داستان پسرک فلافل فروش🌹
#قسمت_بیست_ونهم
#عرفان
هادي يك انسان بسيار عادي بود. مثل بقيه تنها تفاوت او عمل دقيق به
دستورات دين بود.👌
براي همين در مسير خودسازي و عرفان قرار گرفت.
اما مسير عرفاني زندگي او در نجف به چند بخش تقسيم ميشود. مانند
آنچه كه بزرگان فلسفه و عرفان گفتهاند، مسير من الخلق الي الحق و ... به
خوبي طي نمود.
هادي زماني كه در نجف در محضر بزرگان تحصيل ميكرد، نيمي از روز
را مشغول تحصيل و بقيه را مشغول كار بود👌.
در ابتدا براي انجام كار حقوق ميگرفت، اما بعدها كارش را فقط براي
رضاي خدا انجام ميداد.☺️
شهريه نميگرفت براي كاري كه انجام ميداد مزد نميگرفت. حتي اگر
كسي ميخواست به او مزد بدهد ناراحت ميشد.
منزل بسياري از طلبهها و برخي مساجد نجف را لولهكشي كرد اما مزد
نگرفت!😳
توكل و اعتماد عجيبي به خدا داشت. ☺️
يك بار به هادي گفتم: تو كه شهريه
نميگيري براي كار هم پول نميگيري پس هزينههاي خودت را چطور تأمين
ميكني؟🤔
هادي گفت: بايد براي خدا كار كرد، خدا خودش هواي ما را دارد. گفتم:
اين درست، اما ...
يادم هست آن روز منزل يكي از دوستانش بوديم. هادي بعد از صحبت
من، مبلغ بسيار زيادي را از جيب خودش بيرون آورد و به دوستش داد و
گفت: هر طور صلاح ميداني مصرف كن!
به نوعي غير مستقيم به من فهماند كه مشكل مالي ندارد.
مدافعان حرم 🇮🇷
🍂#قسمت_اول پتـوهـایـی ڪه بُـرد وقتی در خرداد سال۱۳۶۹زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد،#محمودرضا نه
📚#تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به راویت برادر💚
🍂#قسمت_سـوم
🍁زاهـد نـوجـوان
شب معمولا توی اتاق پذیرای درس می خواندیم. پذیرای مان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم یا میخواستیم درس بخوانیم، اجازه داشتیم به انجا برویم.🍃
یک بار بعد از نصف شب بود که برای مطالعه به اتاق پذیرایی رفتم دیدم #محمودرضا قبل از من امده و آنجاست☺️. داشت #نمازشب می خواند🙂. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت.👌 جاخوردم، امدم بیرون و به اتاق خودم رفتم.😐
شب بعد،باز #محمودرضا توی اتاق پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم.😊 چندشب پشت سرهم همینطور بود.☺️ #محمودرضا بعد از نیمه شب بلند میشد می آمد توی اتاق پذیرایی و نماز می خواند☺️. هرشب هم که می گذشت، نمازش طولانی تر از شب قبل بود.🙂
یادم هست یک شب نمازش حدود دو ساعت طول کشید🍃 صبح روز بعد به او گفتم اینطوری کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرست چرت می زنی😒 .ضمنا تو هنوز به #تکلیف نرسیده ای و نماز یومیه بهت واجب نیست چه برسد به #نمازشب.😒
#محمودرضا قبول نداشت و ظاهرا طلبه ای از فضیلت نماز شب برای محمودرضا گفته بود و او چنان از حرف های آن طلبه تاثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب #نمازشب را ادامه داد.☺️❤️
بخاطر مدرسه اش مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند😒 ولی #محمودرضا آن نمازها را واقعا با حال می خواند☺️. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست.💔
🍂#قسمت_چـهـارم
🍁معنویت به همین سادگی
#محمودرضا از مریدان مرحوم #آیت_الله_العظمی #سیدابوالحسنمولانا بود.🙂 مرحوم آیت الله مولانا ظهرها در مسجد استادشاگرد در خیابان فردوسی تبریز اقامه نماز می کرد☺️. من ایامی که در دبیرستان ابوذر درخیابان تربیت درس می خواندم،به خاطر نزدیک بودن مدرسه به این مسجد ظهرها گاهی می رفتم☺️ و نماز را به ایشان اقتدا می کردم.🙂
ایشان خیلی بزرگوار بودند و با #افتادگی و حسن خلق فوق العاده ای با جوان ها برخوردمی کردند😊. معمولا بعداز نمازشان حلقه ای از جوان ها دور ایشان تشکیل می شد و تا چندساعت ایشان را رها نمی کردند❤️. در #معنویات مقاماتی داشتند و البته کمتر کسی ایشان را در تبریز از این بعد می شناخت.❤️ من نمیدانستم #محمودرضا هم در نمازایشان حاضر می شود.🙂
اوایل دوره #دانشجویی من،با اواخر دوره دبیرستان #محمودرضا هم زمان بود🍃. بعداز دانشگاه،من دیگر توفیق درک محضر آیت الله #مولانا را به جز یکی دوبار در دیدارهایی که در #عیدغدیر منزلشان مشرف شده بودم نداشتم.☹️
محمودرضا در دوسال آخردبیرستان ظهرها بعد از مدرسه ،مسیر دبیرستان فردوسی تا مسجد استادشاگردرا پیاده طی می کرد🍃 و در
نماز ایشان حاضر می شد.❤️
من از این قضیه بی اطلاع بودم. تا اینکه یک روز فهمیدم و به محمودرضاگفتم:شنیده ام می روی نمازآقای #مولانا🤔. اول جا خورد بعد گفت آره خیلی آدم خوش مرامی است.☺️ گفتم از فرمایشاتش استفاده هم میکنی؟؟....گفت بله . گفتم از چیزهایی که شنیده ای یکی دوتا بگو ماهم استفاده کنیم.😉
گفت دیروز بعد از نماز بااحتیاط و رعایت ادب رفتم جلو و سلام کردم و گفتم اگر میشود #نصیحتی بفرمایید.😌 ایشان چندلحظه سرشان را انداختند پایین بعد توی صورت من نگاه کردند و گفتند حال شما خوب است😶. #محمودرضا این را گفت و زد زیر خنده😂 و دیگر نگذاشت بحث آیت الله مولانا را ادامه بدهم.🙂
آن روز مرا پیچاند😒. بعدا دوباره یقه اش را گرفتم و خواستم اگر سوالی پرسیده و جوابی شنیده بگوید تا من هم استفاده کنم😒. گفت آن روز ایشان درباره #عرفان سوال کردم و ایشان هم فرمودند همین روایت هایی که #شیخ_طوسی ودیگران از اهل بیت نقل کرده اند عرفان است.☺️☝️
#محمودرضا تا آخر همین بود. هیچ وقت حتی یکبار هم نشد که تظاهری بکند یا قیافه آدم های معنوی را به خودش بگیرد☺️👌 .من تا آخر حیات ظاهری #محمودرضا چیزی از اوندیدم که بخواهد معنویتش را به رخ بکشد.👌❤️
#ادامه_دارد...
@modafeaneharaam