#قرآن_شرمنده_هستیم!
✅شخصی وارد مغازه ای شد ، صاحب مغازه قرآن گوش می داد ،
از او پرسید کسی مرده است که قرآن را روشن کردی ؟
▪صاحب مغازه گفت : بله ، قلبمان مرده است
▫ زندانی در زندان قرآن طلب می کند تا از تنهایی درآید...
▪مریض در بیمارستان قرآن طلب می کند ، برایم قرآن بیاورید تا خداوند مریضیم را شفا دهد.
▫غریب از وطن دور افتاده با خود قرآن حمل می کند تا در غربت در امان باشد...
▪ومرده آرزو می کند کاش قرآنی همراهش بود تا درجات خود را با آن بالا می برد !!
▫و ما نه زندانی هستیم ، نه مریض ، نه غریب ، نه مرده تا قرآن را طلب کنیم ...!
🔸قرآن روبروی ماست ، روبروی چشمانمان !!
◾اما منتظر هستیم تا به بلائی گرفتار شویم سپس قرآن را باز کنیم.
🍃نشر این پیام صدقه جاریست
🌺🍃🌺🍃
@Modafeonrohzeynab
دُڂتگُمݩاݦ ۜ
#قرآن_شرمنده_هستیم! ✅شخصی وارد مغازه ای شد ، صاحب مغازه قرآن گوش می داد ، از او پرسید کسی مرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خاص
سید:
سلام به همه اعضا
ان شاءالله اگه 220 نفر بشیم چالش برگزار خواهیم کرد
با جوایز ناب✨✨
پس دست بجنبونید
کانال ما را به همه دوستان تون معرفی کنید
@NAZANINN123
#دوست_دارم_مثل_تو_باشم
📸 الگوبـرداری از شهـدا
🌸 چون نمیدونم صاحبش راضی هست یا نه ، نمیخورم ...
( تقویٰ یعنی این )
📌خاطره ای از نوجوان شهید ...
#شهید_مسعود_کریمی_مجد
#یادیاران
🌹@Modafeonrohzeynab🌹
دُڂتگُمݩاݦ ۜ
♥️📚 📚 #عشقینه🌸🍃 #ناحلہ🌺 #قسمت_صدونود_وچهار °•○●﷽●○•° با سلیقه ی خوب مادرم،اتاقش قشنگترین قسمت خونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️📚
📚
#عشقینه🌸🍃
#ناحلہ🌺
#قسمت_صدونود_وپنج
°•○●﷽●○•°
فاطمه
با دیدن لبخند قشنگی که روی لبش نشسته بود جون تازه گرفته بودم.
اومد کنارم ایستاد و سلام کرد.جوابش و دادم و دسته گل قشنگی که طرفم گرفته بود و ازش گرفتم.
_چه خوشگله!
نشست و گفت: قدم نو رسیده مبارک باشه.
میخواست بچه رو تو بغلم بزاره که گفتم :کنار گوشش اذان گفتی؟
+نه هنوز
_خب اذان بخون براش بعد بده بغلم
همه با چهره ی خندون نگامون میکردن رفت وکنار پنجره ایستاد.چشماش و بست وکنار گوشش اذان گفت
زل زد بهش و گفت:تصدقت بشه بابا، دختر خوشگل من
صورتش و چندین بار بوسید و بچه رو تو بغلم گذاشت. به خودم چسبوندمش وبا بغض قربون صدقه اش میرفتم.
دستش و گرفتم و:سلام نفس مامان،خوش اومدی. میدونی چقدر منتظرت بودم کوچولوی من؟
گریه اش گرفته بود.دستاش و تکون میداد و گریه میکرد. دلم برای صداش ضعف رفت. موهاش و با انگشتم مرتب کردم و آروم گفتم :مرسی که بیشتر شبیه بابات شدی.
بوسیدمش و با گریه ای که از شوق دیدن دخترم بود گفتم: وایی چه بوی خوبی میدی تو کوچولو
مامان گفت:قربونت برم باید به دختر نازم شیر بدی
محمد تا این و شنید رفت بیرون و با یه بطری آب برگشت.
بچه روداد بغل مامانم و اومد کنارم.
گفت: همیشه با وضو به زینب شیر بده.
خندیدیم و بچه رو دوباره تو بغلم گذاشت.
زینب اسمی بود که محمد خیلی دوسش داشت رو دخترش بزاره. خیلی حس خوبی بهم دست میداد وقتی دخترم و زینب صدا میزدم و محمد با لبخند نگام میکرد. انقدر حالم خوب بود که احساس میکردم هیچی نمیتونه حال قشنگم و ازم بگیره. من عاشق خانواده ی سه نفرمون شده بودم.
بہ قلمِ🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل💚
@Modafeonrohzeynab
♥️📚
📚
#عشقینه🌸🍃
#ناحلہ🌺
#قسمت_صدونود_وشش
°•○●﷽●○•°
سه ماه و ۲۱ روز و ۶ ساعت و پنجاه و سه دقیقه از تولد زینبم گذشته بود.
حاضر نبودم حس خوب مادر شدن رو با چیزی تو دنیا عوض کنم.
اینکه یک نوزاد از وجودت جون بگیره و با بودنت نفس بکشه لذت بخش ترین تجربه تو زندگی بیست و چند ساله ی یه آدمی مثل منه!
وجودش هر روز زندگیمو شیرین تر از روز قبلش میکرد!
دیدن چشمای مشکی درشت و خوشگلش که دورشو مژه های بلند مشکی تر از رنگ چشماش گرفته بودن باعث میشد هر روز از نو واسش بمیرم!
انقدر شیرین و دلبر بود که دلم میخواست بشینم و ساعت ها فقط نگاهش کنم . با ترمز ماشین چشم ازش برداشتم و به بیرون نگاه کردم؛محمد پیاده شد،کریر بچه رو گرفت و در سمت من رو هم باز کرد .
+بیا بچه رو بزار توش
_نمیخوام
+لوس نشوفاطمه
_من اصلا با تو حرفی ندارم
+بچه داره میشنوه.جلو بچه با من دعوا میکنی؟تو داری غرور یه پدرو جلو بچش خورد میکنی...!
به زور خندشو کنترل کرده بود
رومو ازش برگردوندم و گفتم:
_حقته بزار بچت بفهمه باباش دروغگوعه .
+هیسسس بچم میشنوه.فاطمه چقدر باید برات توضیح بدم؟میگم من بهت دروغ نگفتم،فقط یه چیزی رو بهت نگفتم که نگران نشی و به خودت و بچت اسیب نرسه،فقط همین!الانشم چیزی نشده که انقدر بزرگش میکنی یه ماموریت ساده بود مثل بقیه ماموریت هایی که میرفتم
_اگه اونجا تو کشور غریب یه چیزیت میشد من باید چه خاکی به سرم میکردم؟
+حالا که میبینی چیزی نشده سر و مر گندم،سالمه سالم.ببین خیال های خامی داری من چیزیم نمیشه لیاقتشو ندارم واسه همینم بهت چیزی نگفتم.حالابیا و بزرگی کن بچه رو بزار تو کریر گناه داره تنش درد میگیره.بچه رو گذاشتم تو کریر
محمد رفت کنارو پیاده شدم.
تو یه دستش کریر بچه بود.اروم باهم تو حیاط گلزار شهدا قدم بر میداشتیم.همیشه دو نفر بودیم ولی این بار سه نفره اومدیم پیش شهدا.
به مزار اقا میثم که رسیدیم نشست و فاتحه خوند. میدونستم میخواد خلوت کنه برای همین تنهاش گذاشتم و سمت مزار شهدای گمنام رفتم.
یخورده که گذشت با زینب اومد پیشم.
فکر و خیال عذابم میداد.نمیتونستم از ذهنم بیرونشون کنم،بی اختیار گفتم
_چرا نگفته بودی میری سوریه؟
+ای بابا باز که شروع کردی !
_محمد من میترسم از تنهایی،زینب و بدون تو چجوری بزرگش کنم اصلا چجوری بدون تو زنده بمونم، فکراینجاهاشو نکردی نه؟ چجوری میتونی انقدر بی رحم باشی؟ اگه شهید میشدی چی؟ من که باهات خداحافظی نکرده بودم. محمد،من که میدونم عاشق شهادتی و هر شب براش اشک میریزی!
من که میدونم آرزوته شهید بشی
چرا سر من شیره میمالی؟ پس حداقل قبل رفتنت بزار سیر نگاهت کنم .
چرا هیچی ازشهادت به من نمیگی؟
من کیتم اصلا؟ چرا همه باید میدونستن به جز من؟
حرفمو قطع کرد
+باز میگی چرا حرف از شهادت نمیزنم، خب ببین کاراتو! همش ناراحت میشی غصه میخوری من دوست ندارم ناراحتی تورو ببینم،حالا به هر دلیلی!
اگه من با حرف زدن از این موضوع باعث ناراحتیت بشم، گناه کردم
_خب یعنی میخوای بگی نظر من برات اهمیتی نداره؟
+چه ربطی داره؟یعنی چی این حرفا فاطمه؟مگه میشه نظر تو برام اهمیت نداشته باشه ؟
_چرا فکر کردی بدون حلالیت من شهید میشی ؟
+فکر نکردم مطمئن بودم تو شرایطت جوری نبود که بتونم بهت بگم کجا میرم . حالا هم اتفاقی نیوفتاده عمودی رفتم عمودی برگشتم. بیا زینبم گریش گرفت.بیا بگیرتش تکونش بده .
_وا آقا محمد ! بچم شیشه شیره مگه؟
+خب حالا شوخی کردم. .
بچه رو از تو کریر گرفتم تو بغلم پستونکش و از تو کیفم در اوردمو گذاشتم تو دهنش .
