eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت دوستان محترم🌸 اگر خاطراتی از عنایت شهدا داشتید برای ما بفرستید تا در این کانالمون👇که به اسم قرار بدیم✔️ 🌹👇👇👇🌹 http://eitaa.com/joinchat/262930453Cc15f263649 اینجا پر از خاطرات عنایت شهداست...❤️ 🕊
نماز خوندن رو خیلی دوست داشت ، نماز رو اول وقت میخواندند📿 به حلال و حرام بودن مالش خیلی اهمیت میداند☝️ به پدر و مادر پدربزرگ و مادر بزرگ احترام خاصی قائل بودند و روی حرف بزرگترا حرف نمیزدند حتی اگه نادرست بود با رفتار و شوخی متوجهشون میکرد😊 بسیار صله رحم میکرد و وظیفه خودش میدونست ، بسیار شوخ طبع و با گذشت بودند. شهید جاویدالاثر💔 محمد اینانلو @Modafeaneharaam
#ولادت‌حضرت‌عبدالعظیم‌‌مبارک با نور تو راه مستقیمی داریم✨ در صحن تو جنةالنعیمی داریم دلتنگ کریم اهل‌بیتیم ولی صد شکر که سَیّدالکریمی داریم🌹 @Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید امنیت مجید شیخی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
نازدانه شهید جاوید الاثر😔 مدافع حرم محمد اینانلو این لحظه چند⁉️ 💔 شبتون شهدایی✨🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سلام_امام_زمانم #مھــدے جان دل بہ دلـدار🌱 سپردن ڪار هر #دلـدار نیست...☝️ ما بہ #تو جــان مےسپاریمـ🕊 #دل ڪہ قابلدار نیست ...💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✨ @Modafeaneharaam
روز مراسم وداع شهید مرتضی عطایی توی مشهد بود که بهشون زنگ زدم... آخه همه مراسمات شهدای مدافع حرم رو میامد....❗️بهشون گفتم عموجان کجایی🤔 گفت زیر آسمون خدا....گفتم خب بگو ...❓گفتن شما کجایی عموجان..گفتم من اومدم مراسم وداع شهید ابوعلی هرچی گشتم پیدات نکردم...😔..گفت مشهد نیستم ...بعدش گفت مهدی مراسم شهدای مدافع حرم از تشییع گرفته تا وداع و هرچیزی که هست رو درحد توانت تونستی برو...حاجت میدنااااا....مخصوصا شهدای مظلوم افغان.😭...مواظب باش یه وقت زیر تابوت شهدای افغانی خالی نمونه یا کم شور نشه....💔 بعداز شهادتش فهمیدم اون برهه از زمان تهران بوده برای کارای اعزامش....روز اول که رفته لشکر۲۷محمدرسول الله بهش اجازه ندادند...😔.بعداز ظهرش با یکی از دوستاش میرن سرمزار شهید صدرزاده و تنهایی با شهید حرف میزده و از شهید مصطفی صدرزاده بدجوری خواسته بوده که امضای اعزامشو بگیره😭 روز بعد به محضی که میره سپاه با شناسنامه ایرانی خودش و با نام حسین محرابی اعزام میشه 😳و بعد از حدود چهل و پنج روز در غروب روز شهادت امام رضا (ع) به آرزوی دیرین خودشون میرسن...🕊 ‌شهید مدافع حـرم حسیـن محـرابی🌹 #سالروز_شهـادت🕊 @Modafeaneharaam
#کلام_شهید🌹 اگر #امام_زمان غیبت کرده است، این #غیبت ماست نه غیبت او...☝️ این ما هستیم که چشمان خود را بسته ایم، این ما هستیم که آمادگی نداریم.😞 شهید مصطفی چمران🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما توی هر تیمی یک روحانی داشتیم👳‍♂ و ما ناراحت بودیم که گروه ما یک روحانی نداره که نماز رو جماعت بخونیم. هیچ کدوم از بچه ها هم جلو نمی ایستادند😞، ۱۳روز گذشته بود که اونجا بودیم و نماز ها رو می رفتیم با گروه های دیگه میخوندیم ، یک شب به شهید میلاد گفتم خب اقا میلاد بگو ببینم چند سالته ؟ چیکار میکنی؟ متاهلی ؟بچه داری ؟و از این سوالها...⁉️ لحظه ای که گفت متولد ۷۴ هستم گفتم خدایا سربازهای امام خامنه ای هیچی کم ندارن از دلاور های امام خمینی (ره) ، گفتم خب حالا چیکاره هستی ؟ گفت صداشو در نیار... طلبه هستم..🙊 آقا تا گفت طلبه هستم یه کوچولو محکم زدم به کمرش گفتم ای نامرد ۱۳ روز نمازه ما مثل آوره ها شده و جماعت نصیبمون نشده پ چرا چیزی نگفتی 😑😳 آنقدر فروتن بود، سرشو انداخت پایین و یک لبخند و تبسم آرومی کرد... خلاصه اون شب شهید میلاد رو گذاشتیم جلو واسه نماز جماعت، یک نماز مغرب و عشا پشت سرش بخونیم📿 (اینقدر این پسر فروتن بود به ما نگفت طلبه ام... و اون شد اخرین نماز💔 ،که صبحش باید میرفتیم روی ارتفاعات العیس سنگر بزنیم ،صبح یعنی ساعت ۱۱ صبح اینا بود اربعین سیدالشهدا که بوسیله موشک تاو آمریکایی اقا میلاد و دو تن دیگر از دوستان به شهادت رسیدند...😔 و من ناپاک و ضعیف النفس فقط برای ۳۰ ثانیه از میلاد و دوستان دور شدم که یکباره صدای عجیبی منو زمین گیر کرد😭  یک چیز همیشه برام سوال بود بعد از شهادت بچه ها که ۳تن از بچه ها شهید شدن همیشه ۳کبوتر اونجا مینشستن😢 شهید میلاد بدری🌹 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
