eitaa logo
مدافعان حـــرم
851 دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
230 فایل
🌱بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 زنده کردن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست 🥀 "مقام معظم رهبری " ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17332925273420 اطلاعات👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1883046322C1568ca0f84 900_____________🛬_1k
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همه‌جا رو بازدید کرد. حیاط، طبقه‌های بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچک‌تر. 🔺 خانه تازه رنگ‌شده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچه‌ها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچ هایی که روش شعر نوشته‌شده؛ “باز این چه شورش است” از همون‌ها بگیر و بیار» . 🔺من و تیمسار ازگمی به‌هم نگاه کردیم که صیاد چه کار می‌خواهد بکند. 🔺گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمی‌کنیم. این‌جا می‌شه حسینیه که همان هم شد. حتما بخوانید: شهید مصطفی ردانی پور و شهید علی نوری 🔺 شب‌های اول هر ماه مراسم عزاداری امام حسین و ائمه را آن‌جا برگزار می‌کرد. خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌وجارو می‌کرد. هرچه اصرار می‌کردم که «حاج‌آقا! بدید من جارو می‌کنم»، فایده نداشت. 🔺وقتی هم که مهمان‌ها می‌آمدند، کفش‌ها را جفت می‌کرد. بعد می‌آمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو می‌نشست. شهید صیاد شیرازی 🕊🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
عماد عاشق حضرت رقیه سلام‌ الله‌ علیها بود. 🔹یک ماه قبل‌از شهادتش که باهم رفته بودیم دمشق، زیارت حضرت رقیه (س)، وقتی می‌آمدیم بیرون، چشم‌هایش کاسه‌ی خون بود. آن‌قدر گریه کرده بود که انگار داشت برای همیشه خداحافظی می‌کرد. 🔺چندروزه آخر زندگی‌اش هم در دمشق اقامت داشت. مکرر به زیارت حضرت رقیه (س) می‌رفت. 🔹شب آخر، چند ساعت قبل‌از آن انفجار هم به زیارت رفته بود؛ شاید هم حاجت بیست و پنج‌ساله‌اش را از دختر سه‌ساله امام امام حسین علیه‌السلام گرفت که در همان روزهای شهادت حضرت رقیه شهید شد شهید عماد مغنیه ✨🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضیا نمازشون بو دنیا میده... بعضیا کاسبی‌شون بو خدا میده ‹.🎥📺.› . ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ @Modafeane_Haraam ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅ ❀ ⋅ ─ ─ ─ ─ ⋅
وَ مَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِب🥲🌱 《این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست》 سوره عنکبوت/ آیه ۶۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین جای ِدنیا بین الحرمین :))) ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم‌برات‌تنگ‌شده‌حسین...💔! ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
15.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرین تر از . . ❤️‍🩹 ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهربان تر از پدر و مادرم . . 🤍 ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه خسته‌‌ها، حسین دل‌شکسته‌ها... ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
Poyanfar - Nemidoni Che Khabare Karbala.mp3
4.55M
_کربلا رویامه علت اشکامه💔🥺 ⇦~𝖏𝖔𝖎𝖓 ~⇨‌‌‌‌‌ ┏↯━ • ♥ • ━↯┓‌‌‌‌‌‌‌ @Modafeane_Haraam ┗↯━ • ♥ • ━↯┛
روز ۲۷ ام صفر بود. استاد پیراهن مشکی پوشیده بود. با همان شور و حرارت همیشگی درس می داد. یک ساعت و نیم درس داد و پایان درس را اعلام کرد. آماده رفتن بودم که استاد نشست پشت میز، گویا هنوز کلاس ادامه داشته باشد. گفت: «کلاس درس تمام شده و من اصراری برای ماندن تان ندارم. این نیم ساعت را می خواهم درباره مسئله ای حرف بزنم که برای همه ما مهم است». یکی دو تا کتاب قطور که روی میز گذاشته بود، را جلو کشید و شروع کردن به خواندن. کتاب های مرجع شیعه و سنی درباره رحلت پیامبر اکرم (ص) بودند؛ اسم کتاب صحیح بخاری را توانستم تشخیص دهم. می خواند و ترجمه می کرد؛ انگار سال هاست که در این مباحث ورود داشته. اتفاقات منتهی به رحلت پیامبر خدا (ص) و خیانت ها و بدعت های آن روزها را می خواند. صدایش بغض خاصی داشت. وقتی به لحظات وفات رسید، صدایش می لرزید. ما هم سرمان را پایین انداخته بود و گریه می کردم. وقتی نگاهش می کردم، تمام وجودش غرق اندوه بود. دیگر استاد نبود؛ روضه خوان بود دکتر هسته ای شهید مجید شهریاری🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam
لشکر ۲۷ بعد از عملیات رمضان، روی منطقه سومار متمرکز شده بود. رضا پایش در عملیات قبلی مجروح شده بود و خوب نمی توانست راه برود. برای عملیات بعدی نیاز به شناسایی داشتیم. سعید قاسمی که مسئول اطلاعات و عملیات لشکر بود، به همراه شهید همت و حاج حسین الله کرم سخت مشغول شناسایی بودند. با این همه رضا دلش آرام نمی گرفت که بنشیند و از دور ناظر امور باشد. صبح بعد از نماز رضا را با موتور تا روستای بابکان می رساندم. از آنجا تا خرابه های میان تنگ روی کول خودم می گرفتم. آنجا با دوربین و نقشه و دیدگاه مشغول شناسایی می شد. گاهی جلوتر هم می رفت که مجبور می شدم بهش بگم: «رضا جان؛ اینجا را بگذار برای نیروهای اطلاعات». می گفت: «نه محسن؛ باید جلو برویم». یک روز در میان همین خرابه ها مشغول شناسایی بودیم رضا گفت: محسن بدو که عراقی ها آمدند. سریع انداختمش روی کولم و رساندمش به موتور. عراقی ها هم به خرابه رسیده بودند و گلوله هایشان از کنار گوشمان رد می شد. با بالاترین سرعت ممکن در بین چاله ها حرکت می کردم. یک آن احساس کردم موتور سبک شده. به عقب که نگاه کردم دیدم رضا نقش زمین شده و نای حرف زدن هم ندارد. دوباره سوار موتورش کردم و رساندمش به بهداری. با تزریق دو آمپول مسکن کمی حالش به جا آمد. شهید رضا چراغی✨🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭┈────𖦹 🌱مدافعان حرم ╰─┈➤↯ @Modafeane_Haraam