﷽♥ღ بسْم رّب العُشاق ღ♥
وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً [80]
و بگو: «پروردگارا! مرا [در هر كار] با صداقت وارد كن و با صداقت خارج ساز و از سوى خود، حجّتى يارىكننده برايم قرارده».
🍀🍀🍀🍀🍀
امروز ورود به این گروه با ذکر صلوات بر حضرت امام سجاد علیه السلام وحضرت امام محمدباقرعلیه السلام وحضرت امام جعفرصادق (ع)وحضرت امام موسی کاظم علیه السلام 🍀🍀🍀🍀🍀
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا...
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت حامد شاکرنژاد، داور برنامه محفل در مراسم تشییع سید حسن نصرالله در بیروت لبنان
#سلام_امام_زمانم 💚
بیا که رنج فراقت بُرید امان مرا
به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا
بیا بهار حقیقی و از سر احسان
به غمزهایی نظری کن دل خزان مرا
🌺 سلامتی و تعجیل درفرج آقا جانمان مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی رهبر عزیزمان حضرت امام خامنه ای حفظه الله ۱۴ #صلوات 🌺
سحرخیزمدینه کی می آیی
.
✨ هر روز یک آیه ✨
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ✨
⚡️ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ وَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ( سوره طور آیه ی ۴۸ )
و در برابر حکم پروردگارت شکیبایی کن که تو زیر نظر و مراقبت ما هستی، و هنگامی که (از خواب) برمی خیزی پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی
.
♨️چه کار کنیم کبوتر دعای فرج، توی قفس گناه حبس نشه؟
▫️امام رضا علیه السلام میفرمایند:
💬 هر کس نمیتواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و آلش بسيار صلوات بفرستد؛
زيرا صلوات، گناهان را ريشهكن میكند.
🔸مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً ...
📚امالی صدوق، ص۷۳.
با صلوات زیاد گناهانمان را پاک کنیم تا دعاهایمان برای تعجیل فرج، بهتر مستجاب شود. 🤲
567.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر در جستجوی امام زمان هستی
اورا در میان سربازانش بجوی🌱
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇
📌 شروع مجدد حضرت نصرالله
آه ای آه
آه از داغ جانسوز فراغت آه از غمی که بر دلهای ما گذاشتیسیّدجان؛ شما همیشه بودی و هستی ولی مجددا شروع شدی شروع دوبارهی شما، با مراسم شکوهمند دیروز بود؛ شروعی طوفانی که لرزه به اندام دشمنانت انداخت با اینکه دشمن بشریت همهجوره سعی کرد حتی مراسم شما رو تحتالشعاع قرار بده، ولی احمقانه باعث شد بیشتر به مردم دنیا شناسانده بشید حضرت نصرالله؛ لطفا برای ایمان و توشههای آخرت ما هم دعا بفرمایید تا دنیایی که شما سهطلاقه کردید، ما را کمتر مجذوب خود کند
و اینگونهاگر مثل شما دل به دنیا نبستیم، کمکهای شهدا به جبههی مقاومت و حتی اجابت دعاهای شهدا در عرصهی زندگی شخصیمون رو بیشتر درک خواهیم کرد
انشاءالله
بهنحوی زندگی کنیم که شهدا در تمام بخشهای زندگیمون، دعاگومون باشند🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفیقَ الشَّهادَةِ فی سَبیلِک🌹 📝 سیّد یار
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 گرچه سید از میان ما رفت؛ اما مکتب او همچنان پابرجاست…
امیدواری در روز تشییع سَیّدعزیز
داغون بودم، خسته و کلافه ...
ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صدبرابر شد. هیچوقت حتی در خواب هم باور نمیکردم خبر شهادت سید را بشنوم.
۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوشسیما می نگریستم و با خود میگفتم:
- خدا کند دروغ باشد همه خبرها و شایعهها که میگویند سید زنده است، راست باشد!
ولی دنیا به کام من نچرخید.
قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد.
چند روز پیش گفتند:
- روز یکشنبه ۵ اسفند، تو و مسعود دهنمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا.
خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. میتوانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم.
هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا میدیدم که میگریم و بغض چندماهه میگشایم!
صبح یکشنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید.
(درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغربوعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفتوگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!)
جمعی شاید حدود صدنفر که خانوادههایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بیتوجه به همه، میان صفوف میدوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی میآوردند.
اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایسان اقامه شد. همهش با خودم میگفتم:
- حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار.
نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حالواحوال با حاضرین.
به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتابهای اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونههایی را که فرستادی، دیدم.
آقا، نگاهی محبتآمیز به من انداخت و با لبخندی زیبا فرمود:
- باز که چاق شدی ...
و زدیم زیر خنده.
ماندهام با این شکم ورقُلُمبیده چیکار کنم. کاشکی میشد قبل از دیدار، پیچهایش را باز کنم و گوشهای پنهان کنم که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده نشوم!
رو در رو که شدم با آقا، چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند:
- شما چطورید؟ چیکار میکنید؟
همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند.
سر دلم باز شد. بغضم داشت میترکید. شروع کردم به نالیدن:
- آقا، خستهام، حالم خوب نیست، دارم کم میارم ...
آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و باتعحب گفت:
- چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ...
نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این آرامش قلب شما را به من هم بدهد ...
- همه چیز خوبه و همه کارها به روال خودش دارد پیش میرود. امیدت به خدا باشد ...
میخندید و میخندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم و ناخواسته میگفتم:
- ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را به من هم عطا کند ...
واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگیام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب میکردم، همچونخورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد.
دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم که این نعمت الهی بر سرمان میتابد.
حمید داودآبادی
یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارشناس صداوسیما: ابتذال فیلمهای قیصر و کندو نمونه کوچکی از ابتذال جامعه ایرانی قبل از انقلاب بود!