❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ 🔹خانه‌داری یعنی «تربیتِ انسان» فریفتگان غافل، خانه‌داریِ زن را تحقیر می‌کنند؛ در حالی‌که خانه‌داری یعنی تربیتِ انسان، و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹ زن توی خانه بیکار نیست. یک عدّه‌ای خیال می‌کنند زن در خانه بیکار است. نخیر، زن توی خانه، بیشترین و سخت‌ترین و ظریف‌ترین کارها را انجام می‌دهد. ۱۳۷۶/۱۲/۱۸ 🔹 باید بر روی کار زنهای خانه‌دار «ارزشگذاری ویژه» شود. زن در خانواده عنصر محوری است... مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانه‌دار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند - من دیدم زنانی را از این قبیل - گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند. باید از اینجور زنی قدردانی شود... تأمین اقتصادیشان، بیمه‌شان، بقیه‌ی چیزهائی که لازم است، باید در نظر گرفته شود. ۱۳۹۰/۱۰/۱۴ #تولد_تا_هفت_سالگی #مادرانه #نقش_مادری #خانه_داری #میوه_ی_دل_من ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀

━━🦋━━━⃟●⃟━━━━﷽ مامان های گل حتما بارها و بارها براتون پیش اومده که همه ی بچه ها همزمان توجه شما را برای خودشون بخوان🤦‍♀🤕 برای منم خییییلی پیش اومده😓🙃🙂 دومی می خواست تکلیف کلاس مجازیش که نقاشی بود را انجام بده👩‍🎨🙇‍♂ ته تغاری که تازگیا دُم اولی شده🤷‍♀ و هر کار دومی می کنه، می خواد انجام بده🧐 و هر کجا هم که خواست بره، ایشون هم باید تشریف ببرن😉 بساط نقاشی دومی را روی اپن چیدم و تشریف بردن که نقاشیشون را اونجا بکشن😅 یه روز بچم می گفت: «مامان من چه گناهی کردم که همش باید یا روی اپن نقاشی بکشم یا برم توی اتاق و تک و تنها بشینم و کارمو بکنم؟!»😢 خلاصه این دفعه نقشمون نگرفت و ته تغاری خیلی تند و فرز خودشو از اپن بالا کشید و نشست کنار وسائل کوچولوی دومی👶🧒 ته تغاری وسیله ی دومی را برمی داشت و دومی هم گریه و 😭😰 به ته تغاری گفتم: «میای کمکم بدی ظرف بشوریم؟!» از خدا خواسته قبول کرد😁 گذاشتمشون کنار سینک و تکیه اش دادم به دیوار🙇‍♂ نشسته و ننشسته اسکاچ را برداشت و مشغول شد😂چند تا ظرف نشکن هم گذاشتم کناردستش 🥄🍴🍼 خلاصه ایشون تو پاک کردن سرامیک دیوار و ظرف ها کمک نمودن🙃 و دومی هم نقاشیشون را در کمال آرامش کشیدن. البته کلی وقت طول کشید تا ظرفا رو بشورم، هی باید می رفتم پیش دومی و جواب سئوالاتش را در مورد نقاشی و رنگش و ...می دادم🤪 پسر اولم هم اومد و گفت: «پس من چی؟! » گفتم: «خب، بیا جدول ضربو تمرین کنیم😃الان نوبت ۵ شده، بگو‌ببینم، پنج پنج تا؟...پنج نه تا؟... #تولد_تا_هفت_سالگی #مادرانه #میوه_ی_دل_من ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯

¨‘°ºO✰┈•✦⚘﷽⚘✦•┈✰Oº°‘¨ تشخیص و بیان احساسات✅ 😊😮😟😳😨😅😂 💁‍♀️ وسایل مورد نیاز ⏪ دو لیوان یک بار مصرف🥤 ماژیک🖍 شرح بازی👇👇 بر روی یکی از لیوان ها صورتکی را بدون دهان آن می کشیم. این لیوان را درون لیوان دیگر گذاشته و دهان صورتک را در حالت لبخند بر روی لیوان دوم می کشیم. 😊😍👌 در همان حالت لیوان را تاب داده و دهان صورتک را در حالتی دیگر مثلا متعجب می کشیم. 😳😍 این کار را بار دیگر برای حالتی دیگر مثلا ناراحتی تکرار می کنیم. 😔😍 با حرکت لیوان ها (یا لیوان بیرونی یا لیوان داخلی) حالات مختلف روی صورتک ایجاد می شود. 😎🤓😉☺️ مادر می تواند هر دفعه حالت صورتک را با چهره اش نشان دهد و در این باره با کودکش به طور نمایشی صحبت کند. 👩‍👧👩‍👦 به طور مثال من خیلی ناراحتم😔 آخه .... می تواند ادامه جمله را از کودک بخواهد.🧐🤔 در این صورت هم از حالات و روحیه و درونیات کودک باخبر می شود(به خصوص در مورد کودکان سوداوی که احساسشان را ابراز نمی کنند)🧐🙃☺️ و هم اینکه کودک با احساسات مختلف آشنا شده و آموزش می بیند.😎🤩😘😍 #بازی #بازی_سازی #بازی_با_لیوان_یکبار_مصرف #بیان_احساسات #آگاهی_از_حالات_و_درونیات_کودک #تولد_تا_هفت_سالگی #میوه_ی_دل_من ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ━━━⃟●⃟━━🦋━━

سلام روزتون بخیر. ازاونجایی که گل دختر من خیلی شکلات دوست داره ومیدونم براش بده وصفرازاست به ذهنم رسید که باسویق کودک وسه شیره براش شکلات درست کنم به این صورت که مخلوط کنم. بعدم به شکلای مختلف باهم درست میکنیم هم مهارت دست ورزی هست هم بااشکال مختلف آشنا میشه. تازه به چند نفرکه همیشه توخونشون شکلات دارن گفتم پوست شکلات هاشون روبرام نگه دارن تا شکلاتایی که درست کردم رو توش بپیچونم وبرادخترم جذاب بشه ودیگه سمت شکلات های مضر نره.😊 واینکه ازاین شکلات های خودم پز😉همیشه همرام داشته باشم 💪که اگه مادرشوهرم خواست به دخترم شکلات بده برای اینکه احترامشون نگه داشته باشم وناراحتشون نکنم از این شکلاتا بدم بهشون تا به دخترم بدن.آخه همیشه توخونشون شکلات زیاده و وقتی میریم خونشون برا دخترم میاره یکی دوبار گفتم واشاره کردم که محصولات صنعتی مضرِ ولی چون سنشون بالاست یادشون میره😅☺️ #میوه_ی_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #مادر_خلاق #تغذیه_مفید ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯

#ایده_ی_شما😍👌 احسنت بر مادر فعال و خلاق کانال👌👏👏👏

سلام و وقت بخیر خدمت همه بزرگواران🌹 لطفا همه ی عزیزان در نظر سنجی شرکت کنند 🙏 تا با توجه به سلیقه ی مخاطبین محترم، ان شاالله بتوانیم موثرتر عمل کنیم. ❓باتوجه به پرسش بعضی از دوستان گزینه ی همه ی موارد نداریم ولی قابلیت انتخاب همه ی موارد فعال شده و می توان چند گزینه را هم انتخاب کرد. 🔻🔻🔻🔻🔻 https://EitaaBot.ir/poll/ds7fw?eitaafly

¨‘°ºO✰┈•✦⚘﷽⚘✦•┈✰Oº°‘¨ #داستان_کودکانه #دوست_مهربون🌹 صدای چهچه بلبل ها در دشت پیچیده بود. زنبور کوچولو تنها در خانه نشسته بود. از پنجره بیرون را نگاه کرد. با خودش گفت:" کاش من دوستانی داشتم." ازخانه بیرون زد. روی گلبرگِ گلِ سرخ نشست. با صدای بلند، سلام داد. گل سرخ لبخند زد و گفت:" سلام. چه زنبورِ با ادبی." زنبور کوچولو روی زمین نشست. مورچه داشت با زحمت، دانه ای را هُل می داد. زنبور کوچولو، به کمکش رفت. با هم دانه را هل دادند. مورچه دانه را داخلِ لانه برد. از زنبور تشکر کرد و گفت:" چه زنبورِ مهربونی." زنبور کوچولو پرید و روی شاخه درخت نشست. کفشدوزک، با عجله از لانه بیرون آمد. به زنبور کوچولو گفت:" می تونی کمکم کنی؟ پسرم بیماره باید ببرمش پیش خاله سوسکه. تا بهش دارو بده." زنبور کوچولو گفت:"خودم می برمش." بچه کفشدوزک را برداشت. با هم، خانه خاله سوسکه رفتند. خاله سوسکه گفت:"چه زنبورِ دلسوزی." و به بچه کفشدوزک، دمنوش داد. حالش خوب شد. زنبور کوچولو خداحافظی کرد. بچه کفشدوزک گفت:"صبح منتظرت هستم تا با هم بازی کنیم." به طرف خانه راه افتاد. مورچه او را دید و گفت:" فردا صبح بیا همین جا. می خوایم با هم بازی کنیم." گل سرخ گفت:"هر روز به من سر بزن از دیدنت خوشحال می شم." زنبور کوچولو خندید و برای دوستانش دست تکان داد. او دیگر تنها نبود. ❁فرجام پور #تولد_تا_هفت_سالگی #داستان_کودکانه #دوست_مهربون #میوه_ی_دل_من ╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯ ¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘¨