eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
19.6هزار ویدیو
208 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان واقعی 🎬: فاطمه مثل انسان های مجنون دور خود میچرخید،بالاخره زیر سفره ای را پیدا کرد و انتهای آشپزخانه پشت صندلی نهارخوری زیرسفره ای را پهن کرد، انگار نمی خواست خون دستش روی زمین بریزد، روی زیر سفره ای نشست و چاقو را روی رگ دستش قرار داد، می خواست چاقو را حرکت دهد که زینب درحالیکه داشت چادر نمازش را تا می کرد و حرکات عجیب مادرش او را به آشپزخانه کشیده بود وارد آشپز خانه شد و چشمانش به دنبال مادرش همه جا را زیرو رو کرد و تا مادرش را در آن حال روی زمین دید شروع کرد به التماس کردن: مامان! تو رو خدا، تو رو جان حسین و عباس اینکار را نکن...مامان جون هرکی که دوست داری، جون خدا اینکار را نکن.. اما نیرویی محکم چاقو را در دست فاطمه فشار میداد و زیر گوشش وزوز میکرد،یک لحظه میشه، چاقو را بکش و خودت را از این زندگی راحت کن، آره باید همین کار میکرد چاقو را فشار داد و رد خون روی دستش ظاهرشد ناگهان روح الله درآستانه در ظاهر شد و تا قطره های خون را روی مچ‌ دست فاطمه دید،بدون آنکه چیزی بگوید، دستش را روی قلبش گذاشت و درازبه دراز افتاد... با افتادن روح الله،صدای تلپ مهیبی بلند شد و انگار فاطمه را از عالم خود بیرون کشید، فاطمه از جا بلند شد و تا روح الله را درآن حالتی که فکر میکرد اغما باشد دید، چاقو را روی ظرفشویی پرت کرد و خودش را به روح الله رساند،با دستش چند سیلی به دو طرف روح الله زد و با گریه شدید گفت: پاشو روح الله، غلط کردم، نفهمیدم چی شد..پاشو...جون فاطمه پاشو...اما روح الله حرکتی نمی کرد. فاطمه سیلی محکمی به خود زد و دستانش را بالا برد تا بر سر خودش بکوبد که ناگهان دستان مردانه و گرم روح الله دستانش را در هوا گرفت و آرام از جا برخواست، روح الله دستان فاطمه را به لبهایش نزدیک کرد و گفت: چکار میخواستی بکنی تمام عمرم؟! چکار میخواستی بکنی عشقم؟! تو واقعا نمی فهمی که روح الله بدون تو میمیره؟! روح الله از قالب مردی با آن هیکل و پرستیژ به قالب پسرکی در امده بود که انگار برای مادرش شیرین زبانی می کرد و می خواست به دامان امن مادرش پناه بیاورد. فاطمه درحالیکه هق هق میکرد گفت: اگه من عشقتم، اگر من تمام عمرتم، پس اونهمه عکس که با شراره گرفتی چی؟! اصلا تو کی منو پیچوندی و شراره را بردی زیارت و مسجد جمکران و اونهمه عکس گرفتی؟! روح الله زهر خندی زد و گفت: عجب زن پستی هست! حتما اون عکسها را برات فرستاده که مثل آدم های جنی شدی؟! فاطمه سری تکان داد و زیر لب گفت: آره با همون عکس ها و کلی حرف ریز و درشت منو عصبی کرد... روح الله که روبه روی فاطمه جلوی در آشپزخانه نشسته بود،با دو تا دستش صورت فاطمه را قاب گرفت و گفت: شراره خواستار ارتباط با من بود، اونم نه ارتباط سالم و شرعی، اون میخواست بدون خوندن محرمیت با هم درارتباط باشیم، من قبول نکردم و گفتم حداقل یه محرمیت موقت بخونیم، اما شراره از موقت بدش میومد، مجبور شدیم دائم بخونیم و اون عقد را قم خوندیم و اون عکس هایی را هم که برات فرستاده مال همون روز هست...درست یک ساعت بعد از عقدمون، روح الله در چشمان معصوم فاطمه خیره شد و گفت: من به جز یکی دو دیدار سرگذری، هیچ رابطه ای با شراره برقرار نکردم...هیچ...اصلا بعد از عقد تازه به خودم اومدم که چرا این اشتباه مهلک را انجام دادم ولی فاطمه، به خدا قسم! شراره دست بردار نبود، اگر عقدش نمیکردم این ارتباط حرام را ادامه میداد، انگار این ماموریتی بود که باید انجام میداد، من نمی دونم شراره از کجا خط میگیره اما شک ندارم هر مشکلی توی زندگیمون به وجود اومده همه زیر سر شراره هست و بعد صدایش را آهسته تر کرد و ادامه داد: من فکر میکنم شراره همه ما را سحر کرده، چون حالت تو امروز درست مثل جن زده ها بود...اصلا حالات خودم که دنیا برام شده دو رنگ سیاه و خاکستری، حالات بچه ها همه مؤید همین موضوع هست.. فاطمه که انگار یک تلنگر خورده باشد گفت: راست میگی روح الله، این زن بدطینت ما را سحر کرده،باید با هم بریم پیش دایی جواد... روح الله که بارها تعریف دایی جواد را که دایی مادر فاطمه بود از مامان مریم شنیده بود گفت: حتما...امروز که رفتیم قم میریم پیش دایی جواد، درسته که شنیدم دایی جواد میانه خوبی با روحانی جماعت نداره اما انگار تمام کارش با آیات قران هست و میتونه سحر ساحران را به خودشون برگردونه و کاش بتونه... پس الان اینجا نشین و دوباره فکر خودکشی با ابزار دیگه ای نباش، پاشو برو خودت و بچه ها آماده شین که بریم قم...با این حرف هر دو زدند زیر خنده.. و وشوشه تمام این حرف ها را برای شراره خبر می برد و شراره... ادامه دارد.. براساس واقعیت به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 شما چند سالتونه؟! 🔺سن و سال فقط یک عدد هست، در گردش شب و روز، بدن ما فقط فرسوده میشود! و چیزی بر ما افزوده نمیشود. ترس از اونجا شروع میشه که بریم کشورهایی که شش ماه روز هست و شب نداره! اونجاست که میفهمیم ما عادت کردیم به اینکه منتظر شب و روز باشیم و در روزمرگی اتلاف عمر کنیم! 🍁✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬ ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده‌ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت‌های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می‌آید منتظر شدم ببینم آیا پدرم هم متوجه سوختگی بیسکویت‌ها شده است؟ در آن وقت، همه‌ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود؟ خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا میکردم که داشت مربا روی آن بیسکویت‌های سوخته می‌مالید و لقمه لقمه آنها را می‌خورد. یادم است آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت‌ها از پدرم عذرخواهی کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: عزیزم، من عاشق بیسکویت‌های خیلی برشته هستم. همان شب، کمی بعد که رفتم پدرم را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت‌هایش سوخته باشد؟ او مرا در آغوش کشید و گفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. بعلاوه، بیسکویتِ کمی سوخته هرگز کسی را نمی‌کشد! زندگی مملو از چیزهای ناقص و انسان‌هایی است که پر از کم و کاستی هستند. در طول این سال‌ها فهمیده‌ام که یکی از مهمترین راه‌حل‌ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار؛ درک و پذیرش عیب‌های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است و امروز دعای من برای تو این است که: یاد بگیری که قسمت‌های خوب، بد و ناخوشایند زندگی ات را بپذیری و با انسان‌ها رابطه‌ای داشته باشی که در آن، بیسکویت سوخته موجب قهر و دلخوری نشود. خدایا آدمای صبور و با اصالت قسمت همه کن🤲 ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 🕯🎁🕯🎁🕯🎁🕯🎁🕯 پنجشنبه ها چه خوشحال می شوند عزیزان و شهیدان آسمانی مان وقتی... با فاتحه و صلوات و خیراتی هر چند کوچک یادآورشان باشیم... 🕯 «زیارت اهل قبور» السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَهِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ... ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🪐گشایش بعد از سختیها 📿عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ، تَكُونُ الْفَرْجَةُ؛ وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ، يَكُونُ الرَّخَاءُ. 🟠چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد. ✍ اين حقيقت به كرار تجربه شده كه پايان شبهاى سياه سپيد است و عاقبت گرفتارى ها راحتى و استراحت است. به همين دليل انسان هرگز نبايد به هنگام هجوم مشكلات و درد و رنجها مأيوس گردد و دست به كارهاى نامعقول بزند ويا زبان به ناشكرى بگشايد و بىتابى كند، بلكه پيوسته اميدوار باشد كه به دنبال اين شدتها و تنگى حلقه هاى بلا گشايش حاصل مىشود، طوفان بلا فرو مى نشيند و ابرهاى نوميدى كنار مى رود و آفتاب شفاف اميد آشكار مى گردد. بسيار مى شود كه اين سختى ها و تنگى حلقه بلاها آزمون الهى و مقدمه اى است براى ترفيع مقام انسان. در حالات انبياى الهى نيز اين مطلب بسيار ديده مى شود 📘 ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
22.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🎬کلیپ تصویری 🔺 لطفااین فیلم رو در کانال ها وگروه‌ها پخش کنید برسه به گوش معلمین کشورمون که اینگونه از مظلوم و ارزشها دفاع کنن و در بین نوجوانانمون تهییج و تقویت انگیزه در حمایت از مردم و همچنین تقویت روحیه مردم مظلوم فلسطین داشته باشن ♡رِضْوانٌ مِنَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرام می روند ملائک به عرش حق هرچند زخمی اند و پر از اشک چشم و آه اینان فرشته نه ، که بالاترند از آن... یک مشت کودک معصوم بی گناه! یک روز خوش نبود قسمت این کودکان زار لعنت به ظلم و ظالم و صهیون رو سیاه "عاصی" 😭😭😭 🕊 نثار شهدای فلسطین و جهت شفای جانبازان و آرامش دل داغدار خانواده ها و پیروزی مقاومت ۵صلوات محمدی 🥀 ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید قرآن چقدر زیبا درباره بنی اسرائیل میگه. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🎁 @BEIT_Al_SHOHADA 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا