eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
25.7هزار ویدیو
331 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑‌ ویزای عمان برای ایرانی‌ها لغو شد 🔘 عمان با هدف تشویق بیشتر گردشگران بین‌المللی برای بازدید از این کشور، فهرستی از کشورهایی را که واجد شرایط ورود بدون روادید به عمان هستند را منتشر کرد که ایران یکی از این کشورهاست. @Modafeane_harame_velayat
◀️ اسکان شبانه زائران درحرم امام رضا (علیه السلام) (خوابیدن، استراحت ) 🛌 آستان قدس رضوی برای استراحت روزانه و استراحت شبانه ی مسافران، تدابیری اندیشیده است و آماده خدمت رسانی به زائران و مجاوران می باشد. 🛌 شرایط و مدت زمان استفاده از طرح اسکان شبانه زائران امام رضا (ع): 🔹هر زائر با ارائه کارت شناسایی معتبر می تواند برای مدت سه شب در محل های تعیین شده اقامت نماید. (اسکان شبانه برای هر مسافر در طول یکسال، به میزان 5 شب امکان پذیر است.) 🔸تذکر: طرح اسکان شبانه، مشمول مجاورین نمی شود و فقط ویژه زائران با کدملی غیر مشهدی می باشد. 🔹پذیرش اتباع با گذرنامه یا کارت ویژه اتباع، امکان پذیر است. 🛏 محل ثبت نام برادران :  بست پایین خیابان (شهید نواب صفوی)، ورودی حر یک (جنب مدرسه عباسقلی خان) مراجعه نمایند. سپس میتوانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند.(رواق دارالمرحمه) 🛏 محل ثبت نام خواهران: جهت انجام مراحل پذیرش به اتاق ۱۰۵ روبروی باب السلام واقع در بست نواب صفوی مراجعه نمایند. سپس می توانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند. (رواق حضرت زهرا (س)) 🛏 ساعات پذیرش متقاضیان استراحت شبانه در حرم اما رضا (ع): پذیرش از ساعت ۲۱ انجام می شود اما سه شنبه شب ها و پنجشنبه شب ها بعد از برگزاری مراسم دعا انجام می شود. 🛏 استراحت روزانه در حرم امام رضا علیه السلام: 🔸این امکان برای زائران و مجاوران امکان پذیر است. 🔹برادران: ضلع جنوبی صحن پیامبر اعظم (ص) (سمت قبله)، جنب ایوان ولی عصر، اتاق ۱۰۵ 🌹خواهران: بست نواب صفوی، رواق حضرت زهرا (س) ساعات مراجعه و استراحت: از ساعت ۱۴ الی ۱۷ ⛲️محل استحمام زائران در حرم مطهر رضوی: 🔹زائران (خواهران و برادران) می توانند جهت حمام کردن به یکی از سرویس های بهداشتی ذکر شده مراجعه نمایند. (این خدمت به صورت شبانه روزی ارائه می گردد.) در هریک از این سرویس ها، تعدادی دوش جهت استحمام زائران در نظر گرفته شده است. ☘سرویس بهداشتی شماره یک واقع در خروجی صحن غدیر. ☘سرویس بهداشتی شماره چهار واقع در خروجی صحن کوثر. ☘سرویس بهداشتی شماره پنج واقع در صحن امام حسن مجتبی (ع) (ضلع شمالی بست نواب). ☎️ تلفن تماس: در صورت نیاز به کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس حاصل فرمایید. [از تمامی نقاط کشور می توانید باشماره 138 تماس حاصل فرمایید.] 🍃🌸 هدیه به روح مطهر اقا صلوات.🌸🍃 🌺🍃لطفا توی گروه هاتونم بفرستید شاید مشکل  زائری حل بشه 🌺🍃
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 زمان این مستند فقط ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه است. اما اثرات آن می‌تواند تا چند نسل شما باقی بماند. ✅ 🔴@Modafeane_harame_velayat
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیخ زکزاکی باز هم گل کاشت ببینید شیخ ابراهیم زاکزاکی در آفریقا چه غوغائی بر پا کرده. آقا فرمود: ما تنها نیستیم. قلبهای پاک زیادی با ماست. 🔸🔸🔸🔸 @Modafeane_harame_velayat
