فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍مجموعه استوری | امید مادر
▪️آخرین جملات وصیتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها:
... وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
🏴 علی جان!
مرا شبانه غسل و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه دفنم کن.
و احدی را باخبر نساز.
تو را به خدا میسپارم،
و سلام بر همه فرزندانم تا روز قیامت.
📚 بحارالأنوار ج۴۳، ص۲۱۴.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✋نشر دهیم
به_عشق_مادر
به_نیت فرج
ختم #صلوات به نیت🔰
#حضرت_سوسن🌹
#مادر_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام❤️
هدیه به حضرت فاطمه زهرا سیدة النساءالعالمین (سلام الله علیها) و مولى الموحدین امیر المومنین علی ( علیه السلام ) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان و حاجت قلب نازنینشون (عجل الله تعالی فرجه الشریف)❤️
مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱
تعداد صلواتهای خود را به پی وی بفرستید
@Ahmad_mashlab1115
پس از درگذشت حسن عسکری، به گفته حکیمه خاتون، مسئولیت شیعیان به عهده سوسن بود و او یکی از نایبان نوهاش حجت بن الحسن بوده است. او تا زمان غیبت صغری زنده بود و در شهر سامرا درگذشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیزر مستند «پرواز ِ یک و بیست دقیقه»
🔺 روایتی شنیده نشده از روزهای منتهی به شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
@Modafeaneharaam
❌ کاربر گرامی این بنر #تبلیغ نیست ❌
👌🏻 این کانالی که بهت معرفی میکنم مسابقه برگزار میکنه و به برندگانش ۱۰۰ تومن هدیه میده😍
‼️ ۷۲ نفر به قید قرعه برنده خواهند شد 🤑😎
👀 لینک کانال به زودی بسته میشه 👻
🎁 ۷۲ نفر انتخاب شده ، هر نفر ۱۰۰ تومن جایزه 🎁
زمان مسابقه :🔮۱۳ دیماه سالگرد شهید سلیمانی 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
#پیشنهاد_ادمین
منبع مسابقه و اطلاعات بیشتر♥️✨👆🏻
❤️🌹❤️
یادٺ خوشے حال همہ منتظران
پــروازِ پر و بالِ همہ منتظران
آمـاده شـدن بخاطرِ آمدنٺـــ
شد افضل اعمالِ همہ منتظران
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام آرام جانم مهدے صاحب
زمانم تعجیل در ظهور سہ #صلوات💚
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
@Modafeaneharaam
امام صادق عليه السلام:
أروَحُ الرَّوحِ اليَأسُ مِن النّاسِ
آسايش بخش ترين آسايش، امید نداشتن به مردم است
مشكاة الأنوار
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 خاطره کمتر شنیده شده وزیر میراث فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از حاج قاسم سلیمانی
از سردار سلیمانی پرسیدم چه کسانی از حرمها در سوریه دفاع کردند؟
@Modafeaneharaam
🌹آنقدر این چند روز درگیر بودیم که نفهمیدیم پیکر بیسیمچی معروف #گردان_کمیل شهید #سید_مرتضی_رضاقدیری رو بعد از ۳۹ سال تفحص کردن و دو روز پیش به خاک سپردن
همون که لحظات آخر مقاومت در کانال فکه، در جواب التماسهای حاج #محمدابراهیم_همت برای حرف زدن، پشت بیسیم گفته بود:
«آب نیست، غذا نیست، مهماتمان تمام شده ، تانکها داخل کانال شدند و بعثیا دارن به همه تیر خلاص میزنند. من باید بروم ، سلام ما را به امام برسانید بگویید حسینوار جنگیدیم و حسینوار شهید شدیم ...»💔
شادی روح شهدا صلوات🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 از وقتی فضای مجازی ولنگار تحت سلطه دشمن با غفلت و خیانت عده ای بر کشور ما حاکم شد.....
▪️حجت الاسلام رفیعی: آمار طلاق به ٢۵ درصد رسیده، من بعضی شهرها مثل یزد رفتم میگفتند قبل از انقلاب یک طلاقم نداشتیم یا در سمنان میگفتند ما اصلا محضر طلاق نداشتیم اینقدر کم بود باید میرفتیم تهران برای طلاق!
@Modafeaneharaam
🔆 #پندانه
✍ مثل تختی باشیم
🔸تختی يک ماشين بنز 170 سبزرنگ داشت. هميشه براي تعمير به تعمیرگاه نادر میآمد که مالکانش دو شريک بودند. مردمی که گرفتاری يا مشکلی داشتند برای تختی نامه مینوشتند و به صاحبان این تعمیرگاه میدادند تا به دست تختی برسانند.
🔹يک روز در اين تعمیرگاه نشسته بوديم که تختی بدون ماشینش آمد.
🔸گفتيم:
ماشين کو؟
🔹آقا تختی گفت:
ديشب ماشين را دزديدند.
🔸آوانس با شنيدن اين حرف گفت:
آقا موقع رفتن ماشين منو ببر تا ببينم چه خواهد شد.
🔹يک هفته بعد، در تعمیرگاه نادر بوديم که چند نامه به تختی دادند. پهلوان در حالی که یکی از نامهها را میخواند، يک دفعه خنده بلندی کرد و گفت:
نامه آقا دزده است! نوشته ماشينت مقابل شير پاستوريزه پارک شده و شرمندهام که ماشینت رو دزدیدم.
🔸به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود، رفتيم. ماشین آنجا بود، تختی دور ماشين چرخيد و گفت:
لاستيکها، تودوزی، ضبط و همه چيز ماشین نو شده!
🔹سارق بعد از اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کارش پشیمون شده و برای عذرخواهی همه چیز ماشین رو نو کرده بود.
🔸بعد که سوار ماشین شدیم، تختی گفت:
عمو حيدر! بيا مبلغی که برای ماشين من خرج شده رو به خيريه بديم.
🔹در واقع تختی هر وقت میتوانست به مردم خدمت میکرد. حتی زمانی که چنين اتفاقی برای او افتاد. در يک کلمه بگويم تختی قهرمانی مردمی بود.
🔰 سالروز شهادت پوریای ولیِ معاصر، جهان پهلوان تختی نمادِ اخلاق و مروت و پهلوانی و مردمداری، گرامی باد.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شکست هیمنه آمریکا در "عینالاسد"
🔺 اونقدر که شکستن هیمنه آمریکا مهم بود، تعداد موشکها و دقت فوقالعاده اونا در اصابت به پایگاه آمریکایی عینالاسد، اهمیت نداشتند.
💢 سی.ان.ان بعد از حمله موشکی ایران تیتر زد:
👈 "آمریکا خاورمیانه را از دست داد"
@Modafeaneharaam
تشکیل پرونده شهادت برای مسافران هواپیمای اوکراینی
رئیس بنیاد شهید:
🔹از بین ۱۳۳ پرونده هواپیمای اوکراینی که باید تشکیل میشد ۷۳ خانواده در بنیاد شهید پرونده تشکیل دادهاند.
🔹در صورت تمایل خانوادههای دیگر ما خدمتگزاری آنها را هم خواهیم کرد و به آنها هم مانند دیگر شهدا خدمت ارائه خواهیم کرد.
🔹همه افراد ایرانی این پرواز در حکم شهید هستند.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم | نگاه خاص امام رضا(ع) به شهدای هویزه
@Modafeaneharaam
کمی تأمل درباره حادثه هواپیمای اوکراینی
1. درست در صبحِ حمله به "عینالاسد" در 18 دی 98 #هواپیمای_اوکراینی در یک خطای انسانی فاجعهبار توسط پدافند خودی مورد هدف قرار گرفت و 167 هموطن رو از دست دادیم.
🔻 متأسفانه این سانحه دلخراش نمونههای مشابهی هم در طول تاریخ داشته و برای بار اول نبوده است.
2. بوئینگ 777 مالزی
پرواز شماره 17 مالزی در 17 جولای 2014 به همراه 283 مسافر و 15 خدمه از آمستردام هلند به مقصد مالزی پرواز کرد.
این پرواز بعد از دو ساعت و نیم، در میانه راه و در مرز روسیه و اوکراین توسط ارتش اوکراین به اشتباه سرنگون شد و همه 283 نفر کشته شدند.
3. ایلیوشین ایل- 76 بلاروس
در 23 مارس 2007 یک هواپیمای باربری بلاروس که حامل تجهیزات و کمکهای بشردوستانه بود، لحظاتی پس از پرواز از فرودگاه موگادیشو، بر اثر اصابت موشک اشتباهی توسط دولت سومالی سقوط کرد و همه خدمه آن کشته شدند.
4. توپولف روسیه
در 4 اکتبر 2001 هواپیمای توپولف-154 متعلق به هواپیمایی سیبری که از تلآویو به روسیه پرواز میکرد، توسط موشک سی-200 نیروی ضدهوایی اوکراین، در حین تمرین منهدم شد و در دریای سیاه سقوط کرد. 78 نفر مسافر و خدمه همگی کشته شدند.
5. هواپیمای ایرباس ایرانی
در 12 تیر 67 پرواز شماره 655 از تهران به مقصد دبی در حرکت بود که با دو موشک از ناو وینسنس آمریکایی سرنگون و 290 سرنشین هواپیما از جمله 66 کودک همگی کشته شدند.
"ویلیام راجرز" فرمانده ناو نه تنها محاکمه نشد که بعدها از طرف دولت ایالات متحده مدال شجاعت گرفت!
6. بوئینگ 747 کره
1 سپتامبر 1983 پرواز شماره 007 متعلق به کره در مسیر نیویورک به سئول بود. این هواپیما در میانه راه به علت نقص سیستم رادیویی و عدم پاسخ به هشدارها، توسط جنگنده سوخو شوروی و با دو موشک منفجر شد. تمامی 269 مسافر و خدمه پرواز کشته شدند.
7. هرچند تا به حال نمونههای دیگهای هم در دنیا رخ داده اما موارد ذکر شده از معروفترینها بود.
هدف از بیان موارد مشابه نه کوچکنمایی این فاجعه و نه فراموش کردنش بود بلکه صرفا جهت آگاهی بیشتر ما نسبت به این دست خطاهاست.
8. هواپیمای اوکراینی اشتباه بزرگی بود و شاید اقرار به اون میتونست در زمانی کوتاهتر از سه روز انجام بگیره.
🔸 اما از انصاف نباید گذشت که در موارد مشابه، به علت بررسی دقیق و به علت سختی اعتراف، این اقرارِ به اشتباه از یک هفته و گاه تا چند سال طول کشیده.
9. منطقی باشیم!
هیچگاه هیچ نیروی نظامیای، حتی بدترین نیروی نظامی دنیا، به عمد هواپیمای خودش رو هدف قرار نمیده.
این کار اساساً نه تنها سودی نداره که پر از ضرره، اون هم درست بعد از ترور سردار سلیمانی که فضای همبستگی بین مردم و حکومت ایران پررنگتر از همیشه شده بود.
10. موارد مشکوک زیادی در قصه #هواپیمای_اوکراینی و در فهرست مقصرین وجود داره که باید به دقت بررسی و هرکس متناسب با جرمش محاکمه بشه.
اما بیشک مقصر اصلی این قصه غمانگیز هیچکس نیست جز ایالات متحده که با ترور سردار ملی ایران موجب ایجاد فضای جنگی و نهایتا بروز این اشتباه تلخ شد./پایان
یاد و خاطره تمام شهدای سانحه هوای اوکراینی گرامی💔
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آزادی 9 هموطن کرد از دست تروریست های وابسته به ترکیه
9 هموطن کرد که توسط دولت ترکیه دستگیر و به گروه های تروریستی در سوریه تحویل داده شده بودند سرانجام با فشارهای دولت ایران آزاد شدند.
گروه های تروریستی برای آزادی این افراد درخواست پول کرده بودند.
@Modafeaneharaam
⭕️ حجاب اینستاگرامی و دلبری با چادر!!!
دخترانی که به اسم چادر دارن خودنمایی و دلبری می کنن🚷
یه دیقه بیان این کلیپ رو ببینن👇👇😱
https://eitaa.com/joinchat/1696071789C49d1aa0af8
⚠️خطرواقعی برایجامعهمذهبی⚠️
#حتما_حتما_ببینید♨️
📣#اطلاع_رسانی
🌹مـراسـم شـشمـین سـالگـرد شـهـید جاویدالاثر مدافع حرم علی آقاعبداللهی🌹
🎙مجری و روایتگری:سیدایمان یاراحمدی
🎤مداح:حاج مجید بادکوبه
📢شاعر:محمد رسولی
📆پنجشنبه ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰
⏰از ساعت ۱۵
🗺#تهران_بهشت زهرا(س)_قطعه
۴۰ (سرداران بی پلاڪ)
@Modafeaneharaam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای تفریحاتی از حاج قاسم که بوی شهادت میداد
@Modafeaneharaam
✍فرازی از وصیتنامه
🟠شهید مدافعحرم #حسین_همدانی
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم؟! نعمت ولایــــت فقیــــه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمــانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبّرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبــــور میدهد اما نـــَـه، باید بیش از این شاکر باشیم؛ نَه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لَبَّــــیک بگوییم.
@Modafeaneharaam
🔻سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی
🔹به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶، سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم قم، ساعت ۱۰:۳۰ صبح یکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ از شبکههای تلویزیونی یک و خبر و رادیو ایران، به صورت زنده و مستقیم پخش خواهد شد.
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 طبق معمول یک تیراندازی در مدرسه ای آمریکایی رخ میده و دانش آموزان فرار می کنن بسمت مسجدی که در اون نزدیکیه، دختر مسلمان رمز در ورودی مسجد را میزنه و تا آخرین نفر در مسجد رو نگه میداره تا جان دوستانش رو نجات بده
🔹انتشار چنین تصاویری کل تلاش برخیها برای اسلام هراسی رو به باد میده
💬 جناب آقای استیون
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_یازدهم : نسل آینده هر چند آینده
💐🍃💐🍃💐
🍃💐🍃
💐🍃💐
🍃
💐
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅
💠#قسمت_سیزدهم : آغاز یک تغییر
.
روح از چهره مادرم رفته بود .. بی حس، مثل مرده ها ... فقط نفس می کشید و کار می کرد ... نمی گذاشت هیچ کدوم بهش کمک کنیم ... من می ایستادم و نگاهش می کردم ... یه چیزی توی من فرق کرده بود ... برای اولین بار توی زندگیم یه هدف داشتم ... هدفی که باید براش می جنگیدم ...
با تموم شدن تعطیلات برای برگشت به مدرسه حاضر شدم... مادرم اصلا راضی نبود ... این بار، نه به خاطر اینکه فکر می کرد کار بیهوده ای می کنم ... می ترسید از اینکه یه بچه دیگه اش رو هم از دست بده ... می ترسید چون من داشتم پا به دنیای سفیدها می گذاشتم ...
دنیایی که همه توش سفید بودن ... و همون سفیدها قوانین رو وضع می کردن ... دنیایی که کاملا توش تنها بودم ... اما من تصمیمم رو گرفته بودم ... تصمیمی که اون زمان به خاطر پدر و مادرم، جرات به زبان آوردنش رو نداشتم ... ولی جز مرگ، چیزی نمی تونست مانع من بشه ... .
.
برگشتم مدرسه ... و زمان باقی مونده رو با جدیت تمام، درس خوندم ... اونقدر تلاش کردم که بهترین امتیاز و معدل دبیرستان رو کسب کردم ... علی رغم تمام دشمنی ها، معدلم به حدی عالی شده بود که اگر یه سفیدپوست بودم... به راحتی می تونستم برای بهترین دانشگاه ها و رشته ها درخواست بدم ... همین کار رو هم کردم ... و به دانشکده حقوق درخواست دادم ... اما هیچ پاسخی به من داده نشد... .
.
منم با سرسختی تمام ... خودم بلند شدم و رفتم سراغ شون ... من هیچ تصمیمی برای پذیرش شکست و عقب نشینی نداشتم ... کتک مفصلی هم از گارد دانشگاه خوردم ... حتی نتونستم پام رو داخل محیط دانشگاه بزارم ... چه برسه به ساختمان ها ...
.
این بار با یه نقشه دقیق تر عمل کردم ... بدون اینکه کسی بفهمه من یه بومی سیاهم ... با دانشگاه تماس گرفتم و از رئیس دانشکده حقوق وقت ملاقات گرفتم ... اون روز، یه لباس مرتب پوشیدم ... و راهی دانشگاه شدم ... .
🔷🔷🔷🔷
💠#قسمت_چهاردهم: ملاقات غیرممکن
گارد جلوی ورودی تا چشمش به من افتاد با عصبانیت اومد سمتم ... تو چه موجود زبان نفهمی هستی ... چند بار باید بهت بگم؟ ... نمی فهمی بهت میگم تو حق ورود به اینجا رو نداری؟ ...
.
خیلی عادی و محکم توی چشم هاش نگاه کردم ... من از رئیس دانشکده حقوق وقت گرفتم ... می تونید تماس بگیرید و اسمم رو چک کنید ... اول باورش نشد ... اما من خیلی جدی بودم ... .
- اگر تماس بگیرم و چنین چیزی نباشه ... مطمئن باش به جرم ایجاد اختلال به پلیس زنگ میزنم ... و از اونجا به بعد باید برای خودت قبر بکنی ...
تماس گرفت ولی به حدی توی شوک و هیجان بود که اصلا حواسش نبود بگه من یه بومی سیاهم ... اونها تایید کردن و اون هم با تعجب تمام، فقط ورود من به دانشگاه رو نگاه می کرد ... حس آدمی رو داشتم که تونسته از بزرگ ترین دژ دشمن عبور کنه ... باورم نمی شد پام رو توی دانشگاه حقوق گذاشته بودم ... نه من باورم می شد، نه افرادی که از کنارشون رد می شدم و من رو توی اون فضا می دیدن ...
.
وارد دفتر ریاست شدم ... چشم منشی که بهم افتاد، برق از سرش پرید ... خودم رو که معرفی کردم باورش نمی شد ...
- کوین ویزل هستم ... قبلا از آقای رئیس وقت گرفته بودم ... .
چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... چند لحظه صبر کنید آقای ویزل ... باید حضورتون رو به ایشون اطلاع بدم و اجازه ورود بگیرم ... بلند شد و سریع رفت توی اتاق رئیس ... به دقیقه نرسیده بود که اومد بیرون ... .
- متاسفم آقای ویزل ... ایشون شما رو نمی پذیرن ... .
مکث کوتاهی کردم ... اما من از ایشون وقت گرفته بودم ... و قطعا اگر زمان آزاد نداشتن توی این ساعت به من اجازه ملاقات داده نمی شد ... و قبل از اینکه بخواد به خودش بیاد و جوابم رو بده رفتم سمت اتاق رئیس ... یه ضربه به در زدم و وارد شدم ... .
.
با ورود من، سرش رو آورد بالا ... نگاهش خیلی سرد و جدی بود ... اما روحیه خودم رو حفظ کردم ...
.
- سلام جناب رئیس ... کوین ویزل هستم و قبلا برای ملاقات شما توی این ساعت وقت گرفته بودم ... و دستم رو برای دست دادن جلو بردم ...
بدون توجه به دست من، به منشی نگاه کرد ... از نگاهش آتش می بارید ... برید بیرون خانم و منتظر باشید صداتون کنم ... .
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅ 💠#قسمت_سیزدهم : آغاز یک تغییر . روح از
💐🍃💐🍃
🍃💐🍃
💐🍃
🍃
⚡️ادامه✅🌷#آرزوی_بزرگ🌷✅
💠#قسمت_پانزدهم:جایی برای سگ ها
دستم رو جمع کردم و نشستم روی مبل ... اون هیچ توجهی بهم نداشت ... مهم نبود ... دیده نشدن، ساده ترین نوع تحقیری بود که تمام این سال ها تحمل کرده بودم ... .
- آقای رئیس ... من برای ثبت نام و شرکت در دانشگاه حقوق درخواست دادم ... اما علی رغم رتبه و معدل بالا، هیچ پاسخی به من داده نشد ... برای همین حضوری اومدم ...
- بهتره برای شرکت توی یه رشته و دانشگاه دیگه درخواست بدی ... سرش رو آورد بالا ... هر چند بعید می دونم برای پذیرش شما جایی وجود داشته باشه ... .
- اما فکر نمی کنم قانونی وجود داشته باشه که بگه .... یه بومی حق نداره وارد دانشگاه حقوق بشه ... .
خیلی جدی توی چشم هام نگاه کرد ... اینجا جایی برای تو نیست ... اینجا جائیه که حقوق دانها، قاضی ها و سیاستمدارهای آینده این کشور رو آموزش میده ... بهتره حد و مرز خودت رو بشناسی و هر چه زودتر از اینجا خارج بشی...
- طبق قانونی که تربیت شده های همین دانشگاه ها تصویبش کردن ... قانون بومی ها رو به عنوان یه انسان پذیرفته ... جالبه ... برای سگ یه سفیدپوست اینجا جا هست و می تونه همراه با صاحبش وارد بشه ... اما برای یه انسان جا نیست ... این حق منه که مثل بقیه اینجا درس بخونم ... چند لحظه مکث کردم ... نگران نباشید ... من قصد ندارم قاضی یا سیاستمدار بشم ... می خوام وکیل بشم و از انسان هایی دفاع کنم که کسی صداشون رو نمی شنوه ... .