یک روش رهبرمون به ما فرمودند:😍👇 مقام معظم رهبری فرمودند:🍃 لازم نیست یک سخنرانی بكنید جایی که خواستید تذکر بدید... یک کلمه ی کوتاه بگویید که آقا این کار شما خلاف است بگویید و بروید...🚶 نفر دوم بگه نفر دهم بگه نفر پنجاهم بگه... این روش عالی هست😍 مثلا در خیابان گناهی رو میبینی همین که از کنارش رد میشی بگو 🔴عزیزم روسریت رفته عقب یا 🔴برادرم آب رو اسراف نکن یا 🔴خواهرم حجابتو رعایت کن یا 🔴روزه خوری نکن عزیز من اصلا لازم نیس بایستی در حین حرکت بیان میکنی ومیری😊 @AMMERR @Modafeaneharaam
یک هفته قبل از اینکه بازنشسته شود آمد خانه. انگار تمام غم­‌های دنیا در دل او بود، گفتم: «چه شده⁉️» گفت: «بازنشسته شدم😞، من فکر نمی­‌کردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم. شهادت نصیب من نشد😔. اگر هر جای دیگری مشغول کار بودم و بازنشسته می­‌شدم خیلی خوشحال بودم ولی حالا که لباس پاسداری از تن من بیرون آمده خیلی ناراحت هستم😔 شهید رحیم کابلی🌹 @Modafeaneharaam
15_1.mp3
13.55M
❇️ جلسه یازدهم اموزش #امربه‌معروف #استاد_علی_تقوی🌹 #انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است✔️ @aamerin_ir
🌹 چهارمين سالگرد شهيد مدافع حريم انقلاب اسلامی حاج حميدرضا اسداللهی(با حضور خانواده محترم شهيد) 👤 سخنران: سردار حسين اسداللهی (فرمانده سابق عملياتي سپاه٢٧ محمد رسول الله(ص) (همرزم شهيد) 🎙 مداح: حاج جعفر ملائكه 🗓 يكشنبه١٠آذرماه 🕕 ساعت١٨ 📍 خیابان گاز مسلم شمالی٦، مسجد پنجتن آل عبا(ع) #مشهد @Modafeaneharaam
خاطره‌ای از آخرین روز زندگی مشترک🌸 کل شب را به دعا ونماز شب گذشت📿.نماز صبح را هم مسجد به جماعت خواند🕌.وقتی برای نماز صبح بیدار شدم بهش گفتم دوساعتی بخواب 🛌😴امروز خیلی کار داری گفت اگه بخوابم تو اتوبوس خوابم نمیبره،فهمیدم تا تهران باید با اتوبوس برن🚌 یک برگه ای داد دستم گفت امانت یک جا بگذارش. چشم هاش خیلی قرمز شده بود ازخونه رفت بیرون شروع کردم به خوندن دیدم وصیت نامه است✍📝 وقتی برگشت خونه کلی وسیله خریده بود واسه بچه ها.شروع کردم به جمع کردن وسیله هاش .ساکش رو بستم 💼خدا می دونه چه به من گذشت💔 بچه ها بیدار شدند بچه هارو تو بغلش گرفت. تازه فهمیده بودم موقع نوشتن وصیت نامه چقدر گریه کرده بود😔.ناهار رو ازبیرون کباب گرفت.خیلی کم غذا خورد.فقط بچه هارو نگاه میکرد.غذای محمدمهیار رو خودش داد.بعد شروع کرد به خواباندنش. وقتی فهمیدکه محمد مهیار خوابیده.لباس هایش رو پوشید 😔باهمه خداحافظی کرد خیلی مهربون شده بود .فاطمه و زینب ولش نمی کردن .تازه فهمیده بودم چرا محمد مهیار رو موقع رفتنش خوابوند گفت خودم با اتوبوس میرم تعجب کردم .گفتم اتوبوس! تنهایی!😳گفت خواهش میکنم اینطور راحت ترم .از زیر قرآن سه مرتبه ردشد برگشت لای قرآن رو بازکرد سوره ی یاسین بود گفت سوره ی یاسین رو زیاد برام بخون.داشتم از بغض میترکیدم😭رفت جای محمد مهیار توخواب بوسش کرد☺️ دم گوشش یک حرفی زدنفهمیدم.ساکش رو برداشت.تا دم در باهاش رفتیم پشت سرش آب ریختم دخترها صداش میزدند بابا!بابا! پشت سرش رو نگاه نمیکرد فقط دستش رو تکان میداد👋خیلی غریب رفت. با اتوبوس ،با یک ساک خیلی ساده،تنهایی.. شهید حسین محرابی🌹 @Modafeaneharaam
با سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم🌹 ان‌شاءلله از امشب قراره قسمت‌های کتاب "مهاجران" داستان زندگی شهید مظلوم منا💔، قاری جوان قرآن، شهید حاج محسن حاجی حسنی رو در کانال قرار بدیم✨ لطفا تا پایان داستان همراه ما و مهمون این شهید عزیز باشید✋
