. مدافعانِچادࢪ .
سلامعلیڪم متاسفانہتعدادهشتگهای حاجیدرایتااومده پایین...:( پویشیراهانداختیمڪہتمام مدیر
دوستانچیشد؟!
ماکهخودمونمیزاریم..!
ذکر...
میدونستین کلمه «لااله الا الله»جمله کاملیست که هنگام تلفظش لب تکون نمیخوره؟
وگفتن این ذکر باعث رفع تشنگی میشه؟
دانشمندان ثابت کرده اند که گفتن«لااله الا الله»بزاق دهان را به ترشح ماده ای وا می دارد که تشنگی را از بین می برد.
هیچ کار خدا بی حکمت نیست،حتی گفتن اذكارش
_..•°🌸🌼🌸°•.._
@Modafeane_Chador
#حاج_قاسم | #Hero
پـاشینبیـاین ڪهیہکـانال واسـہدࢪسخونها پـٻداکـردم👩🏻🎓📓
•°↶تڪنیـک هـا؎درسخونـدن 📚🔗
•°↶پـروفواسـہهـࢪسـلیقـهای 🌚🌸
•°↶روٺـینهاۍبـرنامھ ࢪیـزے 🔖💕
#پـروفهـاۍخـوجـمل 🤤🍭
#تـکنیڪدرسخونـدن 🛒🌱
⿻⤿https://eitaa.com/joinchat/2602565773Caaf8cee669 https://eitaa.com/joinchat/2602565773Caaf8cee669
#تلـــــنگࢪانھ
⏰سهسالبعد...
علت شڪست شما چۍبود؟!🧐
؛┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
◉😴خوابم ميومد !
◉📲همش سرم تو گوشیم بود !
◉😪حسش نبود !
◉🛏تنبلی ڪࢪدم !
◉😵💫يه باࢪ شڪست خوࢪدم ولش ڪࢪدم !
◉🤫بقيه بهم گفتن نمۍ تونی !
◉📖دࢪس خوندن خیلۍ سخت بود !
؛┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
نهخدآیۍخودت
خندتنمیگیرهبااینبهونهها؟!🙄😏
_..•°🌸🌼🌸°•.._
@Modafeane_Chador
#حاج_قاسم | #Hero
🌿خاصیتتبلیغکردنبرای#امام_زمان
اینگونه است که
انسان عزیز میشود
نـام #امام_زمان ارواحنافداه
را در خانه ،
در محل کار،
بالایِ سرتان بزنیـد،
بینِ مردم عزیز میشوید...
_..•°🌸🌼🌸°•.._
@Modafeane_Chador
#حاج_قاسم | #Hero
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے✨
"دِلشڪستهقیمتیترهآره...!(:♥"
#ماه_رمضان🌙
_..•°🌸🌼🌸°•.._
@Modafeane_Chador
#حاج_قاسم | #Hero
تباھبودناونجاسٺڪههروقت
ڪارمونگیرافتادنشستیمسرِ
سجادھگفتیمالهیالعفو . . !
بعدشمزدیمزیرشیادمونرفٺ!(:
#تلنگرانھ
_..•°🌸🌼🌸°•.._
@Modafeane_Chador
#حاج_قاسم | #Hero
کانال هوادارن گاندویی💪🇮🇷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدو عضو شو اینجا همچی میگذارن..
مثل👇🏼
#شماره_بازیگران_گاندو..
#فعالیت_گاندویی..
#سکانس_های_گاندویی..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه رمان میزارن عااالیه..
اینم یه تیکه از رمان..👇🏼♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن☘
رمان پارت ⁵²
#عشق_باطعم_نظامـ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داوود
توی خیابون بودم..
تا میتونستم میدویم..
نفس نفس میزدم خواستم خودمو برسونم اونور خیابون تا ماشین بگیرم و حداقل من و تذ نزدیگ اداره ببره...
نگاهم فقط به جلو بود..
که یهو یه ماشین محکم بهم زد..
احساس کردم همزمان تمام استخونای بدنم خورد شد محکم خوردم به ماشین و پرت شدم وسط خیابون..
هیچی نمی فهمیدم..
از سر و بینیم خون میومد...
چشام داشتن بسته میشدن..
چند نفر بالا سرم بودن که یهو یکی بازوم و گرفت و بلندم کرد..
یکی دیگم اومد کمکش..
انگار همون ماشینی بودکه بهم زد..
فقط شنیدم یکی داد زد..
ــــ چیکار میکنین اقا..این حالش بده باید زنگ برنین امبولانس دارین کجا میبرینش..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از اونا گفت..
+به تو چه فضول..
#داوود
پرتم کردن تو ماشین..
حالم اصلا خوب نبود ..هیچ جونی برای دفاع از خودم نداشتم..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلی اتفاق های جالب افتاده..
یه رمان هیجاااانی..وطنز
https://eitaa.com/joinchat/1083703424Cb094c8526c
منتظریم..👆🏼