eitaa logo
میوه دل من
15.6هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄ هم کاردستی هم بازی 😍 آشنایی با اشکال هندسی🔸◽️🔵🔺 این مدل بازی فکری شاید ابتدایی باشه اما به خوبی کار میکنه. هر صفحه کتاب رو به یک شکل خاص اختصاص بدید و بعد صفحه آخر رو به شکل جیبی درست کنین و شکل‌های اضافی رو اونجا بذارین. در آخر با یک پانچ گوشه صفحات رو سوراخ کنین و صفحات را با نخ یا روبان به یکدیگر گره کنید. کتاب اشکال شما آماده است و به عنوان یک بازی فکری ذهن کودک شما رو به چالش میکشه. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه این داستان: خوابیدن مینا کوچولو ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀ صفحه1⃣ شب شده بود و🌕 خورشید خانم پشت کوه‌ها رفته بود🏜 و مینا کوچولو باید مثل همیشه به رختخواب می‌رفت🛏 اما او دوست داشت تا دیر وقت و زمانی که مامان و بابا بیدار بودن👨‍👩‍👧 کنارشون بنشینه و با اونا حرف بزنه و مثل اونا تلویزیون تماشا کنه📺 اما مامان هر وقت که مینا👧 از او اجازه میگرفت که بیدار بمونه، اخماش رو درهم می‌کرد و بهش می‌گفت: بچه‌ها باید شبا زود به رختخواب برن و صبح‌ها هم زود از خواب بیدار بشن🤨 اونا نمی‌تونن مثل بزرگترا تا دیر وقت بیدار باشن🕰 مینا از شنیدن این حرف ناراحت می‌شد😔 و فکر می‌کرد مامان چرا هیچ وقت بهش اجازه بیدار موندن تا دیر وقت رو نمیده⁉️ ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀ صفحه2⃣ اون شب مینا👧 با نارحتی به رختخواب رفت، ولی صبح زود وقتی چشماشو باز کرد👀 و از اتاقش به آشپزخانه رفت، با تعجب دید بابا بزرگ🧓 و مامان بزرگ👵 به خونشون اومدن. مینا خیلی خوشحال شد😀 و خودش رو در آغوش مامان بزرگ انداخت🤗 اون تا شب کنار پدربزرگ و مادربزرگ نشسته بود و با اونا بازی میکرد🤩 مینا با خودش فکر می‌کرد حتماً امشب که مامانبزرگ و بابابزرگ به خونه اونا رفتن، مامان و بابا بهش اجازه میدن تا دیر وقت بیدار بمونه😏 ولی وقتی مینا شامش رو خورد😋 مثل بقیه شبا مامان از او خواست که مسواک بزنهو به رختخوابش بره😞 مینا که از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شده بود، شروع به گریه و بهانه‌گیری کرد😢 اون روی پاهای مامانبزرگ نشسته بود و می‌گفت: دوست ندارم به اتاقم برم. میخوام اینجا پیش شما بمونم☹️ ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀ صفحه3⃣ مامانبزرگ از مامان اجازه گرفت تا به اتاقش بره و براش قصه بگه📖 اون وقت بود که مینا و مامانبزرگ با هم به اتاق مینا رفتن🚪 مینا روی تختش🛌 دراز کشید و مامانبزرگ براش قصه کودکی‌های خودش رو تعریف کرد🗣 درست هممون موقعی که به سن مینا بود👧 وقتی یک دختر کوچولو بودم درست به سن و اندازه تو، دلم میخواست مثل بزرگترا باشم، مثل اونا تا دیر وقت بیدار بمونم و دوست داشتم هر کاری که اونا انجام میدادن رو انجام بدم. به همین خاطر زمانی که با من مخالفت میکردن❌ ناراحت میشدم و گریه می‌کردم😭 تا این که یه روز مامان به من اجازه داد که با اونا شب رو بیدار باشم🙃 خیلی خوشحال شده بودم و با خودم فکر می‌کردم که اون شب خیلی به من خوش می‌گذره و من هم می‌تونم مثل بزرگترا باشم😌 اصلاً فکر میکردم که خیلی بزرگ شدم💪 شب که شد مثل مامان و بابا تا دیروقت تلویزیون تماشا کردم📺 و باهاشون شام خوردم😋 و با این که خوابم گرفته بود😴 ولی دلم میخواست بیدار باشم👀 آخر شب وقتی به رختخواب رفتم خیلی خسته بودم و زود خوابم برد🛌 ادامه⬇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀ صفحه4⃣ صبح وقتی چشمامو باز کردم👀 متوجه شدم چقدر دیر شده😱 بابا سرکار رفته بود و مامان تو آشپزخونه در حال پختن ناهار بود🍵 دیر وقت بود که صبحانه خوردم🥖🧀 و موقع ناهار که شد، اشتهایی به خوردن ناهار نداشتم😖 دلم می خواست دوباره بخوابم😴 برای همین شروع به بهانه‌گیری کردم تا این که شب بابا به اومد خونه🏡 چون ناهار رو دیر خورده بودم، شام نخوردم و تازه اون موقع بود که متوجه شدم چرا پدرا و مادرا به بچه‌هاشون میگن که باید زود به رختخواب برن. چون اگر بچه‌ها دیر شام بخورن و کم بخوابن⌛️ صبح زود روز بعد نمیتونن از خواب بیدار بشن و اگر چند روز اینطور بیدار باشن مریض میشن🤒 از شبای بعد خودم بعد از این که شام میخوردم به اتاقم میرفتم🚪 مامان هم که دیده بود متوجه اشتباهمشدم، قبل از خواب کنارم مینشست و برام قصه میگفت📚 قصه‌هایی که اونقدر قشنگ بودن که تا صبح خوابشون رو میدیدم😌 مینا کوچولو بعد از شنیدن قصه کودکی‌های مادربزرگ، تصمیم گرفت شبا زودتر به خواب بخواب. چون یاد گرفته بود که اگر تا دیر وقت بیدار بمونه چقدر بهانه‌گیر میشه و هیچ کس از یک بچه بهانه‌گیر و عصبانی خوشش نمیاد😤 مامان هم که متوجه شده بود مینا تصمیم گرفته شبا زود بخوابه تا صبح‌ها با خوش اخلاقی از خواب بیدار بشه😃 هرشب کنارش میرفت و براش یک قصه قشنگ تعریف میکرد🗣 قصه‌هایی که مینا کوچولو تا صبح خواب اونا رو میدید✨💫 پایان❇️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
═════ ❀ೋ❀🌹 جایگاه صبر در تربیت فرزند مهم‌ترین رفتار پدر و مادر که روی بچه‌ها اثر دارد، قدرت تحمل مشکلات یا همان «صبر» است. این‌که بتوانند دندان روی جگر بگذارند و درد را تحمل کنند، هر نوع دردی که باشد.  شما کار خوب بکنی و بگویی من این کار را دوست دارم، این راهنمای خوبی برای بچه‌ها نیست، آن چیزی که کلیدی‌ترین عامل برای تربیت فرزند است، زدن مهم‌ترین عامل بی‌تربیتی انسان است و آن هم تحمل مشکلات است!  وقتی که به بچه‌ات بگویی که من دوست دارم نماز بخوانم، می‌دانی اثر بدش روی بچه چیست؟ می‌گوید اِ ! مامان و بابایم هر کاری دوست دارند می‌کنند؟ من هم هر کاری دوست دارم می‌خواهم بکنم.  مادرهای محترم هروقت عصبانی شدند هرچه از دهن‌شان درآمد نگویند! اگر جلوی بچه‌ات عصبی شدی و دندان روی جگر نگذاشتی بچه‌ات نابود می‌شود. با همین یک‌دانه عیب بچه نابود می‌شود، زیرا هیچ عیبی مثل بی‌صبری و هیچ خوبی مثل صبر نیست. وقتی بچه می‌فهمد مامان غمگین شده اما لبخند می‌زند و می‌گوید عیب ندارد، و یا تحمل بابا را می‌بیند و می‌داند بابا دارد زجر می‌کشد اما باز هم باادب برخورد می‌کند، دندان روی جگر گذاشتن را یاد می‌گیرد و جرعۀ صبر را با رنج می‌نوشد! اصلاً درجا ده سال بزرگ‌ می‌شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ استاد پناهیان. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا