◾علیزاده و پشت پرده شبکه «من و تو» حضور علی علیزاده در شبکه من و تو و مطالبه او برای #شفافیت_مالی_منوتو موجی از همراهی مردم با این درخواست را به دنبال داشت ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

#کربلایی_شدن_اتفاقی_نیست. آن روز هم مسلمان فراوان بود اما اندکی حسینی شدند.  * بی تفاوتها بی خبر ماندند.  * آنکه رفت بار گندمش را به منزل برساند و بازگردد از قافله جا ماند  * آنها که حق الناس به عهده شان بود را امام(ع) بازگرداند  * کم معرفتها نیمه شب گریختند  * گروهی فقط نشستند برای پیروزی امام(ع) دعا کردند  * آن یکی نگران سهمش از بیت المال بود و امامش را تنها گذاشت  * برخی را لقمه های حرام، یزیدی کرد.  * گروهی چشم بسته به دنبال دیگران آمدند در سپاه یزید  کربلایی شدن اتفاقی نیست.  ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

🎥 فیلم | روضه خوانی شهید ناصر ورامینی در جمع رزمندگان در جبهه 🌴ایام محرم حسینی🏴🏴🏴 ⏳ دوران #دفاع_مقدس ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

⭕️عزاداری ضدآمریکایی مردم، عاشورای ۵۸ مقابل لانه جاسوسی با مداحی دانشجوی پیرو خط امام شهید مهدی رجب بیگی ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

🔸 توییت رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه به مناسبت عاشورا: 🔹 با وجود اینکه از حادثه قتل عام کربلا در دهم محرم ۶۱ بیش از ۱۳۷۹ سال می‌گذرد، هنوز دل‌هایمان در سوز این حادثه است. ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

🔹یکسال، در هیئت انصار ولایت یزد، #شب_عاشورا ، بعد از مراسم، با هفت هشت تا ازبچه‌ها، تازه شروع کرد به سینه‌زنی، تا نصف شب. 🔹شاید یک ساعت این ذکر را تکرار می‌کردند و می‌سوختند: 🏴امشبی را شه دین در حرمش مهمان است؛ #مکن_ای_صبح_طلوع ... این کار ماندگار شد... #شهیدمحمدحسین_محمدخانی 🌹 #عمار_حلب #یادشهداباصلوات🌹 ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

روایت مجری صداوسیما از اتفاق جالب در حاشیه مراسم شب عاشورا در حضور رهبرانقلاب ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

📸 زنان چهره شهر را تغییر می‌دهند... 🔻دسته عزاداری روز عاشورا هیأت میثاق با شهدا بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

📸 تلخ‌ترین شب‌ ▪️ رهبر انقلاب: در یازدهم ماه محرم یکی از عظیم‌ترین فاجعه‌های تاریخ اسلام به وقوع پیوست. ♣️🇮🇷♣️ @Mobin_rfm

#حدیث ▪️امام حسین علیه السلام می فرماید : ✔️هركه گرفتارى مؤمنى را برطرف كند، خداوند گرفتاريهاى دنيا و آخرتش را برطرف مىكند. 📚بحار الانوار، ج ۷۵ ص ۱۲۲ ح۵ 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm

📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده 👈 آخرین نماز حرارت خورشید همه جا را پر کرده، لهیب سوزانی از زمین کربلا بلند می شود، دو صف در مقابل یکدیگر صف آرائی کرده اند، حق و باطل، کفر و ایمان، ظالم و مظلوم. از یک طرف صدای عربده دیو صفتان گمراه و ددمنشان به گوش می رسد که حُبّ جاه و مقام و عشق مال و منال چشم و گوش جان آنها را کوروکر نموده و در مقابل امام زمانشان قرار گرفته اند. از طرف دیگر صدای مردانی به گوش میرسد که عشق به شهادت و دوستی خدا و دین خدا و علاقه به مولایشان حسین(ع) آنچنان شور و هیجانی در آنها بوجود آورده که حاضرند هزار بار کشته شوند و زنده شوند و به امام زمانشان صدمه ای وارد نشود. در این گیر و دار که خاندان نبوت در محاصره هزاران گرگ خونخوار قرار گرفته صدای العطش اطفال معصوم و فرزندان پیامبر بلند است، و هر لحظه جنازه شهیدی را می آوردند. در این هنگام، ابوثمامه صیداوی چون دید وقت زوال ظهر است  به مولایش حسین (ع) عرض کرد: جانم به قربانت اینها آماده جنگند و من تا کشته نشوم نمی گذارم شما کشته شوید و دوست دارم که این نماز ظهر را پشت سر شما بخوانم آنگاه خدای خویش را ملاقات کنم! حضرت رو به آسمان کرده برایش دعا کرد و فرمود: «جَعَلَکَ اللهُ مِنَالمُصَلّین. نَعم هذا اَوّلُ وَقْتِها؛ خداوند ترا از نمازگزاران قرار دهد آری اکنون اول وقت نماز است.» وسپس فرمود از اینها بخواهید تا دست از جنگ بردارند تا مانماز بگذاریم. پیشنهاد امام حسین علیه السلام مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه مى دادند. «حصین ابن نمیر» فریاد زد که نماز شما مقبول درگاه خدا نیست!! حبیب ابن مظاهر فرمود: ای غدّار نماز پسر رسول خدا(ص) قبول نمی شود نماز تو قبول می شود؟! آنگاه بر او حمله کرد و با ضربتی او را از مرکب به زمین انداخت ولی اطرافیانش به یاریش شتافتند و او را از چنگ حبیب نجاتش دادند امام حسین(ع) با عده ای از اصحاب آماده نماز شدند، «زهیربن قین» و «سعیدبن عبدلله» جلوی امام حسین (ع) ایستادند و خود را هدف تیر و نیزه دشمنان قرار دادند. تیرهایی که پرتاب می شد، بعضی از مدافعان حریم حسینی را به خاک افکند. وقتی که امام نمازش تمام شد، یکی دو نفر از آن مردان را با خاک و خون غلطان یافت. یکی از آنها «سعید بن عبدالله حنفی» بود که آقا خودش را به بالین او رساند. همین که سعید متوجه شد حسین علیه السلام به بالینش آمده، جمله عجیبی گفت: عرض کرد: «یا اباعبدالله! اَوفیتُ؟ آیا من حق وفا را بجا آوردم؟». او آنقدر حق حسین را بالا و بزرگ می دانست که فکر می کرد این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد. 📚 #گنجینه_معارف، جلد 2 ✍ محمد رحمتی شهرضا 🌺🇮🇷 @Mobin_rfm