) نماینده این قوم به سوی شما هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز آن نیست، آماده باشید. 🍀سپس دو گروه بر یکدیگر تاختند و دسته‌جمعی با هم جنگیدند؛ تا جایی‌که به نقلی پنجاه نفر از اصحاب امام به شهادت رسیدند. 🍀 ابن شهر آشوب شمار شهدا را سی و هشت نفر می‌داند: بیست و هشت نفر از اصحاب و ده نفر نیز از موالی امام حسین و امام علی. این‌ها افرادی اند که اساساً برای نبرد تن‌به‌تن فرصت نیافتند و در تیراندازی نخست کوفیان به شهادت رسیدند. 🍀بدین ترتیب شمار اندکی از یاران امام باقی ماندند؛کسانی که پس از آن با سپاه ابن‌زیاد به مبارزه تن‌به‌تن پرداختند. 1⃣
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
مـیــثــــاق
🏴🏴 🍃آغاز نبرد و شهادت گروهی سپاه امام حسین 🍀 به گزارش ابن اعثم، وقتی باران تیر از سوی کوفیان شدت گر
🏴 🍀 بن عمیر کلبی در برابر مبارزه خواهی (از موالی زیاد بن ابیه)، پس از کسب اجازه از امام حسین عازم میدان شد.در همان حال همسرش او را به جنگ تشویق می‌کرد و خطاب به او می‌گفت: قاتل به ابی و امی ان الحسین ذریه محمد. 🍀وقتی او یسار را کشت، از موالی عبیدالله به میدان آمد. با آن که انگشتان عبدالله کلبی با ضربه شمشیر سالم افتاد،بدون هیچ اعتنایی او را نیز کشت و در میانه میدان شروع به رجزخوانی کرد. زنش نیز درحالی‌که عمودی در دست گرفته بود، به تحریک او می‌پرداخت و می‌گفت: قاتل دون الطیبین ذریه محمد. امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و سپس آن‌ها را دعا کرد. بدین ترتیب یسار و سالم نخستین کشتگان سپاه ابن‌زیاد بودند. 🍀 پس از تیرباران نخست و مبارزه عبدالله بن عمیر ،سپاه عبیدالله ابتدا از سمت راست و سپس از سمت چپ به سپاه اندک امام نزدیک شدند. افراد باقیمانده سپاه امام،روی زانو نشسته،نیزه های خود را به سوی اسبان گرفتند و آنها نیز ناگزیر بازگشتند.پس از آن،به طرف سپاه عبیدالله تیراندازی کرده،عده ای را کشتند و شماری را نیز مجروح نمودند. 2⃣ 📗گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه،رسول جعفریان
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️حرمت شکنی و در بابلسر! 🔹مسئول امنیت شهر جواب امام جمعه و فرمانده انتظامی شهر رو نداد!
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
✅۱۰ فراز از سخنرانی امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
⭕️ یک عراقی در وصف حاج قاسم نوشته: نمیدانم در کدام یک از این شبها باید تو را یاد کنم. روز مسلم چون تو فرستاده و میهمان ما بودی یا روز حبیب، چون تو بهترین دوست بودی یا روز قاسم چون اسمت قاسم بود یا روز علی اکبر چون بدنت قطعه قطعه شد یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟ 👤 حسین کازرونی
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور امام خمینی(ره) به مازندرانی ها و رشتی های باغیرت را برای سواحل ببینید...
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱💭 اینجا مرکز . بعدازظهر و ملت حیران! 👤 Kaveh Meshkat این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عده ای از دانشجویان اروپایی واقعه کربلا رو بازسازی و به صورت چند بعدی درآوردن. هرکسی میبینه نمیتونه تحمل کنه...
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
۱۰ شهریور ۱۳۹۹
مـیــثــــاق
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀فصل دوازدهم قسمت صد و سی و پنج اسم رمز 🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🏴 🥀خون دلی که لعل شد زندگینامه مقام معظم رهبری 🥀 فصل دوازدهم قسمت صد و سی و شش تشکیلات لو رفت 🥀با این حرکت او خوشحال تر شدم و با خوشحالی به او گفتم پیش از آمدن شما دلتنگ و گرفته بودم شما به موقع آمدی و این شب تاریک مرا روشن ساختی بدون آن که انتظار داشته باشم گفت گرفته تر و غمناک تر خواهی شد خیلی به حرفش توجه نکردم او را نشاندم و برایش چای آماده کردم بعد با تعجب گفتم شما از اعضای سازمان هستید فورا پاسخ داد ساکت باش شاید در خانه گیرنده گذاشته باشند 🥀از طرفی تعجب کردم و با تمسخر گفتم من یک طلبه ام چه کسی می آید در خانه من گیرنده بگذارد ؟ _نه مسئله بزرگ تر از آن چیزی است که تصور می کنی من برای شما شرح خواهم گفت سپس مقداری خمیر خواست تا آن را در سوراخ های پریز برق اتاق بگذارد با حیرتی آمیخته به قدری نگرانی برایش خمیر آوردم پس از آنکه سوراخ ها را بست و نشست و من با عجله گفتم بگو چه شده مدتی سر به زیر خاموش ماند بعد سرش را بلند کرد و گفت همه چیز تمام شد یعنی چه منظور شما چیست؟ تشکیلات لو رفت برادران رفتند و برخی از آنها دستگیر شدند بعد از صحبت هایش فهمیدم آن دو نفری که با من در تماس بودند دستگیر نشده اند همچنین گفت من را نزد شما فرستاده اند تا از شما بخواهم خانه را از هر چه با تشکیلات مرتبط است تخلیه کنید 🥀سپس به تفصیل راجع به نشریه هایی که جهت بررسی برای من ارسال شده بود صحبت کرد این نشریه را از بین ببر این نشریه را نگهدار و برای فلانی در تهران بفرست گفتم شما آنها را با خود به تهران می برید ؟ نه شما با روش مخصوص خودتان بفرستید 🥀خسته بودم و با چهره در هم به او نگاه می کردم و او داشت کارهایی را که باید انجام دهم به من یادآور می‌شد غم سراسر قلبم را فرا گرفت و مرا در این حال رها کرد و رفت.. ادامه دارد..... @Misaagh_Amin
۱۰ شهریور ۱۳۹۹