+خسته که نشدی؟
_چرا شدم
+باشه پس بریم .
کریر بچه رو گرفت و رفت وپشت سرش رفتم. قرار بود بریم خونه ی مامان.
انقدر پتو رو دور بچه پیچونده بودم صورتش هم دیده نمیشد
داشتم پتو رو از صورتش کنار میزدم که خوردم به محمد
سرمو بالا گرفتم و نگاش کردم
_چرا ایستادی؟
حالت جدی به خودش گرفته بود
+حلالم نمیکنی؟
دستم و زدم زیر چونمو گفتم
_اووووم خب باید فکرامو بکنم
+نه جدی میگم
_خب منم جدی گفتم
دیگه چیزی نگفت،برگشت و دوباره به راهش ادامه داد .از گلزار که خارج شدیم سوئیچ ماشینو زد و در رو واسم باز کرد
نشستیم تو ماشین.چند دقیقه بعد حرکت کردیم سمت خونه ی مامان اینا...
_
چهارنفری دور بچه رو گرفته بودیم و داشتیم شباهتاش به خودمون وپیدا میکردیم.
ریحانه بینی بچه رو کشید و گفت :
+ببینین دماغ زشتش به خودم رفته
سارا گفت : نه بابا خدا رو شکر هیچ شباهتی به عمه اش نداره .
ریحانه واسش چش غره رفت و با عشق به بچه خیره شد
+برادرزاده ی ناز خودمی
بچه شروع کرد به گریه کردن،شمیم بغلش کرد و
+عه عه بچه رو کشتین شماها ولش کنین دیگه.
بزور خودم و روی تخت جابه جا کردم
بہ قلمِ🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل💚
@Modafeonrohzeynab
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#در_محضر_خوبان ❤️
دنیا میخوای نماز شب بخون
آخرت میخوای نماز شب بخون .
سخنرانی حضرت آیت الله ناصری .
✍ نشر بمناسبت #سالروز_رحلت علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه ... شادی روحشان صلواتی هدیہ ڪنیم.
🌹 @Modafeonrohzeynab 🌹
🌸🌸🌸🌸خواص آیه الکرسی 🌸🌸🌸🌸
از خواص و اهمیت یاد شده از این آیه توسط پیشوایان دین، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-آیه الکرسی نوری از آسمان است.
۲-آیه الکرسی آیتی از گنج عرش است.
۳-آیه الکرسی باعث ایمنی در سفر است.
۴-آیه الکرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .
۵-ذکر رسول مکرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الکرسی بود .
۶-با خواندن آیه الکرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت.
۷-برای رفع فقر آیه الکرسی موثر است و کمک الهی از غیب میرسد.
۸-همه چیز در آیه الکرسی است، کرسی یعنی گنجایش آسمانها و زمین را دارد.
۹-اگر در تنهایی آیه الکرسی بخوانید، باعث رفع ترس میشود و از سوی خدا کمک میرسد.
۱۰-آیه الکرسی را در نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته، سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید.
۱۱-هنگام خواب نیز آیه الکرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشتهای نگهبان و محافظ بگمارد که تا صبح سلامت بمانید.
۱۲-هر گاه از درد چشم شکایت داشتی آیه الکرسی بخوانید و آن درد را اظهار نکنید، آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت میطلبید.
۱۳-پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در خانه ای که آیه الکرسی خوانده شود، ابلیس از آن خانه دور می شود و سِحر و جادو در آن خانه وارد نمیشود.
۱۴-آیه الکرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن، این است که مردم در عبادت جز خداوند کسی را نپرستند و به ذلت فرو نروند و روح یکتا پرستی ایجاد کنند و از بندگی ناروا آزاد شوند، آیه الکرسی عقلها را بیدار و حقیقت را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .
۱۵-وقت غروب ۴۱ بار آیه الکرسی را بخوانی حاجت روا می شوید.
۱۶-اگر مؤمنی آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبور قرار دهد، خداوند مَلکی را بر او مقرر می کند که برایش تسبیح کند.
۱۷-آیه الکرسی در مزرعه و مغازه پنهان کردن باعث برکت مزرعه و رونق گرفتن کسب است .
۱۸-از پیامبر(ص) نقل نموده اند که: این آیه عظیم تر از هر چیزی است که حق تعالی آفریده است.
۱۹-چند چیز حافظه را زیاد می کند یکی از آن خواندن آیه الکرسی است.
۲۰-برای رفع هم و غم، شفای مریض، درمان درد، رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الکرسی را مدام بخوانید .
۲۱-هر صبح آیه الکرسی را بخوانید و تا شب در امان خدا هستید.
۲۲-آسان شدن مرگ بوسیله آیه الکرسی است.
۲۳-برای حفظ مال و جان آیه الکرسی بخوان.
۲۴-آیه الکرسی ویرانگر اساس شرک است.
۲۵-آیه الکرسی سید سوره بقره است.
🌹 @Modafeonrohzeynab🌹