🌷 در جاده خمپاره خورد و سرش قطع شد. دیدند سر بریده لبهایش تکان می خورد و « یا حسین » می گوید. بعد از شهادت کوله پشتی اش را باز کردند ، در برگه ای نوشته بود:
1ـ خدایا ! امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شد ، من هم می خواهم تشنه شهید شوم. ( وقتی او شهید شد ، تانکرهای آب خالی بوده و فرمانده برای رزمنده ها تقاضای آب کرده بود )
۲ـ اربابم با سر بریده شهید شده و سرش را از پشت بریده اند ، من هم می خواهم از پشت سرم بریده شود ( نقل کردند که خمپاره از پشت سر به شهید خورده است )
۳ـ سر بریده ی مولایم امام حسین علیه السلام بالای نی قرآن می خواند ، من سرّش را نمی دانم ، ولی می خواهم با سر بریده « یا حسین » بگویم.
"طلبه شهید مصطفی آقاجانی"
#دهه_فجر
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برفروبی اولین خانم راهدار کشور
▪️مهناز بهرامی نخستین بانوی راهدار کشورمان است که در کولاک جادههای الیگودرز، راه را برای روستاییان باز میکند.
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بی ارزش نشان دادن زن از نگاه پهلوی
🔹با این همه ذلیل شدن باز هم قبولش دارین؟؟!!
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔻«بیبیسی» اعتراف میکند، «انتخاب» ماله میکشد!
▪️درحالی که شرایط بحرانی کشورهای اروپایی در میانه زمستان سخت باعث شده تا رسانههایی همچون بیبیسی فارسی نتوانند این اوضاع بحرانی را سانسور کنند، رسانههای اصلاحطلب تلاش میکنند تا تصویر بزک شدهای از اوضاع اروپا بازنمایی کنند!
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔺اینجا آلمان نیست، ژاپن و کره هم نیست، دامغان خودمونه...
▪️این نیروگاه خورشیدی هم که وسعتش اندازه 24 تا زمین چمن ورزشگاه آزادیه قراره سالی 18 میلیون کیلووات ساعت برق تولید کنه و چراغ حدود 34 هزار نفر رو روشن نگه داره...
✍محمد عنایتی نجف آبادی
#ایران_قوی
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔺 سال ۵۶: دلار ۱۲ تومان
حقوق کارگر ۵۴۰ تومان معادل ۴۵دلار
▪️ سال ۱۴۰۱: دلار ۴۴ هزار تومان
حقوق کارگر ۵/۸ میلیون معادل ۱۳۱دلار
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔺قابل توجه حامیان زن زندگی آزادی و طرفداران پهلوی
▪️تو دوران سلطنت رضاخان زنان عشایر رو مجبور کرده بودن تا به سگ های اصیل ارتش شیر خودشان را بدهند! و به هیچ عنوان شیر گاو و گوسفند را قبول نمیکرد! و سربازان هم کاملا نظارت میکردند!
📚منبع: کتاب سرزمینهای شگفت/ ویلیام داگلاس
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
📷نصب نقاشی و تصویرسازی کمک های امیرالمومنین امام علی علیهالسلام به فقرا در موزه دولتی مسکو
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔺توییت خبرنگار بی.بی.سی فارسی درباره اعتصاب نیممیلیونی در انگلستان
▪️خوبه خودشم میدونه سرباز ملکهست.
▪️قسمت قشنگش اونجاست که نمیدونه چه گِلی به سرش بگیره در قبال این خبر!
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🔴 #کفترکُش
اسم کتاب اِنقدر زُمُخته که مطمئناً خیلیها از خِیرِ خواندنش میگذرن، اما باید بدونن که حتماً دارن اشتباه بزرگی میکنن!
🔻اما داستان چیه؟!
هر ساله در جشنواره تابستانیِ «روزِ کبوتر» به پنجهزار کبوتر تیراندازی میشه که یا به وسیله تیرها کشته میشن یا به دست گردنپیچها!!
پالمر شخصیت اصلی داستان، حدوداً ده سالهست و در آغاز دوره نوجوانی به سر میبره. پدرش نشانِ کبوتر طلاییِ کفترکشی داره اما پالمر نمیخواد مثل اون یه گردنپیچ باشه! این شاید از اولین چیزهایی بوده که پالمر در مورد خودش میدونسته ...
کفترکش روایت جذابی از حرکت کردن خلاف جریان رایج جامعه و کشمکشهای درونی این کاره. کاری که برای همه، و علیالخصوص نوجوانها اصلاً ساده نیست و هزینههای معمولاً زیادی داره.
کتاب واقعاً خواندنیه و اعجاز #جری_اسپینلی اونجاییه که ذرهای حس نمیکنیم یه بزرگسال نویسندهی اون بوده. انگار که تمام داستان از ذهن یک بچهی ده ساله تراوش کرده و این کتاب مصداق بارز ادبیات #از_روزن_چشم_کودک هست ...
گاهی اوقات بچهها کارهایی میکنن که هیچکس و حتی خودشون دلیل آن را نمیدونن و برای همپایی با بچهها نوشتههای پر طمطراقِ فلسفی، سیاسی و تاریخی جوابگو نیست؛ بلکه، فقط نیازه که ماها از زاویه دید بچهها بتونیم نگاه کنیم. حالا بدون تعارف چند درصد از ما والدین، متولیان مدارس و ... کودک و نوجوان رو میشناسیم و میتونیم به اونها کمک کنیم؟!
کاری که اسپینلی - نویسنده کتاب - و برخی شخصیتهای داستان اون رو به خوبی بلدند که البته شاید به این خاطر باشه که اسپینلی؛ شش فرزند و بیستویک نوه داره 👌
لحظه به لحظهی کتاب قابل تجسم و بسیار دوستداشتنیه، کافیه ده، پانزده صفحه با نویسنده همراهی کنیم. بعد از مطالعه دلمون برای تکتک سکانسهایش تنگ میشه. من که هنوز با صحنهی باشکوه حضور پالمر در زمین بازی و دیالوگ پایانیش با پسرکی که فقط به اندازه یک جمله در انتهای کتاب نقشآفرینی میکنه، درگیرم ...
🔻در آخر کتاب هم نوشتهم؛
... و اما روی ناخوشایند داستان، توحشِ انسانِ مدرن است. جایی که کمتر کسی حتی به آنچه در اطرافش میگذرد، فکر میکند. باید برای وجود بچهها خدا را شکر کرد؛ چرا که فطرت دستنخوردهشان ما را ذرهای برای بهبود دنیای پر از توحش امیدوار میکند.
کتاب برای همهی بزرگترها و ۱۱، ۱۲ سالههای پرخوان بسیار خواندنیه و جایزه #نیوبری هم برده ...
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
☕️ من میشوم چاییریز امام
💗 روایت حضرت آیتالله خامنهای از اولین روزهای پیروزی انقلاب
🔻 قبل از ورود امام با دوستان روحانی جلسهای تشکیل دادیم و گفتیم: خب فردا امام وارد تهران میشود؛... باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هرکس مسئولیتی به عهده بگیرد. همه قبول کردند که بیاییم درباره این قضیه فکر کنیم.
☕️ جلسه گذاشتیم. بنده گفتم: من میشوم قهوهچی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: نه، شوخی نمیکنم. اتفاقا چون اهل چایی هستم، خوب چایی درست میکنم؛ بالاخره منزل امام، یک چایی ریز میخواهد. آن چاییریز من باشم.
🔹اين حرف موجب شد كه جلسهی ما به يک سمت خوب رفت. فرق است بين اينكه هركس بنشيند جايی و هدف بگيرند كه رئيس اين تشكيلات چه كسی باشد؟ من در دلم بگويم بالاخره من مناسبترم. شما بگوييد من مناسبترم. اينجا يک معارضه و دعوا میشود.
🔺ما در اين دعوا، به قول زورخانهچیها لنگ انداختيم. گفتيم ما نيستيم؛ شغل ما قهوهچیگری. همه لنگ انداختند و کار سامان گرفت. ۷۲/۵/۷
🌹 #دهه_فجر
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
⚡️«امید به آینده» اولین صحبتهایی که حضرت آیتالله خامنهای از امام خمینی شنیدند
🔻رهبرانقلاب: من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود... در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم.
🔹آخر شب ناگهان دیدم... از حیاط، صدای گفتگویی میآید. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم، شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند، همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند...
🔹برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود، به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما روی پلهها نشستند... به قدر شاید پنج دقیقه صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند.
🔺بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و #امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند. ۷۶/۱۱/۱۴
🌹 #دهه_فجر
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm