ای بلندترین واژه هستی
شما در اوج حضور ایستاده ای
و غیبت ما را می نگری
و بر غفلت ما می گریی
از خدا میخواهیم
پرده های جهل و غفلت از
دیدگان ما کنار رود
تا جمال دلربای شما را بنگریم
#امام_زمان
#الهم_عجل_ولیک_الفرج
خوب سلام سلام رفقا 🤩🌼
خوبید خوشید ؟😁✨
اومدم بگم دمتون گرم که با ما هستید
از کانال راضی هستید ؟🙃🫀
منتظر نظراتتون هستم 😎❤️
ناشناس
https://harfeto.timefriend.net/16840085351512
هرقدر باشد اگر دور ِ ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جــا نشود
بین زوّار که باشم کرمت بیشتــــــر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود
#کربلا
#امام_حسین
#اربعین
مدافعان حـــرم
در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به
#بسماللهالرحمنالرحیم
#رمان
#رمان_تنها_میان_داعش
با دست هایی که از تصور تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از
دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به
دستم داد، مرد و زنده شد. این نارنجک قرار بود پس ازبرادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را
یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن
بود که با نگاه شرمندهاش به پای چشمان وحشتزدهام افتاد
:»انشاءاهلل کار به اونجا نمیرسه...« دیگر نفسش باال
نیامد تا حرفش را تمام کند، بهسختی از جا بلند شد و با
قامتی شکسته از پلههای ایوان پایین رفت. او میرفت و
دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم
و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد.
عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد،
دیدم زن همسایه، ام جعفر است. کودک شیرخوارش در
آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس
کرد :»دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش
درنمیاد، شما شیر دارید؟«
عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به
سمت ایوان برگشت. میدانستم از شیرخشک یوسف چند
قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به
آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. از
پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی
نجوا کردم :»پس یوسف چی؟« هشدار من نهتنها
پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به ام جعفر اشاره کرد
داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :»یه شیشه آب
میاری؟« بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم
پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :»برو خواهرجون!«
نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم
بود طفل همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
وقتی با شیشه آب برگشتم،
خوش به حال هرکسی که زائر شش گوشه شد
سهم ما جامانده ها هم ، شد فراق و اشک و آه
#دلتنگی 🥀
#امام_حسین
#کربلا
#اربعین
enc_16939976801787356381596.mp3
2.55M
برای بعضیا اینجا بهشته
بهشت خیلیا روی زمینه
آره اینجا بهشته اما اصلش
مضیف حضرت ام البنینه
◉━━━━━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ⇆♪
#امام_حسین
#مداحی
#اربعین
‹.🤍🫀.› .
⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅
https://eitaa.com/Modafeane_Haraam
⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅
میگفت↓
-وَخدانکنهتومجازی
حقالناسکنیم.!
باچتنامحرم!
بایهپروفایلکهبهگناهمیندازه!
بایهکپیکردنکهراضینیستن!
بایهمزاحمت!
باایجادگروهمختلط|:
بایهلایکوکامنت
-حواستباشههمشنوشتهمیشه مؤمن!(:
اینجا.در.مدافعان.حرم.گنـاه.ممــنوع📗🖇
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
#همین_الان_ترڪش_ڪن💥💪
#تلنگرانه
میگفت:
ازپاهاییکهنمیتوانندمارا
بهاَداینمازببرند،
توقعنداشتهباشمارا
بهبهشـتببرند... 💔(:
چقدربهنمازتاهمیتمیدی؟
اینجا.در.مدافعان.حرم.گنـاه.ممــنوع📗🖇
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
#همین_الان_ترڪش_ڪن💥💪
#تلنگرانه