eitaa logo
مدافعین شهدا
126 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
21.1هزار ویدیو
109 فایل
﷽ . اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید . اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاه‌تون ظلم نکرده باشید ؛ ما راهـے جز اینکھ یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم ! _ حاج احمد کاظمی . @Maskat 👈 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای یاری امیر المومنین چه کردیم؟ 👤 زیبای « یاری امیرالمومنین » با سخنرانی حجت‌الاسلام 🌺 ویژهٔ خیلیییی ویژه هستش👆👆👆 @Modafeene_shohada
🛑 در جامعه‌ای که عبور از چراغ قرمز منع می‌شود، چگونه با عبور از خط عفاف برخورد نمی‌شود. @Modafeene_shohada
:))))) ‍‌‎‎‌‎‌‌‎‍‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‍‍‌‎‎‌‌@Modafeene_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به خره ميگن از 1 تا 9 بشمارميگه :1 2 3 4 5 6 7 8 9 به سلامتي اونايي که داشتن ميشمردن (: بفرست برای قربانی بعدی 🤣😂 ‌•••━━━━━━━━━━━━━━ @Modafeene_shohada
4.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥😎دوربین مخفی 🎥😎 دوربین مخفی شیرازی باحال 🤣🤣😝😝 🇮🇷😍 @Modafeene_shohada
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز  تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم.با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکیشون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. نقایصی در مسیر راه داوطلب‌ها قرار دادیم و با دوربین مداربسته نگاهتون می‌کردیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی... 😍❤️در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و..... هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.... بله؛ در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: میگن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه‌ی طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن و انرزی مثبت به آن خانواده می‌دادند که ما هستیم و نگران نباشید و سریع بهبودی حاصل می‌شد و ..... اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود و نگاه مثبت و عمل مثبت انجام دادند آنهم برای هیچی. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... خدایا 🤲 قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ 💝 نه فقط با خواندن دعا... مهربان باشیم ومحبت کنیم بی‌منت...💗 @Modafeene_shohada
♦️اینفلوانسر معروف بوسنیایی و مجری تلویزیونی: فقط میگم، ما هیچ خبری از ایران نداریم 🔺وقتی برگردم بوسنی با صدای بلند از این کشور و مردمش دفاع خواهم کرد در مقابل پروپاگاندا و دروغ های دشمانانشان. 🔺این شانسی نبوده، تو ۴ شهر بودم و به همان یک نتیجه رسیدم. در ایران مردمان خوشحالی زندگی میکنند، از ما بیشتر، از ماهایی که ادعای اروپایی بودن و حقوق بشری را به سر میزنیم. @Modafeene_shohada
🔴 قانون شکن ها ترسیدند؟! 🔹شهرام شاه حسینی گفته قراره سینمای خانگی دست صداوسیما بیوفته و این یعنی سونامی ممنوع الکاری هنرمندان 🔹بعدشم یه موج استوری اعتراضی راه انداخته که خیلی دوزاری ها هم دارن ازش حمایت میکنن 🔹ما هم میگیم خدارو شکر، امیدواریم جدی باشه و این فساد توی نمایش خانگی جمع بشه واقعا..! 🔹اگه شما قوانینو رعایت میکردی و کاری خلاف قانون انجام نمیدادی چرا الان باید بترسی؟ @Modafeene_shohada
🌸تمهیدات چند برابری برای مهمانی ده کیلومتری 🔹 طبق اخبار منتشر شده در جریان اکرام و پذیرایی مهمانی ده کیلومتری غدیر بسیاری از موکب های بزرگ و هیئات اعلام آمادگی کردند. 🔹 بسیاری از برندهای معتبر غذایی کشور و گروه‌های بزرگ مذهبی شناخته شده، پایگاه‌های خدمت رسانی و پذیرایی خود را در مسیر میدان امام حسین(علیه السلام) تا انقلاب برپا خواهند کرد. @Modafeene_shohada
🔴تحصن مشروطه طلبان به رهبری "شیخ فضل اللَّه نوری" در حرم عبدالعظیم 3 تیر 1286 ♦️پس از پیروزی نهضت مشروطه و روشن شدن خطر انحراف آن، اقدامات شیخ فضل اللَّه نوری به عنوان یکی از عالمان بزرگ زمان، علیه مشروطه غیرمشروعه از اوایل سال 1286 ش آغاز شد. وی در روز سوم تیر همان سال در رأس عده ای از روحانیون و طلاب و اصناف که بالغ بر پانصد نفر می شدند در اعتراض به انحراف این نهضت به جریان غیردینی، در حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری متحصن شدند. @Modafeene_shohada