eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34هزار دنبال‌کننده
30هزار عکس
12هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان پسرک فلافل‌فروش🌹 سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثي بود كه هيچ كس از نتيجه‌ي آن خبر نداشت! بحث‌هاي داغ انتخاباتي و بعد هم حضور حداكثري مردم، نقشه‌هاي شوم دشمن را نقش بر آب كرد. اما يكباره اتفاقاتي در كشور رخ داد كه همه چيز را دستخوش تغييرات كرد. صداي استكبار از گلوي دو كانديداي بازنده‌ي انتخابات شنيده شد. يكباره خيابانهاي مركزي تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوي بي‌بي‌سي شد! هادي در آن زمان يك موتور تريل داشت. در بازار آهن كار ميكرد. اما بيشتر وقت او پيگيري مسائل مربوط به فتنه بود. غروب كه از سر كار ميآمد مستقيم به پايگاه بسيج ميآمد و از رفقا اخبار را ميشنيد. هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهي خيابانهاي مركزي تهران بود. ميگفت: من دلم براي اينها ميسوزد، به خدا اين جوان‌ها نميدانند چه ميكنند، مگر ميشود تقلب كرد آن هم به اين وسعت؟! يك روز هادي همراه سيد علي مصطفوي جلوي دانشگاه رفتند. جمعيت اغتشاشگران كم نبود. جلوي دانشگاه پارچه‌ي سياه نصب كرده و تصاوير كشته‌هاي خيالي اغتشاشگران روي آن نصب بود. هادي و سيد علي از موتور پياده شدند. جرئت ميخواست كسي به طرف آنها برود. اما آنها حركت كردند و خودشان را مقابل تصاوير رساندند. يكباره همه‌ي عكسها را كنده و پارچه‌ي سياه را نيز برداشتند. قبل از اينكه جمعيت فتنه‌گر بخواهد كاري كند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب بي‌بي‌سي اين صحنه را نشان داد. ٭٭٭ در ايام فتنه يكي از كارهاي پياده‌نظام دشمن، كه در شبكه‌هاي ماهواره‌اي آموزش داده ميشد، نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روي ديوارها و ... بود. هادي نسبت به مقام معظم رهبري بسيار حساس بود👌. ارادت او به ساحت ولایت عجيب بود. يادم هست چند ماه كه از فتنه گذشت، طبق يك برنامه‌ريزي از آن‌سوي مرزها، همه‌ي اتهامات، كه تا آن زمان به رئيس‌جمهور وقت زده ميشد به سمت رهبري انقلاب رفت! آنها در شبكه‌هاي ماهواره‌اي تبليغ ميكردند كه چگونه در مكان‌هاي مختلف روي ديوارها شعارنويسي كنيد. بيشتر صبح‌ها شاهد بوديم كه روي ديوارها شعار نوشته بودند. هادي از هزينه‌ي شخصي خودش چند اسپري رنگ تهيه کرد و صبح‌هاي زود، قبل از اينكه به محل كار برود، در خيابانهاي محل با موتور دور ميزد. اگر جايي شعاري عليه مسئولان روي ديوار ميديد، آن را پاک ميکرد. يکي از دوستانش ميگفت: يک بار شعاري را گوشه‌اي از پل عابر ديده بود. به من اطلاع داد که يک شعار را در فلان‌جا فلان قسمت نوشته‌اند و من دارم ميروم که آن را پاك کنم. گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا شعار نوشته‌اند !؟ گفت: من هر شب اين مناطق را چک ميکنم، الان متوجه اين شعار شدم. بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه‌ي مردم پاي انقلاب ايستاده‌اند ما نبايد به ضد انقلاب اجازه‌ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم. هادي خيلي روي حضرت آقا حساس بود.👌 يک بار به او گفتم اگر شعاري ضد حکومت روي ديوار بنويسند و ما برويم آن را پاك کنيم، چه سودي داره چرا اين همه وقت ميگذاري تا شعار پاک کني؟ اين همه پاک مي ُ کني، خب دوباره مينويسند! گفت: نه، اين كساني كه مينويسند زياد نيستند. اما ميخوان اينطور جلوه بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر پاک ميکنم تا ديگر ننويسند. در ثاني اينها دارند يه مسئله را كه به قول خودشون به رئيس‌جمهور مربوط ميشه به حساب رهبري و نظام ميگذارند. اينها همه برنامه‌ريزي شده است. داستان شهید هادی ذولفقاری🌹
مدافعان حرم 🇮🇷
ابووصال کتاب طلبه دانشجو، #شهید مدافع حرم #محمدرضادهقان #قسمت‌سیزدهم راهروی تاریک🌹 مدیر دبیرستانش
ابووصال کتاب طلبه دانشجو،#شهید مدافع حرم #محمدرضادهقان‌امیری #قسمت‌چهاردهم نوجوانی سالم در اردوی جهادی که از طرف دبیرستان اعزام شدند ...‌ 👌 چون بیشتر بچه ها با آب و هوای آن منطقه سازگار نبودند 😓 مریض شدند محمدرضا اما سالم و قوی و پرانرژی بود ☺️ اگر کمبودی در امکانات بود حرفی نمیزد 🍃 و اهل گله و شکایت نبود ✋ جهادگری و سازگار و توانمند بود 🍃❤️ راوی:معلم‌شهید #ادامه‌دارد..ـ @modafeaneharaam