🔴تصویر پاسپورت شهید حاج قاسم سلیمانی با نام مستعار حسین محمودی کپی این پاسپورت از گاوصندق منزل ضياء عبدالعزیز الموسوی یکی از مسئولان سرویس اطلاعات ملی عراق در دوران ریاست الکاظمی کشف شد. وی از افراد نزدیک و مورد وثوق مصطفی الکاظمی است. ضياء الموسوی دیشب دستگیر شده است.          🔴@Modafeane_harame_velayat
2.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴بی‌توجهی عجیب بایدن به خبرنگاران در کنفرانس خبری! 🔹در نشست خبری جو بایدن، یک خبرنگار با پرسیدن: آیا می‌توانید به آمریکایی‌ها اطمینان دهید که هیچ اثر مضاعفی وجود نخواهد داشت؟ آیا انتظار دارید بانک‌های دیگر شکست بخورند؟ که با واکنش عجیب از رئیس جمهور آمریکا روبرو شد! 🔴@Modafeane_harame_velayat
🛑 زمان پخش فصل جدید «نون خ» مشخص شد 🔹مجموعه «نون.خ ۴» در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه یک روی آنتن می‌رود. 🔴@Modafeane_harame_velayat
فرا رسیدن عید نوروز را . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بعداً تبریک میگم؛ الان زوده! 😂😂 🔴‌@Modafeane_harame_velayat
مدافعان حرم ولایت
❣#عشق_رنگین❣ #قسمت_پنجم دوهفته ای از کلاسم میگذشت,تو قسمت سیاه قلم خیلی پیشرفت داشتم. ساره خیلی ر
باهزارتافکر وارد خونه شدم. به مامان سلام کردم ویه بوسه هم از صورت مهدی که از سروکولم بالا میومد گرفتم وگفتم:داداشی گلم ,حوصله ندارم,شیطونی نکن... مامان:چی شده دختر؟وقتی که رفتی خوب بودی ,با کلاس نقاشی هم بهترمیشدی. چی شدی هااا؟؟ گفتم:هیچی مامان,یکی از دوستام جشن تولدشه ,دعوتم کرده. مامان:این که خوبه,کدوم یکی مامان؟؟ من:نمی شناسیش,توکلاس نقاشی باهمیم,اسمش شکیلاست,خونه شان بالاشهره,باباش دکتره.. مامان:اوه,اوه,اصلا توفکرش نرو,نمیخواد بری,به قول شما جوونا,گروه خونی پایین شهربه بالاشهرنمیخوره,یک بهانه بیار وکنسلش کن... من:نمیشه ماماااان,ساره خیلی اصرارداره,حتی گفت نیای خودم میام دنبالت. مامان:واه,ساره دیگه کیه؟ من:دوست مشترکمون باشکیلاست,منشی بابای شیکلاهم میشه. مامان:درهرصورت من که راضی نیستم,مطمینا بابات هم راضی نمیشه,اخه دخترم اونا جشن گرفتنشونم با ما فرق میکنه,اصلا صلاح نیست که بری.....تازه کادو راچکارمیکنی,فک میکنی مثل دوستت مریم,سروتهش بایک عروسک پونزده تومانی هم بیاد؟...... مامان راست میگفت اما ساره راچکارش کنم,بعدشم یه جورایی ته دلم میخواست برم خونه,زندگی وجشنهای بزرگان راببینم,بایدفکری میکردم. زیر تشک تختم را نگاه کردم,اخه یه جورایی قلک وبانک پس انداز من بود,هروقت سرخرید پول اضافه میاوردم یا بابا بهم پول توجیبی میداد,زیرتشک قایمش میکردم برای روز مبادا. چندتا هزاری یک ور,چندتا پنج هزاری و.... همه را روهم گذاشتم شد,۶۳هزار تومان,به نظرم خیلی بود دیگه,با ۵۰تومانش یک هدیه ی,شیک میخریدم و۱۳تومانشم برای مترو و... اومدم بیرون وگفتم,ماماااان هدیه را خودم یک کاریش,میکنم,توفقط بزارمن برم باشه؟ مامان:اولا اصلا صلاح نیست که بروی,درثانی منم که اجازه بدهم بابات اجازه نمیده. مامان توراجون مهدی,بزاربرم,به بابا بگورفته جشن تولد مثلا همین مریم,یانه زری دختر فاطمه خانم... مامان:من دروغ نمیگم. من:اصلا دروغ نگو ,بگو یکی از دوستاش که من نمیشناسم. مامان:از دست توووو,ولی بایدقول بدهی اولا زود بیای,درثانی اگر دیدی مجلسشون درشأن اعتقادات مانیست,سریع کادوت را بدی وبیای خونه... یک بوسه از گونه ی مامان گرفتم وگفتم: چششششم اول صبح پاشدم برم خریدکادو....همینجورکه توخیابون حیرون وسرگردون بودم,یکدفعه چشمم افتاد به یک عطرفروشی. آره خودشه,یه عطرخوشبوووو رفتم داخل,عطر از گرمی ۱۰۰۰داشت تا گرمی۵۰۰۰تومان من گرمی ۲۰۰۰را انتخاب کردم وبعدش رفتم سراغ یک ظرف شکیل که خودظرف, مثل یک دریا میموند که ته ظرف فک میکردی پراز سنگای رنگین هست وسرشم مثل الماسی اشکی شکل وآبی رنگ بود,خیلی ازش خوشم امد پرسیدم: آقا این چنده؟؟ پسره نگاهی کردوگفت:الحق که زیبا پسندید,قابل شمارانداره,پسندتون باشه باهم کنارمیایم,ده گرم ازاون عطره راگفتم بریزه داخل همون ظرف ومیخواست ظرف رابگذاره داخل جعبه ,روکرد به من وگفت:طرف دختره یاپسر؟؟پایین شهری یابالا شهری؟ با عصبانیت گفتم:اولا عطر دخترونه برای پسرنمیگیرند,بعدشم من اصلا اهل دوست دختروپسری واینجورهنجارشکنیها نیستم,دوستمم مال بالا شهره... فروشنده:بابا جوش نیار ,میدونستم چون به تیپ.وقیافت نمیخوره که ازاین اراذل باشی,شوخی کردم. اهسته پیش خودم گفتم:مرررض برو باعمه ات شوخی کن ,پسره ی اکبیری.. فروشنده یک دونه مارک که بند طلایی رنگی داشت ,آویزون کرد به سر شیشه ی عطر وگفت:برای پایین شهریا این مارکه, الکیه ,اما بالا شهریا همچی ذوق میکنن ومیگن واااای جنسش مارررکه خخححح,همه فروشنده ها ازاین سادگی سو استفاده میکنن وجنسشون را با ده برابر قیمت به خاطر همین یک ذره کاغذ که اسمش مارکه ,میفروشند,اما من برای شما آبجی گلم ,مجانی میزارم. خواستم پولش راحساب کنم ,گفت:۵۷ هزارتومان . منم بدون کل کل,۵۰هزارتومان گذاشتم رو میز وگفتم بیشترازاین ندارم.... خلاصه فروشندهه قبول کرد ومنم راهی خونه شدم,هنوز کلی کار داشتم,باید یه دوش میگرفتم ویه لباس انتخاب میکردم,بعدشم بامترو.تا یک جاهایی میرفتم وبعدازاون زنگ میزدم به ساره تا بیاد دنبالم,اخه ساره خودش ماشین داشت.... دارد ... نویسنده :ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ 🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
ازمترو پیاده شدم سریع خودم رابه سرقرار باساره رساندم,یک مانتو ابی خوشرنگ با شلوار لی ابی وشال ابی وروش هم چادر ملی,زیرمانتو هم یه تاپ عروسکی ,صورتی وابی تنم کردم که اگر مجلس دخترونه بود مانتوم را درآرم. تو آیینه مغازه روبرو خودم را وارسی کردم,عجب خوشگل شده بودم هااا,یک ماچ واسه خودم فرستادم که باصدای,بوق ماشین ساره که یه ۲۰۶جگری بود از عالم خودم بیرون امدم... سوارشدم. من:سلام ساره... ساره:سلام سلام خوشگل خانم,چه ناز شدی هااا,به پا ندزدنت....😊 با شوخی وخنده به فرمانیه ,جلوی خونه ی شکیلا,رسیدیم.. وااای عجب خونه ی بزرگی,عجب ساختمان شیکی. ساره ماشین را پارک کرد ومنم کیفم رابرداشتم که پیاده شم. ساره:نمخوای چادرت را درآری؟ من:نه که نمخوام,من بالاجبار ننداختم سرم که راحت درش بیارم,باعشق پوشیدمش.. ساره:احسنت خواهررررر,ماتسلیم,کاش منم یکم جنم تورا داشتم الان روزگارم این نبود. پرسیدم :وضعت خوبه چرا مینالی؟ ساره:هی توموبینی ومن پیچش مو,بیرونم ادم گول میزنه اما غم درونم راهیچ کس نمیبینه...حالا وقتش نیست,بعدا برات میگم. وارد خونه شدیم وای خدای من اینجا چه خبره؟؟!! دارد.... نویسنده :ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ 🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️