eitaa logo
مدافعین شهدا
124 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
21.2هزار ویدیو
109 فایل
﷽ . اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید . اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاه‌تون ظلم نکرده باشید ؛ ما راهـے جز اینکھ یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم ! _ حاج احمد کاظمی . @Maskat 👈 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید این بنده خدا به خاطر قطعی برق چقدر اذیت شده و ببینید الان چه چیزهایی درباره شهید رئیسی میگه...
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاه سخن از امام کــــــــــاظــــــــــم"ع"✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه چهارصد و هشتاد و هفت قرآن کریم سوره مبارکه الشورى ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیشه بودجه نیست نمیتونیم آیه یأس خوندن... اینها گناهان نابخشودنی‌ست جات چقدر خالیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖥تو مقصر نیستی! ❤️روایت‌های زنانه از غزه 📝ما زن‌ها در وجودمان دکمه‌ای داریم به اسم «خود مقصرپنداری». من تا ماه هفتم بارداری از وجود چنین دکمه‌ای بی‌خبر بودم. اما وقتی از روی تخت سونوگرافی بلند شدم و خانم دکتر پرسید: «خوب غذا نمی‌خوری مگه؟ جنینت خیلی کم وزنه!» هزار انگشت اتهام به سمتم تکان‌تکان خورد و یک نفر دکمه را فشرد. گیج و منگ به خانه برگشتم، خود را بستم به خوردن. هیچ کاری در عالم برایم مهم‌تر از خوردن ماهیچه، آب‌گوشت، موز، بستنی و سویق نبود. هر کس هر چه می‌گفت گوش می‌گرفتم، بی‌وقفه می‌خوردم و می‌خوردم و سونوگرافی بعدی و بعدی حاکی از این بود که تمام تلاش‌هایم بی‌ثمر است.  من به فیزیولوژی بدنم کاری نداشتم. به دنبال علت منطقی و پزشکی وزن نگرفتن جنین نبودم. من فقط هزار انگشت اتهام می‌دیدم؛ و صدایی که مدام تکرار می‌شد: «تو مادرشی؛ تو مسئولشی، تو مقصری!» به دنیا که آمد دو کیلو ‌و‌ دویست‌ گرم بود. دل نداشتم به بچه‌های دیگر نگاه کنم، به آن تپل‌های سه‌ونیم، چهار‌کیلویی. دخترکم مثل جوجه گنجشکی بود که تخمش زودتر از موعود شکسته باشد. استخوان‌های ظریف و نازک گونه‌اش بیرون زده بود. دماغش استخوانی بی‌گوشت بود با روکش پوست. پوشک سایز تنش پیدا نمی‌شد و من خودم را مقصر می‌دانستم! پانزده روز از تولدش گذشت، بیماری‌ام عود کرد. روماتیسم مفصلی دیو دو سر بود، آمده بود بماند! دکتر گفت: «نباید بهش شیر بدی تا بتونی داروهای هورمونی مصرف کنی!» حرف‌های دکتر را به باد سپردم. خودم را ندید گرفتم، نشستم به خوردن و خوردن و خوردن تا شیر فراوان و پر‌مغز داشته باشم! من تا روزی که وزن دختر روی نمودار سبز قرار گرفت پنجه در پنجه‌ی «دکمه خودمقصرپنداری» بودم. حالا به ویدیو مادر و نوزاد غزه‌ای‌ نگاه می‌کنم؛ یکبار، دوبار، سه‌بار. پروانه‌ای در دلم بال می‌کوبد. استیصال چشم‌های زنِ شالْ قهوه‌ای دلم را مچاله می‌کند. او نشسته میان چادری موقت، نوزادش را سر دست گرفته و می‌گوید: «قلب من شکسته شده...» زن اشک می‌ریزد چون نان ندارد برای خوردن، و تا نان نباشد شیری نیست برای چکاندن در حلقوم کوچکِ نوزاد زردپوش.  از من اگر بپرسید زن هر بار که نوزادش را در بغل می‌فشرد، هر بار که سینه‌ی خشکش را به دهان او هُل می‌دهد خودش را مقصر می‌داند. کاش کسی اشک زن را بچیند، سر به گوشش نزدیک کند و بگوید: «تو مقصر نیستی» بعد دکمه‌ی «خودمقصرپنداری» زن را بفشارد؛خاموش کند. 📝 فاطمه دولتی؛ 💬مجموعه روایت «می‌نویسم تا صدای غزه باشم»
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️؛ طنین نواهای حسینی در حسینیه امام خمینی 📢منم باید برم... سیدرضا نریمانی؛ ۲۶ آبان ۱۳۹۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنم میلرزد... ┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