بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾
بگو پناه مى برم به پروردگار سپيده دم (۱)
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾
از شر آنچه آفريده (۲)
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾
و از شر تاريكى چون فراگيرد (۳)
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾
و از شر دمندگان افسون در گره ها (۴)
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾
و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد (۵)
نوشته بود ؛
براے شناخت دلتان ،
ببینید اشکتان به
چه خاطر جارے مے شود...(:
#وا_حسيناه
@Modafeonrohzeynab
💕💕💕
[ #تلنگرانه ]
مواظب چشمات باش..:)
نڪنہ بہ چیزے نگاه ڪنے ڪہ اون دنیا بگے اےڪاش ڪور بودم..:)💔✨
______
اللهم عجل لولیک الفرج☘✨
@Modafeonrohzeynab
💕💕💕
#ـۺاٻدٺلنگر
اینهمهه روایتدربارهمهدویتهست
آقاتوییکیشونفرمودن
اگرمردمِدُنیابخوان؛ظهوراتفاقمیفته !
تویهمشونفرمودن↓
اگر『شیعیان ما ...💔』
#باباگرهخوردهماییم(:"
#گرهکورظهورنباشیم!
💕💕💕
@Modafeonrohzeynab
#کتاب_بخونیم 📖
یڪ سینی گذاشته بودیم وسط ، حلقه زده بودیم دورش.
داشتیم جمعیتی غذا میخوردیم
ڪه حاجیسلیمانی هم آمد.
جا باز ڪردیم نشست.
لقمه به لقمه با ما از همان سینی غذا برداشت و خورد.
ڪنار سینی یڪ بطری ڪوچڪ آب معدنی بود.
تا نیمه آب داشت.
بطری را برداشت.
درش را باز ڪرد و تا جرعه آخر خورد.
انگار نه انگار ڪه یڪی قبلا از آن خورده.
ما رزمنده عراقی بودیم ،
حاجی هم فرمانده ایرانی مان ،
همه ڪنار هم یڪ نوع غذا خوردیم ؛
عرب و عجم ، رزمنده و فرمانده.
📚 کتاب سلیمانی عزیز
@Modafeonrohzeynab