بدون اینکه حتی پلک بزنه، چند لحظه توی چشم هام زل زد ... از این فرصت پیش اومده جای دیگه ای استفاده کن ... توی سیستم استرالیا جایی برای تو نیست ... این آخرین شانسیه که بهت میدم ... قبل از اینکه به پلیس زنگ بزنم و تبدیل به آدمی بشی که کسی صداش رو نمی شنوه ... از اینجا برو بیرون ... .
.
بلند شدم و رفتم سمت در ... مطمئن باشید آقای رئیس ... من کاری می کنم که صدای من شنیده بشه ... حتی اگر امروز، خودم نتونم وارد اینجا بشم ... به هر قیمتی شده راهی برای دیگران باز می کنم ... .
این رو گفتم و از در خارج شدم ... این تصمیم من بود ... تصمیمی که حتی به قیمت جانم، باید عملی می شد ... .
🔷🔷🔷🔷
💠#قسمت_شانزدهم:قاتل سریالی؟
قانون مصوبه در مورد بومی ها رو روی یه تکه مقوا با خط خوانا نوشتم ...و یه پلاکارد پایه دار درست کردم ... مقوای دیگه ای رو با طناب به گردنم انداحتم ... در این سرزمین، قانون مدافع اشراف سفید است... شرافت و جایگاه سگ سفید پوست ها از یک انسان بیشتر است ...رفتم نشستم جلوی ورودی اصلی دانشگاه...
تک و تنها ...بدون اینکه حتی لحظه ای از جام تکان بخورم ...حتی شب رو همونجا کنار خیابون و بدون هیچ زیرانداز و رو اندازی خوابیدم... روز اول کسی بهم کاری نداشت ....فکر می کردن خسته میشم خودم میرم ...اما همین که حس کردن دارم برای بقیه جلب توجه می کنم... گاردهای دانشگاه ریختن سرم و همه چیز رو داغون کردن ...بعد از یه کتک مفصل و به محض اینکه تونستم حرکت کنم ...دوباره تمام این مطالب رو نوشتم و رفتم جلوی دانشگاه...
این بار، چهره و بدن کتک خورده ام هم بهش اضافه شده بود ...کم کم افراد می ایستادن و از دور بهم نگاه می کردن ...داشتم برای گسترش حرکت و ایجاد تعامل با بقیه برنامه ریزی می کردم که ...سر و کله چند تا ماشین پلیس ظاهر شد ...چنان با سرعت ظاهر شدن که انگار برای گرفتن یه قاتل سریالی اومدن ...
در ماشین رو باز کردن با سرعت اومدن طرفم ... تا اومدم به خودم بیام، یکی شون با سرعت یقه ام رو گرفت و با شدت از روی زمین به سمت خودش کشید ... دومی از کنار به سمتم حمله کرد ... یه دستش رو دور گردنم حلقه کرد ... نمی تونستم به راحتی نفس بکشم ... اومدم دستم رو بالا بیارم گردنم رو آزاد کنم که نفر بعدی دستم رو گرفت ... و خلاف جهت تابوند ... و همزمان با هم، من رو محکم به کف پیاده رو کوبیدن ...
همه چیز در زمان کوتاهی اتفاق افتاد ... از شدت درد، نفسم بند اومده بود ... هم گلوم به شدت تحت فشار بود ... هم دستم از شدت درد می سوخت و آتش گرفته بود ... دیگه هیچ چیز رو متوجه نمی شدم ... درد دستم شدیدتر از این بود که به مغزم اجازه بده به چیز دیگه ای فکر کنه ... .
یکی شون، زانوش رو گذاشت پشت گردنم ... و تمام وزنش رو انداخت روی اون ... هنوز به خودم نیومده بودم که درد زجر آور دیگه ای تمام وجودم رو پر کرد ... اونها ... به اون دست نابود شده من ... توی همون حالت ... از پشت دستبند زدن ... و بلندم کردن ... .
از شدت درد و ضربه ای که به سرم خورده بود ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... تصاویر و حرکت دیگران، تاریک و روشن می شد ... صداها گنگ و مبهم، کم کم به سمت خاموشی می رفت ... .
من رو پرت کردن توی ماشین ... و این آخرین تصویر من بود... از شدت درد، از حال رفتم ...
⬅️ادامه دارد...
@Modafeaneharaam