♥️📚
📚
#عشقینه🌸🍃
#ناحلہ🌺
#قسمت_صدوپنجاه_وهشت
°•○●﷽●○•°
صورتم جمع شده بود از دردش ولی بازم نگاهم به محمد بود که بشقاب تو دستش رو انداخت کنار و با عجله اومد سمت من و داد زد:
+فاطمهه؟؟؟فاطمهه
با حرفش به خودم اومدم
نگام برگشت سمت دستم که ازش خون میومد.
سلما با پوزخند نگاهم میکرد.
لبم رو به دندون گرفتم که مامان هم با عجله بهم نزدیک شد.
از صندلی ای که روش نشسته بودم پاشدم
محمد دستم رو گرفت و با بهت نگاه میکرد بلند گفت:
+عه عه حواست کجاس؟
شوری اشکم رو تو دهنمحس کردم
دستم رو گرفتم زیر شیر آب که مامان گفت
+فاطمه چیکار کردی با خودت؟
این دست بخیه میخواد
چیزی نمیگفتم فقط خیره به دستم نگاه میکردم
خیلی ازش خون میرفت.
با این حرف مامان، محمد یه چادر از گوشه ی اشپزخونه گرفت و انداخت رو سرم و گفت:
مادر من میبرمش بیمارستان
دستم رو کشید که یه نفر گفت
+عه اون چادره منههه!
محمد بی توجه به اون صدا من رو دنبال خودش کشوند
اصلا تو حال خودم نبودم
حس میکردم یا روزه منو گرفته یا
خل شده بودم
دستم رو گرفته بود
از بین جمعیت رد شدیم و رفتیم سمت ماشین
در ماشین رو باز کرد توش نشستم
در رو محکمبست و خودش هم نشست تو ماشین.
نگاهش پر از اضطراب بود.
از تو داشپورت چندتا دستمال در اورد و پیچید دور دستم
با لحن دلسوزانش گفت
+خیلی درد داری؟
چیزی نگفتم
+چرا باهام حرف نمیزنی فاطمه؟؟
باز هم چیزی نگفتم
+اتفاقی افتاده؟
سوییچ زدو پاشو جوری رو پدال فشرد که ماشین با سرعت از جاش کنده شد.
از درد صورتم جمع شده بود
ولی نمیتونستم عکس العملی نشون بدم
چند دقیقه بعد رسیدیم یه درمانگاه
از ماشین پیاده شدیم رفتیم تو اورژانس
تازه فهمیدم کجا اومدیم
بعد از چند دقیقه یه پرستار اومد و به دستم دوتا بختیه زد
محمد دست به سینه بالا سرم ایستاده بود. ابروهاش توهم گره خورده بود و چیزی نمیگفت
بعد از اینکه پرستار رفت پرده رو کن
....:
ار زد و خارج شد.
بعد از چند دقیقه برگشت و گفت
+بریم؟
قدم های بلند سمت ماشین بر میداشت.من هم دنبالش میرفتم
برگشت سمتم
+افطار خوردی؟
سرمرو تکون دادم.
نشستیم تو ماشین بلافاصله برگشت سمت من و گفت:
+فاطمه جان چرا حرف نمیزنی؟ چیشده ؟
به زور گفتم
_محمد دهنم سوختههه نمیتونم حرف بزنم
+چرا؟
_چایی کوفتی رو داغ خوردم
زد زیر خنده
به حالت قهر برگشتم
+فاطمه هر چی دیدی از چشم خودت دیدیا!!
نگاهم رو ازش گرفتم و
_برو بچسب به سلما جونت.
نزاشت حرفم تموم شه
داد میزدو میخندید
_وای دوره زمونه عوض شده.
ببین کی به کی میگه!!!
چیزی نگفتم
دستشو برد سمت سوییچو استارت زد.
+ببرمت خونه؟
چپ چپ نگاش کردم
نه خیر
بی توجه به حرفم راه افتاد سمت خونه خودشون
سه ماه از سالگرد بابای محمد میگذشت.
تو این چند وقت همش درگیر مراسم و لباس و کارت و چیزای دیگه بودیم.
قرار بود امروز با مژگان و محمد بریم چندتا مزون و لباس انتخاب کنیم واسه عروسیمون...
@Modafeonrohzeynab
بہ قلمِ🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل💚
🔴عجیب ترین حکومت دنیا !!!
کشوری دچار آشوب و بلوای شدید شده و خیابان های پایتختش شاهد اغتشاش و هرج و مرج و اعتراضات شدید بخشی از مردم به حکومت است.
در این شرایط یک خواننده معروف ، با صراحت تمام علیه حکومت موضع می گیرد ، روبه دوربین "مرگ بر دیکتاتور" می گوید و حتی یک سرود به شدت تند در تهییج معترضین علیه حکومت می خواند و بر آتش اغتشاشات و اختلافات می دمد!
و در اقدامی دیگر در خارج از کشور و طی مصاحبه با رسانه های دشمن رسماً اعلام می کند که مخالف پخش کارهایش از رادیو و تلوزیون کشورش می باشد!
در هرجای دنیا این اتفاق بیفتد رفتار حکومت با این خواننده چگونه است؟
اما عجیب ترین حکومت دنیا با سعه صدر تمام نه تنها کوچکترین برخوردی با این خواننده نمی کند بلکه حتی مانع ورود وی به کشور هم نمی شود!
چند سال بعد که آن خواننده در سن ۸۰ سالگی در یکی از بیمارستان های کشورش فوت می کند ، تلوزیون آن حکومت نه تنها از کم لطفی او انتقام نمی گیرد که درگذشت وی را یک ضایعه اعلام می کند!!
و حتی رئیس جمهور و اعضای دولت همان حکومت به طور رسمی درگذشت او را تسلیت می گویند!!
جالب تر و عجیب تر آنکه با همه این تفاسیر باز هم به این حکومت اتهام دیکتاتوری زده می شود!!!
بله ؛ شما با عجیب ترین و مظلوم ترین حکومت دنیا یعنی جمهوری اسلامی روبه رو هستید !!! ...
@Modafeonrohzeynab
🔴 شجریان در اثر تبلیغات رسانههای استعماری به ویژه BBC و منوتو و... در ذهن بخشی از جامعه ما ( بخصوص اصلاح طلبان) تبدیل به یک اسطوره بی بدیل شده است.
☑️ خلاصه زندگی محمدرضا شجریان:
- در یک خانواده مذهبی در مشهد متولد شد. در کودکی و نوجوانی قاری قرآن بود.
- در جوانی وارد عرصه موسیقی شد. بعد گرایش تودهای - کمونیستی پیدا کرد. از مخالفان سرسخت شاه بود. در عین حال، در برنامههای حکومتی (از جمله جشن هنر شیراز و...) شرکت میکرد.
🔴 پس از ورود امام خمینی به ایران، تبدیل به یک انقلابی دو آتیشه ی فرصت طلب شد❗️
💢 با همکاری هاشمی رفسنجانی و صانعی و... بیشتر موسیقی دانان را از کار بیکار و موجب فرار خیلی از آنان به خارج شد❗️
🔴 در دهه 60-70 که مجوز برای کنسرت موسیقی داده نمیشد، تمام کنسرتهای شجریان، پیشاپیش مجوز داشت❗️
🔴 در زلزله بم، از مردم👇
مبلغ قابل توجهی پول جمع کرد اما هیچ گاه آن را برای مردم بم هزینه نکرد👇❗️
🔴 بلکه ادعا کرد میخواهم با این پول، در بم باغ هنر بسازم. باغ هنری که هیچ گاه ساخته نشد😏❗️
🔴 شجریان، در سن حدود 65 سالگی، با خواهرزن پسرش (که یک دختر 25 ساله بود) دوست شد😏❗️
🔴 پس از مدتی همسر خود را طلاق داد و با دوست دختر خود ازدواج کرد😏👇
شجریان، باجناق پسر خود همایون بودند
🔴❗️او در حوادث سال 88، شعار مرگ بر دیکتاتور سر داد و همراه فتنه گران شد ❗️👇
و مدتی از کشور خارج و مصاحبههای جنجالی با BBC و دیگر رسانههای استعماری داشت
🔴جریان در ۱۵ مهرماه سال 99 از دنیا رفت
و دو روز دیرتر خبر مرگش را اعلام کردند که ملت فکر کنند👇
🔴 شجریان چقدر آدم خوبی بوده که روز اربعین و شب جمعه از دنیا رفته و ...
عاقبت همه انسانها به مرگ ختم خواهد شد.
امیدوارم عاقبت همه ما ختم بخیر بشه.
@Modafeonrohzeynab