#ریواس
یکی دیگه از گیاهانی که تو فصل بهار برداشت میشه گیاه ریواس هست.
ریواس ساقه هایی به رنگ های مختلف صورتی روشن، قرمز،سبز و ترکیبی از این رنگ ها دیده میشه و مزه ترشی داره.
ریواس به دلیل خواص زیادی که داره تو کشورهای اروپایی به صورت یکی از سبزیجات مصرفی مردم کشت میشه ولی تو ایران معمولا به صورت خودرو تو مناطق مرتفع و کوهستانی رشد می کنه.
اون قسمتی از ریواس که استفاده میشه ساقه اونه و باید بدونید برگهاش سمی هست❌
بهتره خانم های باردار تو مصرف ریواس احتیاط کنند.
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نان_خرما_و_گردو
مواد لازم:
ارد ۲ تا ۳ پيمانه
اب ولرم يک دوم پيمانه
تخم مرغ ۱ عدد
خمير مايع فوري يک دوم ق غ
شکر يک چهارم پيمانه
روغن مايع يک چهارم پيمانه
نمک نوک ق چ
عسل يک ق غ
بکينگ پودر يک دوم ق م
وانيل يک چهارم ق چ
مواد مياني:
خرما ۲۰ عدد
گردوي خرد شده نصف پياله
دارچين يک دوم ق چ
هل يک دوم ق چ
يک ق غ کره اب شده
توضیحات تکمیلی:
موقع تهیه مواد میانی براي راحتي خرما رو تو ظرفي بزاريد آب جوش بريزيد روش دو دقيقه بعد راحت پوستش رو جدا کنيد هسته اش رو دربياريد
با گردو و کره و هل و دارچين مخلوط کنيد با پشت ق خوب نرم و له کنيد بعد دستتون رو کمي خيس يا چرب کنيد و گلوله هاي مساوري دربياريد تا آماده باشه
خمير که آماده شد پيش رو بگيريد
و چونه هاي مساوي تقسيم کنيد
پهنش کنيد يه گلوله خرمايي وسطش بزاريد و لبه هاش رو جمع کنيد بعد کمي با دست روش رو فشرده کنيد و با قيچي برش بديد به هشت قسمت و فرمش بديد و بچينيد تو سيني فر روش رو يه پارچه يا نايلون بزاريد تا آخر کار قبلي ها که آماده شده سطحش خشک نشه
بعد فر رو روشن کنيد تا گرم بشه تو اين فاصله خمير ها ده دقيقه اي استراحت ميکنه در آخر روش رو با زرده تخم مرغ رومال کنيد و کنجد بپاشيد
فر با دماي ۱۸۰ درجه حدود ۲۵ تا ۳۰ دقيقه آماده اس
دوستاي گلم فيلم رو خوب ببينيد تا راحت متوجه کار و برش قيچي بشيد
#نان
🥗••🍔•» ☕️🍰 «•🍔••🥗
🍃🍃🌸 🍃🍃
شفاىِ هر دردى در تُربَت قبر حسين علیهالسلام است و همان است كه بزرگترين داروست.🌱
✍🏻امامصادق(ع) 📖وسائلالشیعه
670.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وای خدای من یه شکار حرفه ای از بهره هوشی خانوما☝️😂
کاشکی من اینو ندیده بودم😂😂
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
ارادت شهید در کلام همسر
شهید حجت الاسلام مصطفی ردانیپور برای عروسیمان علاوه بر میهمانان، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه(س) می اندازد،
شب حضرت زهرا(س) را در خواب می بیند که به عروسی آمده، شهید ردانی پور به ایشان میگوید: خانم! قصد مزاحمت نداشتم،
فقط میخواستم احترام کنم. آن حضرت پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟
#مشاوره
#همسرداری
خاطرهای جالب از شهید حمیدرضا الداغی به نقل از همدانشگاهی او
مهدی عرفاتی:
شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم.
ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