مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، ☺️هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می کردیم با شوخی می گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می خورد😊، من متوجه می شدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند باشوخی و خنده می گفت. حتی در خود سوریه دوستانش می گفتند برخی اوقات که در منطقه ی عملیاتی راه را گم می کردیم،در عین عصبانیت همه ی ما ،شهید زکوی با لبخند می گفت نترسید راه ما به سمت بهشت😇 است گم نمی شویم. شدیدا بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام می گفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.☝️
در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی می کردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی🌾 به روستا می آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می داد. با ایمان بود و مردم دار،بسیار مهربان و در تصمیم گیری قاطع بود؛ بخصوص در انتخابات مجلس به فامیل می گفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، 👌نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند. علاقه ی خاصی به خواندن روایات ائمه و کتاب های دکتر شریعتی داشت و همیشه مطالعه می کرد.📚
راوی:همسرشهید #مجتبی_زکوی_زاده🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهید امنیت مجید شیخی🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و برای سلامتی و تعجی
جمع کل صلوات:
🌹14,372🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا✨
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه
ملاحظهی مجـردها رو میکرد☺️
همه جا اینجوری بود....
همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده...
یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟ دلت میآید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔
حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔
شهیـد میثـم نجفـی🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
حاج رضا انقلاب اسلامی را یکی از معجزات بزرگ قرن میدانست و حفظ انقلاب را از اوجب واجبات میدانست👌. فردی ولایتمدار و گوش به حرف سخنان رهبری بود و همیشه میگفت ما باید مواضعمان را به وسیله سخنان رهبری مشخص کنیم🔰. اگر نیازمندی را میدید هر کاری که میتوانست و از دستش بر میآمد انجام میداد.
شهادتطلبی، شجاعت، ایثار و خدا ترسی حاج رضا زبانزد خاص و عام بود. طوری که در زمان جنگ همیشه در خودش آمادگی شهادت را حفظ کرده بود☝️. از دهه شصت تا قبل از شهادتش مراسم غسل و کفن و دفن اموات را فیسبیل الله انجام میداد. حتی کسانی که کفن نداشتند و یا توان مالی خرید حتی یک کفن را نداشتند😢 حاج رضا از هزینه شخصی خودش برای آنها کفن تهیه میکرد. تا آنجا که برایش امکان داشت و در توانش بود تلاش میکرد به مردم کمک کند. حاج رضا در طول این سالها زهد و سادهزیستی را سرمشق زندگی خودش و فرزندانش قرار داده بود. هرکسی برای حل کار و یا مشکلی خانوادگی پیش ایشان میآمد سریع اقدام میکرد.🌺
شهید مدافع حرم رضا ملایی🌹
#ایام_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
🍃میگفت در سامراء ، هم دفاع از حرم امامین می کنی که از همه چیز بالاتر است و آنجا در خاکریزی و اینجا پشت میزی و همه می خواهند به شما احترام بگذارند ولی آنجا فقط خودت هستی و خدای خودت .😇
البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم🖐، همان کاری که نیاز نظام است انجام می دادم و به این نتجه رسید که دفاع از حرمین و مبارزه با تکفیری ها الان خط مقدم دفاع از اسلام است. ✌️
آقا مهدی همواره به دنبال خدمت بود گاهی دوستانش می گفتند که به خاطر جانبازی که داشت دنبال حق و حقوقت باش💶 اما او معتقد بود که اگر به دنبال حاشیه باشد از اصل مطلب جا می ماند. به قول آقای ماندگاری که در مراسم شهید نوروزی سخنرانی می کرد🎤 ، می گفت ایشان حقوق دهه 57 را می گرفت. اما با تمام توان خدمت می کرد.🌺
شهید مدافع حرم امامین عسکریین
مهدی نوروزی🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیراهن تیر خوردهی شهیـد حسیـن محـرابی 😔😔
یادشون با صلوات🌹
@Modafeaneharaam
منصور عباسی همچون «حبیب ابن مظاهر بود پیرمردی شجاع، دلیر و نترس و واقعا شایستگیش را هم داشت👌. خدا شهید منصور عباسی را خیلی دوست داشت و در سنین پیری به او مقام شامخ #شهادت را هدیه کرد.🌹
این شهید بزرگوار اخلاص و تواضع بسیار بالایی داشت از همه مهمتر مردمداری ایشان بود ورفیق دردهای بچههای مردم بود👌
پیرمرد خوش اخلاقی بود که زود با همه میجوشید، بانشاط و سرزنده، مخلص و بی ریا🌸
در کارها جدی و اثر گذار بود و پست و مسئولیت براش معنایی نداشت هر کاری که از دستش بر می آمد انجام میداد و برخلاف خیلی ها که ادعا دارند و درکار کم فروشی میکنند بی ادعا و کاری بود و میدانی عمل میکرد.👌
شهید منصور عباسی🌹
#ایام_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھـید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_اول 🎀 مقدمه 💔 دلم گرفته بود. دوتا از خوب ترین
❤️ بسم رب الشـھــدا ❤️
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_دوم
🌹 محسن قبل از اینکه به دنیا بیاید، داشت توی زندگی مادرش جوانه می زد. ملیحه از وقتی خودش را شناخت،
فکر می کرد هیچ چیز از حرمت بزرگترها مهم تر نیست.
به مادر بزرگ هایش زیاد احترام می گذاشت.
دعای خیرشان همیشه جلوتر از ملیحه می رفت و درهای بسته را برایش باز می کرد.
❤️ مادربزرگ مادری اش مفسر قرآن بود و خانه اش محل رفت و آمد خانم های مشتاق ِ یادگیری.
مستمعین جلساتش گاهی تا دویست نفر هم می رسیدند. میزبانی آن همه مهمان توان می خواست.
🙏پیرزن دیگر از تک و تای سابق افتاده بود. گردو غباری که روی اسباب خانه اش می نشست بهش می گفت:
_ دیگر دوره ات گذشته حاج خانم!
🔶🔻اما ملیحه کمک حال مادربزرگ بود. دوست نداشت هیچ وقت دوران چیز های خوب سربیاید.
محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه شروع کرد به روییدن.
☺️ مادربزرگ وقتی چروک های صورتش به خنده وا می شدند، از ته دل دعا می کرد:
_ الهی بچه هات چراغ دلت باشند ملیحه جان!
سوی چراغ محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه تابیدن گرفت. 💖
ادامه دارد...
@Modafeaneharaam
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_سوم
💖 ملیحه عروس تازه بود.
وقتی محمدمهدی می رفت سر ِکار تنهایی اش را با انجام کار های خانه از سر می گذراند.
خودش را مشغول می کرد تا برنامه مورد علاقه اش شروع شود.
⇜ قرائت جواد فروغی ...✨
پسر بچه خوش صدا و خوش سیمایی که آن روزها اسمش سر زبان ها افتاده بود.
زمان برنامه را از حفظ شده بود. رأس ساعت خودش را می رساند جلوی تلویزیون و می نشست. 📺
مجری با جواد خوش و بش می کرد و بعد می خواست که قرائتش را شروع کند.
🌺 وقتی آیات خدا با صدای پُر و شش دانگ جواد طنین پیدا می کرد، دل آدم می لرزید.
ملیحه قرائت خوب را می شناخت. با تلاوت مادربزرگ، اوج و فرودهای بجا را شناخته بود.
از بچگی با خانواده و حالابا محمدمهدی در محافل قرآنی، رفت و آمد داشت. 🚶♀
جلو تلویزیون به صورت معصوم جواد ِکوچک خیره می ماند وتوی دلش با خدا گفت و گویی در می گرفت.
از خدا می خواست بچه هایی روزی اش کند که قرآن را به همین خوبی برای مردم بخوانند 🌺
ادامه دارد...
@Mosafeaneharaam
داشتیم با ماشین از روستایی برمی گشتیم که ماشینمون نزدیک روستای مادر حاج حمید، #بنزین تمام کرد ⛽️
پیشنهاد کردم که به خانه مادرشون بریم و پول قرض بگیریم؛ ولی حاج حمید با ناراحتی گفت : چیزی رو به شما می گم که آویزه گوشتون کنید!
هیچ وقت خودتون رو نیازمند کسی غیر خدا نکنید😞
حتی اگه نیازمند شدید فقط از خدا بخوایدوبه اون توکل کنید☝️
با ناراحتی گفتم : الان خدا برای ما بنزین می فرسته⁉️
گفت : بله اگه توکل کنی می فرسته.
بعد هم کاپوت ماشین رو بالا زد و نگاهی به آب و روغن ماشین انداخت که یک مرتبه یکی از دوستانش از راه رسید و مقداری بنزین بهمون داد😧
حاج حمید گفت : دیدی اگه به خدا اعتماد کنی خودش وسیله رو می فرسته؟☺️
شهید حاج حمید تقوی فر🌹
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
ختم #صلوات به نیت:⏬ شهیدان شهید منصور عباسی🌹 شهید رضا ملایی🌹 #سالروز_شهادت🕊 هدیه به حضرت زهرا (س
جمع کل صلوات:
🌹8,598🌹
انشاءالله همگی حاجت روا بشین❤
التماس دعا✨
1_116323329.mp3
5.21M
🎤مداحی
آقای کریمم یار قدیمم❤️
اسمتو مینویسم روی عقیقم✨
همه اهل بیت عزیزدلن اما...
با امام حسن یجور دیگه رفیقم💚
#حسنیام_من❣
@Modafeaneharaam
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت👌. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند😭 و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن!😭 حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است☺️. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت☝️. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد🖌. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود🌸. صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است😭! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.
راوی : پدر شهید مدافع حرم
رسول خلیلی🌹
@Modafeaneharasm