┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄
هم کاردستی هم بازی 😍
آشنایی با اشکال هندسی🔸◽️🔵🔺
این مدل بازی فکری شاید ابتدایی باشه اما به خوبی کار میکنه.
هر صفحه کتاب رو به یک شکل خاص اختصاص بدید و بعد صفحه آخر رو به شکل جیبی درست کنین و شکلهای اضافی رو اونجا بذارین.
در آخر با یک پانچ گوشه صفحات رو سوراخ کنین و صفحات را با نخ یا روبان به یکدیگر گره کنید.
کتاب اشکال شما آماده است و به عنوان یک بازی فکری ذهن کودک شما رو به چالش میکشه.
#مادر_خلاق
#تولد_تا_هفت_سالگی
#کاردستی_ساده
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه
این داستان: خوابیدن مینا کوچولو
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
صفحه1⃣
شب شده بود و🌕 خورشید خانم پشت کوهها رفته بود🏜 و مینا کوچولو باید مثل همیشه به رختخواب میرفت🛏 اما او دوست داشت تا دیر وقت و زمانی که مامان و بابا بیدار بودن👨👩👧 کنارشون بنشینه و با اونا حرف بزنه و مثل اونا تلویزیون تماشا کنه📺
اما مامان هر وقت که مینا👧 از او اجازه میگرفت که بیدار بمونه، اخماش رو درهم میکرد و بهش میگفت: بچهها باید شبا زود به رختخواب برن و صبحها هم زود از خواب بیدار بشن🤨 اونا نمیتونن مثل بزرگترا تا دیر وقت بیدار باشن🕰
مینا از شنیدن این حرف ناراحت میشد😔 و فکر میکرد مامان چرا هیچ وقت بهش اجازه بیدار موندن تا دیر وقت رو نمیده⁉️
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
صفحه2⃣
اون شب مینا👧 با نارحتی به رختخواب رفت، ولی صبح زود وقتی چشماشو باز کرد👀 و از اتاقش به آشپزخانه رفت، با تعجب دید بابا بزرگ🧓 و مامان بزرگ👵 به خونشون اومدن.
مینا خیلی خوشحال شد😀 و خودش رو در آغوش مامان بزرگ انداخت🤗
اون تا شب کنار پدربزرگ و مادربزرگ نشسته بود و با اونا بازی میکرد🤩
مینا با خودش فکر میکرد حتماً امشب که مامانبزرگ و بابابزرگ به خونه اونا رفتن، مامان و بابا بهش اجازه میدن تا دیر وقت بیدار بمونه😏 ولی وقتی مینا شامش رو خورد😋 مثل بقیه شبا مامان از او خواست که مسواک بزنهو به رختخوابش بره😞
مینا که از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شده بود، شروع به گریه و بهانهگیری کرد😢
اون روی پاهای مامانبزرگ نشسته بود و میگفت: دوست ندارم به اتاقم برم. میخوام اینجا پیش شما بمونم☹️
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
صفحه3⃣
مامانبزرگ از مامان اجازه گرفت تا به اتاقش بره و براش قصه بگه📖
اون وقت بود که مینا و مامانبزرگ با هم به اتاق مینا رفتن🚪
مینا روی تختش🛌 دراز کشید و مامانبزرگ براش قصه کودکیهای خودش رو تعریف کرد🗣 درست هممون موقعی که به سن مینا بود👧
وقتی یک دختر کوچولو بودم درست به سن و اندازه تو، دلم میخواست مثل بزرگترا باشم، مثل اونا تا دیر وقت بیدار بمونم و دوست داشتم هر کاری که اونا انجام میدادن رو انجام بدم.
به همین خاطر زمانی که با من مخالفت میکردن❌ ناراحت میشدم و گریه میکردم😭
تا این که یه روز مامان به من اجازه داد که با اونا شب رو بیدار باشم🙃
خیلی خوشحال شده بودم و با خودم فکر میکردم که اون شب خیلی به من خوش میگذره و من هم میتونم مثل بزرگترا باشم😌
اصلاً فکر میکردم که خیلی بزرگ شدم💪
شب که شد مثل مامان و بابا تا دیروقت تلویزیون تماشا کردم📺 و باهاشون شام خوردم😋 و با این که خوابم گرفته بود😴 ولی دلم میخواست بیدار باشم👀
آخر شب وقتی به رختخواب رفتم خیلی خسته بودم و زود خوابم برد🛌
ادامه⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
صفحه4⃣
صبح وقتی چشمامو باز کردم👀 متوجه شدم چقدر دیر شده😱
بابا سرکار رفته بود و مامان تو آشپزخونه در حال پختن ناهار بود🍵
دیر وقت بود که صبحانه خوردم🥖🧀 و موقع ناهار که شد، اشتهایی به خوردن ناهار نداشتم😖
دلم می خواست دوباره بخوابم😴 برای همین شروع به بهانهگیری کردم تا این که شب بابا به اومد خونه🏡
چون ناهار رو دیر خورده بودم، شام نخوردم و
تازه اون موقع بود که متوجه شدم چرا پدرا و مادرا به بچههاشون میگن که باید زود به رختخواب برن. چون اگر بچهها دیر شام بخورن و کم بخوابن⌛️ صبح زود روز بعد نمیتونن از خواب بیدار بشن و اگر چند روز اینطور بیدار باشن مریض میشن🤒
از شبای بعد خودم بعد از این که شام میخوردم به اتاقم میرفتم🚪 مامان هم که دیده بود متوجه اشتباهمشدم، قبل از خواب کنارم مینشست و برام قصه میگفت📚
قصههایی که اونقدر قشنگ بودن که تا صبح خوابشون رو میدیدم😌
مینا کوچولو بعد از شنیدن قصه کودکیهای مادربزرگ، تصمیم گرفت شبا زودتر به خواب بخواب. چون یاد گرفته بود که اگر تا دیر وقت بیدار بمونه چقدر بهانهگیر میشه و هیچ کس از یک بچه بهانهگیر و عصبانی خوشش نمیاد😤
مامان هم که متوجه شده بود مینا تصمیم گرفته شبا زود بخوابه تا صبحها با خوش اخلاقی از خواب بیدار بشه😃 هرشب کنارش میرفت و براش یک قصه قشنگ تعریف میکرد🗣
قصههایی که مینا کوچولو تا صبح خواب اونا رو میدید✨💫
پایان❇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
═════ ❀ೋ❀🌹
جایگاه صبر در تربیت فرزند
مهمترین رفتار پدر و مادر که روی بچهها اثر دارد، قدرت تحمل مشکلات یا همان «صبر» است. اینکه بتوانند دندان روی جگر بگذارند و درد را تحمل کنند، هر نوع دردی که باشد.
شما کار خوب بکنی و بگویی من این کار را دوست دارم، این راهنمای خوبی برای بچهها نیست، آن چیزی که کلیدیترین عامل برای تربیت فرزند است، زدن مهمترین عامل بیتربیتی انسان است و آن هم تحمل مشکلات است!
وقتی که به بچهات بگویی که من دوست دارم نماز بخوانم، میدانی اثر بدش روی بچه چیست؟ میگوید اِ ! مامان و بابایم هر کاری دوست دارند میکنند؟ من هم هر کاری دوست دارم میخواهم بکنم.
مادرهای محترم هروقت عصبانی شدند هرچه از دهنشان درآمد نگویند! اگر جلوی بچهات عصبی شدی و دندان روی جگر نگذاشتی بچهات نابود میشود. با همین یکدانه عیب بچه نابود میشود، زیرا هیچ عیبی مثل بیصبری و هیچ خوبی مثل صبر نیست.
وقتی بچه میفهمد مامان غمگین شده اما لبخند میزند و میگوید عیب ندارد، و یا تحمل بابا را میبیند و میداند بابا دارد زجر میکشد اما باز هم باادب برخورد میکند، دندان روی جگر گذاشتن را یاد میگیرد و جرعۀ صبر را با رنج مینوشد! اصلاً درجا ده سال بزرگ میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استاد پناهیان.
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