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ 🎀 مقدمه 💔 دلم گرفته بود. دوتا از خوب ترین هایم آن زمستان از دنیا رفته بودند . دوست داشتم مرا به حال خودم بگذارند، که گفتند: درباره 💎"محسن حاجی حسنی کارگر "💎 بنویس. با او همشهری ام. قبلا چیز هایی درباره اش شنیده بودم. احساس کردم نوشتن از او، من را از حال خودم، از یاد آن دو نفری که به تازگی از زندگی ام رفته بودند، دور نمی کند. 🔮حاج محسن هم یک آدم خوب بود. همه آدم های خوب یک نفر بیشتر نیستند. سر و ته زندگی شان عین هم است؛ رنج می کشند و باز خوب اند. حرف های دیگران درباره شهید را که خواندم، دیدم او هم رنج های خودش را داشته. تا اینجا مثل بقیه آدم ها بود. چیزی که ماجرا را قشنگ می کرد این بود که او "خوب" بود. آدم های خوب عالم دارند. یعنی همه چیز را خودشان توی زندگی شان چیده اند. نگذاشته اند باد هر خس و خاشاکی را به خانه شان بیاندازد. 💕 فکر اینکه توی این دنیا آدم های خوب زیادی هستند، دل آدم را گرم می کند. فکر اینکه همین الان هزاران هزار آدم ِ لب تشنه دارند مثل ارباب برای زندگی خوب تلاش می کنند؛ یکی در سوریه، یکی در اداره ، یکی در فامیل یکی در خانواده یکی هم در اتاق دوازده متری اش. ⚜🔆 روز های شلوغ و زوّاری، حرم نمی روم .تعطیلات نوروز که به اواسط رسید، رفتم. بعد از زیارت به بهشت ثامن سر زدم. قبر حاج محسن را پیدا کردم. حوالی قبر دوست ِ شهیدش "امیر دوست محمدی" دفن شده. 📖 قرآنی روی سنگ قبر بود. تعجب کردم. چرا زائر قبلی آن را روی رحلی، چیزی نگذاشته بود؟! برداشتمش که بعدا بگذارم توی قفسه. فاتحه خواندم. همان طور که به قبر دست می کشیدم، احساس کردم آن قرآن باید همان جا روی زمین باشد؛ روی قلب ِ حاج محسن. 💝 آن را گذاشتم سر جایش ... نویسنده: اعظم عظیمی بهار 96 ادامه دارد...🌹 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، ☺️هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می کردیم با شوخی می گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می خورد😊، من متوجه می شدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند باشوخی و خنده می گفت. حتی در خود سوریه دوستانش می گفتند برخی اوقات که در منطقه ی عملیاتی راه را گم می کردیم،در عین عصبانیت همه ی ما ،شهید زکوی با لبخند می گفت نترسید راه ما به سمت بهشت😇 است گم نمی شویم. شدیدا بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام می گفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.☝️ در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی می کردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی🌾 به روستا می آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می داد. با ایمان بود و مردم دار،بسیار مهربان و در تصمیم گیری قاطع بود؛ بخصوص در انتخابات مجلس به فامیل  می گفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، 👌نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند. علاقه ی خاصی به خواندن روایات ائمه و کتاب های دکتر شریعتی داشت و همیشه مطالعه می کرد.📚  راوی:همسرشهید #مجتبی_زکوی_زاده🌹 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیدان شهید منصور عباسی🌹 شهید رضا ملایی🌹 #سالروز_شهادت🕊 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت صلوات فرستادن تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 🆔 @Rahbar_eshgh
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه ملاحظه‌ی مجـردها رو میکرد☺️ همه جا اینجوری بود.... همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸 روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍 اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده... یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔 حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔 شهیـد میثـم نجفـی🌹 #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا