eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
33.7هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
11.9هزار ویدیو
286 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم 🇮🇷
مولودۍ طنـز اجتمـاعی😂 و سیاسی😏 سیدرضا نریمانی🌹🍃 👌👌👌
🌸 ماجرای ازدواج 🌸 🚞مدتی از بازگشت از قم به مشهد نمی‌گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده‌ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد. 💐 همو پا پیش گذاشت و مقدمات را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. 🎉 حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین‌دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته‌ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می‌شناسند و تأیید می‌کنند و به او علاقه دارند. 🎁 هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده بود، توسط آیت‌الله حاج‌سیدجواد خامنه‌ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده که حتماً قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، می‌توانستند و کردند.» 🌼🌸🌺 اوایل پاییز ۱۳۴۳ سیدعلی خامنه‌ای و دوشیزه خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که شانزده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنه‌ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک‌فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم‌خوار و دوستی مهربان بود. 💌 کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می‌شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه‌ای در آستانه ورودی خانه ایستاده بود و از میهمانان استقبال می‌کرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانواده‌های مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد. 🎊 انتشار به مناسبت ١ ذی‌الحجه؛سالروز علیه السلام و سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانباز چه میداند که دنیا چیست ؟ جانباز چه میداند که سلامت بودن چیست ؟ جانباز چه میداند دنبال کودک دویدن چه معنایی دارد ؟ جانباز .... تنها #عشق را میداند .... عشق به میهن و اسلام را .... عشق به ناموس و خانواده را ... و عشق به امام را .... برای سلامتی همه این عزیزان #صلوات .... 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوا گرمه🌞،شالتو عقب تر 👯میکشی.... هوا گرمه🌞،من چادرمو جلوتر میکشم😊..... هوا گرمه🌞،دکمه های 👚مانتو تو باز میکنی😨... هوا گرمه🌞،اما من چادرمو👑 محکم تر میگیرم😇..... هوا گرمه🌞،هر روز یه صندل 👡میپوشی و پاهاتو💅 لاک میزنی.... هوا گرمه🌞،اما من هنوز جوراب مشکی پام میکنم😉.... هوا گرمه🌞،تو شلوار تنگِ تو👖 میپوشی و یه وجب بالا میزَنیش😑...... هوا گرمه🌞،اما من هنوز شلوار راسته ی راحت مشکیمو میپوشم😆..... هوا گرمه🌞،موهاتو👩💇 به دست باد میسْپاری...... هوا گرمه🌞،و من روسریمو هنوز هم📎 سبک لبنانی میبندم😏..... هوا گرمه اما..... اما آتش🔥جهنم سوزان تره...😣😖 @modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند کلامی هم از حاج اقا ماندگاری در مراسم شب وداع با پیکر شهید سعید بیاضی زاده🌹🍃 «شهید بیاضی زاده در عین اینکه طلبه بسیار قوی از نظر علمی بود ولی به شدت به تهجد و شب زنده داری و خلوت با خدا علاقه داشت🍃 ؛ ایشان از جمله شهدایی هستند که واقعا باید به آنها عباد صالح خداوند گفت. » ‌👌 🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دهـه‌هفتادےها.. . زمانه‌ے عجیبے است..!! هفـتاد ساله‌ها براے ریاسـت دست‌وپا میزنند... دهـه‌ هفـتادے‌ها براے #شهـــادت🕊🕊 @modafeaneharaam
#تلنگـــر🔴 عکـس باز شود👆 آی اهـل نـت.... بی‌اهـل‌بیـت نشید...! @modafeaneharaam
🍃🌹🍃🌹🍃 قیمت ندارد جـان تو #بابا قیمت ندارد ناله‌ی #مادر هرچه دلار و درهم دنیاست یک جا فدای #خنده‌ی_آخر 💔 شهیـد محمـدتقـے سالخـورده🌺🍃 شادی روحشون صلوات🌹🍃 @modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهکار #شهــادت از زبان شهیـد حسـن باقـرے🍃🌺🍃 @modafeaneharaam
داستان پسرک فلافل فروش🌹 مهدي ذوالفقاري(برادر شهيد) هادي بعد از دوراني كه در فلافل‌فروشي كار ميكرد، با معرفي يكي از دوستانش راهي بازار شد. در حجره‌ي يكي از آهن‌فروشان پامنار كار را آغاز كرد. او در مدت كوتاهي توانايي خود را نشان داد. صاحبكار او از هادي خيلي خوشش آمد. خيلي به او اعتماد پيدا كرد. هنوز مدت كوتاهي نگذشته بود كه مسئول كارهاي مالي شد. چك‌ها و حسابه‌اي مالي صاحبكار خودش را وصول ميكرد. آنها آنقدر به هادي اعتماد داشتند كه چك‌هاي سنگين و مبالغ بالا را در اختيار او قرار ميدادند. كار هادي در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت. هادي عصرها، بعد از پايان كار، سوار موتور خودش ميشد و با موتور كار ميكرد. درآمد خوبي در آن دوران داشت و هزينه‌ي زيادي نداشت. دستش توي جيب خودش بود و ديگر به كسي وابستگي مالي نداشت.😊 یادم هست روح پاك هادي در همه جا خودش را نشان ميداد. حتي وقتي با موتور مسافركشي ميكرد. دوستش ميگفت: يك بار شاهد بودم كه هادي شخصي را با موتور به ميدان خراسان آورد. با اينكه با اين شخص مبلغ كرايه را طي كرده بود، اما وقتي متوجه شد كه او وضع مالي خوبي ندارد نه تنها پولي از او نگرفت، بلكه موجودي داخل جيبش را به اين شخص داد!😳 از همان ايام بود كه با درآمد خودش گره از مشكلات بسياري از دوستان و آشنايان باز كرد. به بسياري از رفقا قرض داده بود. بعضي‌ها پول او را پس ميدادند و بعضي‌ها هم بعد از شهادت هادي ... من از هادي چهار سال بزرگتر بودم. وقتي هادي حسابي در بازار جا باز كرد، من در سربازي بودم. دوران خدمت من كه تمام شد، هادي مرا به همان مغازه‌اي برد كه خودش كار ميكرد. من اينگونه وارد بازار آهن شدم. به صاحبكار خودش مرا معرفي كرد و گفت: آقا مهدي برادر من است و در خدمت شما. بعد ادامه داد: مهدي مثل هادي است، همانطور ميتوانيد اعتماد داشته باشيد. من هم ديگر پيش شما نيستم. بايد به سربازي بروم. هادي مرا جاي خودش در بازار مشغول كرد. كار را هم به من ياد داد و رفت براي خدمت. مدت خدمت او به خاطر داشتن سابقه‌ي بسيجي فعال كم شد. فكر ميكنم يك سال در سپاه حفاظت مشغول خدمت بود. از آن دوران تنها خاطره‌اي كه دارم بازداشت هادي بود! هادي به خاطر درگيري در دوران خدمت با يكي از سربازان يك شب بازداشت شد. تا اينكه روز بعد فهميدند حق با هادي بوده و آزاد شد. پسرك فلافل فروش هادي در آنجا به خاطر امر به معروف با اين شخص درگير شده بود. چند بار به او تذكر داده بود كه فلان گناه را انجام ندهد اما بي‌نتيجه بود. تا اينكه مجبور شد برخورد فيزيكي داشته باشد. بعد از پايان خدمت نيز مدتي در بازار آهن كار كرد. البته فعاليت هادي در بسيج و مسجد زيادتر از قبل شده بود. پيگيري كار براي شهدا و مبارزه با فتنه‌گران، وقت او را گرفته بود. بعد هم تصميم گرفت كار در بازار را رها كند! صاحبكار ما خيلي از اخلاق و مرام و صداقت هادي خوشش مي‌آمد. براي همين اصرار داشت به هر قيمتي هادي را پس از پايان خدمت نگه دارد. هادي اما تصميم خودش را به صورت جدي گرفته بود. قصد داشت به سراغ علم برود. ميخواست از فرصت كوتاه عمر در جهت شناخت بهتر خدا بهره ببرد🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر فرزندت کجاست ؟ همینجاست عصرها باهم چای میخوریم شرمنـده مـادران شهــدا😔😔💔 🍃🌸 @ebrahiimhadi74 🍃🌸
بیست و سوم مرداد 🌹 روز مقاومت اسلامی 💪 روز پیروزی جنبش حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و یاد و خاطره کلیه شهداء جبهه های نبرد حق علیه باطل گرامی باد.🌸 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
شبتون روشن به نورحضرت ماه...😍😍
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 یه روضه‌ی خیییییلی قشنگ تو این کانال گذاشته شد گوش ندید ضرر کردید😔😔👇 http://eitaa.com/joinchat/1929510912Cd1421ddc8c
می‌گفت: ڪسے ڪہ #آقــــا را قبول ندارد، مدیون است ڪہ نان من را بخورد! برسردرخانہ نوشتہ بود: هرڪہ دارد بر #ولایت بدگمان،حق ندارد پا نہد در این مڪان... #شهیـد_احمـد_عطایـے🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزتون متبـرکـــ به نگـاه شهیــد حسیـن معـز غلامـے🌺🍃 دلتنگــم و دیـدار تو درمـان من است💔 @modafeaneharaam