علی رغم هشدارهای تیم اطلاعاتی مبنی بر امکان شنود مکالمات تلفنی توسط چین و روسیه ، دونالد ترامپ همچنان به استفاده از آیفون های خود ( دو دستگاه رسمی و یک دستگاه شخصی ) ادامه می دهد
🔸 مسئولان امنیتی تا حدودی موفق به تغییر عادات ترامپ شده و توانستند او را به استفاده از تلفن ثابت کاخ سفید ترغیب کنند.
🔸 آنها از سوی دیگر امیدوارند رئیس جمهور آمریکا در حین استفاده از تلفن هوشمند و چت کردن با دوستانش ، اطلاعات طبقه بندی شده را افشا نکند.
🇮🇷 @Mobin_rfm
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 دعای یوسف (ع) برای نجات خود از چاه
هنگامی که برادران یوسف(ع)، آن حضرت را به بیابان برده، و به چاه افکندن، جبرئیل نزد یوسف (ع) آمد و گفت: ای پسرک! در اینجا چه می کنی؟
یوسف: برادرانم مرا در چاه افکندند.
جبرئیل: آیا دوست داری از چاه خارج گردی؟
یوسف: این با خداوند بزرگ است، اگر خواست مرا خارج می کند!.
جبرئیل: خداوند به تو می فرماید، مرا با این دعا بخوان، تا تو را از چاه خارج سازم.
یوسف: آن دعا چیست؟
جبرئیل: آن دعا این است، بگو:
«اللهم انی اسلک بان لک الحمد، لا اله الا انت المنان، بدیع السماوات و الارض، ذوالجلال و الاکرام، ان تصلی علی محمد و آل محمد، و ان تجعل لی مما انا فیه فرجاً و مخرجاً»
«خدایا از درگاه تو درخواست می کنم، به اینکه حمد و سپاس مخصوص ذات پاک تو است، معبودی نیست جز وجود یکتای تو که بخشنده نعمتهای فراوان هستی، آفریننده آسمانها و زمین، و صاحب مقام ارجمند و والا می باشی، (از تو می خواهم) بر محمد و آل او (ص) درود بفرستی، و مرا در این محلی که قرار دارم خارج سازی و راه گشایشی به رویم باز کنی.»
امام صادق (ع) فرمود: یوسف (ع) این دعا را خواند، و از چاه (توسط کاروانیان) خارج گردید.
📗 #داستانهای_اسلامی_از_اصول_کافی
✍ محمد محمدی اشتهاردی
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
1_31636678.mp3
3.94M
🌾امام زمان مبلّغ و دلسوز نداره...
🌾برای امام مهدی کم گذاشتیم...
#استاد_دانشمند
#غربت_امام
#یاری_امام
#سخنرانی_کوتاه
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm
🌹 شهید مدافع حرم محمد کامران 🌹
بیشترین تفریحات ما حرم شاه عبدالعظیم بود و گلزار شهدای مدافع حرم. «شهید مهدی عزیزی» و «شهید محرم ترک» دوستان صمیمی محمد بودند. زیاد به سر مزار آنها میرفتیم. سرش را روی سنگقبرشان میگذاشت و با گریه میگفت «شما بیمعرفت نبودید پس چرا تنها رفتید؟» واقعاً مثل ابر بهار گریه میکرد... من فقط نگاهش میکردم. به دوستانش میگفت «ببینید خانمم اینجاست. هیچ گلایهای ندارد که شهید شوم. ناراحت هم نمیشود. پس مرا ببرید.» برای اینکه آرام شود میگفتم «محمد، این چه حرفی است که میزنی؟ اگر همه شما شهید شوید، کی از حرم دفاع کنه؟ باید بمانید و به اسلام خدمت کنید.» واقعاً تحمل دیدن اشکهایش را نداشتم. اصلاً تا مزار آنها را میدید چشمهایش خیس میشد. بعد از شهادت «محمدحسین محمدخانی» دیگر محمد کاملاً هوایی شد.
راوی: (همسر شهید)
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm