eitaa logo
دُڂت‌گُمݩاݦ ۜ
231 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
32 فایل
🌸🍃 بہ‌ناݦ‌پࢪ وࢪدگاࢪ ‌ݟشق آیدی مدیر @Famitio حۻوڔتـــــ‌‌ ایݩ‌جا اتــــڣاقے نیسٺ🍃 دعۏت ݩامہ‌اے💌 از سوێ مادࢪ گمݩامم داࢪئ💫 کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
#پروفایل_هاے_جذابــــــــــ
*با چهار کس مهربان باش*:- پدر👴🏻 مادر👵🏼 برادر👱🏻 خواهر🙎🏻 *با چهار کس دوستی مگیر* :- دروغگو🌺 دزد🌱 حسود🌺 لجباز🌱 *به چهار چیز خود را آراسته کن* :- صبر🌵 بردباری🍀 علم📙📙 كرم🌹 *به چهار گروه نزدیکتر شو*:- مخلص🌸 باوفا💖 كريم🌸 صادق💖 *چهار چیز قطع مکن* :- نماز🕌 قرآن📔 ذکر خدا ☝ صله رحم🌷 *از چهار چیز به خدا پناه ببر* :- همّ🌟 حزن🌺 ناتوانی🌟 بخل🌺 *چهار چیز کمش خوبه* :- خوراک💐 خواب🌼 تنبلی💐 پر حرفی🌼 *به چهار کس سخت نگیر* :- يتيم🍁 بیچاره🌷 فقير🍁 مريض 📲نشر صدقه جاریه است باذن الله🤳 🌺💓🌺💓🌺💓🌺💓🌺
به اتاق بازپرسی رفتم. وقتی رو به روی مجرم نشستم خشکم زد!!!😰😰😰 هم کنکوری 📄۶ سال قبل!!!! لیلااااا😳 تو اینجا چیکارمیکنی؟!؟!؟ با چشمانی خیس 😓 با سردی😞 گفت: من مراقب جسمم بودم. اما مراقب دل وروحم نه... بچه زرنگ مدرسه 🤓 و دانشگاه 🧐حالا شده بود یه هکر حرفه ای💻. غرور🖤مثل یه افت ریشه خوبی هاشو💗 پوک کرده بود.🥀😢😢 صدای استاد دانشگام👨‍🏫 تو گوشم پیچید که می گفت: تو خط قرار گرفتن مهمه؛ اما خیلی ازون مهمتر، از خط خارج نشدنه. در حالی که بهش نگاه پر مهری کردم؛ گفتم: از بخشاینده ی یکتا ❤️❤️❤️کمک بگیر و بهش برگرد.💐💐 و قنوت امشب نمازم 🤲🤲این آیه بود: 🌺"رَبَنّا لَا تُزِغ قُلوُبَنَابَعدَ اِذ هَدَیتَنَا وَهَب لَنَامِن لَّدُنکَ رَحمَهً اِنَّکَ اَنتَ الوَهَّابُ "🌺 🤲ای پروردگارما🤲 پس از آن که ما را راهنمائی کردی، دلهایمان ♥️را از راه حق منحرف❌ مگردان . و از نزد خود رحمتی بر ما ببخش،🙏🙏 همانا که تو بسیار بخشنده ای. (سوره ی ال عمران. ایه ۸) با لینک ♥ @Modafeonrohzeynab
❄️گفتم: من و دوستم یک روحیم در دو بدن! ☀️گفت: عالیه! چی بهتر از دوست صمیمی ❄️گفتم: فقط کمی تردید دارم. گاهی باید هزینه سنگینی برای دوستیم بدم. ☀️گفت: دوستی هزینه داره بایدم بپردازی. فقط از چی هزینه می کنی؟ جون، مال، سلامتی، جوونی، مرام و معرفت یا ... ❄️گفتم: همش حتی از رابطم با خدا هم دارم خرج می کنم. ☀️گفت: خرج می کنی که به چی برسی؟! ❄️گفتم: خرج می کنم تا تا همیشه تو تنهایی کنارم بمونه. ☀️گفت: نمی مونه. چون داری از سرمایت خرج می کنی. تاجری که از سرمایش خرج کنه، ورشکسته میشه. ❄️گفتم: کدوم سرمایه؟ ☀️گفت: رابطه تو با خدا تمام سرمایته. ببازیش همه چیزو می بازی حتی دوستت. ❄️گفتم: شاهدی داری واسه این ادعات؟؟ ☀️گفت: الأَخِلاّءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم‌ لِبَعض‌ٍ عَدُوٌّ إِلاَّ المُتَّقِين‌َ‌َ ، یه روزی میرسه که همه دوستای صمیمی با هم دشمن میشن، به جز متقین. ❄️گفتم: متقین چجوری تا همیشه با هم دوست صمیمی می مونن؟ ☀️گفت: متقین دست هم رو گرفتن با همدیگه به ✨سمت خدا✨ پرواز می کنند. مسیرشون روشنه هدفشون واضحه تردید و جدایی بینشون وجود نداره. ❄️گفتم: پس دارم اشتباه می کنم که از سرمایم خرج می کنم. باید فکری کنم. یا مسیر و هدفمون رو یکی می کنیم یا زودتر به این دوستی تموم شدنی خاتمه میدم... ☀️گفت: الهی دوست صمیمی همیشگی روزیت بشه. 🌸(سوره مبارکه زخرف، آیه 67)🌸
حواست باشه یه نفر که همیشه نگرانته و همیشه حواسش بهت هست داره نگاهت میکنه یه نفر که هیچ چیز رو نمیتونی ازش پنهان کنی پس ناراحتش نکن چون اون عاشقانه دوست داره
هدایت شده از عطࢪیاس⁦
دلم را زدم به دریای پیش رو و گفتم: اجازه می‌دهید دوستتان داشته باشم؟ خندید، پشت به من ایستاد و خیره به افق گفت: چه عاقلانه در طلب عشق گام می‌زنی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شما دعوتید😍😍😍 به لینک زیر بروید و در کانال صمیمی و دخترونه نسل شهید سلیمانی عضو شوید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @maktabshahidsoleimani
@MAN_YEK_SEPAHIAM @MAN_YEK_SEPAHIAM @MAN_YEK_SEPAHIAM ❌ داستـان جذاب آهنگـر و زن زیـبا سيد محمد اشرف علوي مي‏نويسد: « در سفري به مصر، آهنگري را ديدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره آهنگري بيرون مي‏آورد و روي سندان مي‏گذاشت و حرارت آهن به دست وي اثر نمي‏كرد. با خود گفتم اين شخص، مردي صالح است كه آتش به دست او كارگر نيست. ازاين‏رو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم: «تو را به آن خدايي كه اين كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعايي كن.» مرد آهنگر كه سخن مرا شنيد، گفت: «اي برادر! من آن‏گونه نيستم كه تو گمان كرده‏اي.»گفتم: «اي برادر! اين كاري كه تو مي‏كني، جز از مردمان صالح سر نمي‏زند.» گفت: « گوش كن تا داستان عجيبي را دراين‏باره براي تو شرح دهم. روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه زني بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به زيبايي او نديده بودم، نزد من آمد و گفت: « برادر! چيزي داري كه در راه خدا به من بدهي؟» من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشي با من به خانه‏ام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد.» زن با ناراحتي گفت: «به خدا سوگند، من زني نيستم كه تن به اين كارها بدهم.» گفتم: «پس برخيز و از پيش من برو.» زن برخاست و رفت تا اينكه از چشم ناپديد شد. پس از چندي دوباره نزد من آمد و گفت: «نياز و تنگ‏دستي، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار كرد.» من برخاستم و دكان را بستم و وي را به خانه بردم. چون به خانه رسيديم، گفت: «اي مرد! من كودكاني خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشته‏ام و بدينجا آمده‏ام. اگر چيزي به من بدهي تا براي آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كرده‏اي.» من از او پيمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وي دادم. آن زن بيرون رفت و پس از ساعتي بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم. زن گفت: «چرا چنين مي‏كني؟» گفتم: «از ترس مردم.» زن گفت: «پس چرا از خداي مردم نمي‏ترسي؟» گفتم: «خداوند، آمرزنده و مهربان است.» اين سخن را گفتم و به طرف او رفتم.ديدم كه وي چون شاخه بيدي مي‏لرزد و سيلاب اشك بر رخسارش روان است. به او گفتم: «از چه وحشت داري و چرا اين‏گونه مي‏لرزي؟ » زن گفت: «از ترس خداي عزوجل.» سپس ادامه داد: «اي مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداري و رهايم كني، ضمانت مي‏كنم كه خداوند تو را در دنيا و آخرت به آتش نسوزاند.» من كه وي را با آن حال ديدم و سخنانش را شنيدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم و گفتم: «اي زن! اين اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم.» زن برخاست و رفت. اندكي بعد به خواب رفتم و در خواب بانوي محترمي كه تاجي از ياقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «اي مرد! خدا از جانب ما جزاي خيرت دهد.» پرسيدم: شما كيستيد؟ فرمود: «من مادر همان زني هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتي. خدا در دنيا و آخرت تو را به آتش نسوزاند.» پرسيدم: «آن زن از كدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذريه و نسل رسول خدا (صلّی ‏الله عليه و آله و سلّم).» من كه اين سخن را شنيدم، خداي تعالي را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد و به ياد اين آيه افتادم كه خداوند مي‏فرمايد: «إِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» خدا مي‏خواهد هر پليدي را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را از هر عيبي پاك و منزه گرداند.» (احزاب: 33) سپس از خواب بيدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنيا مرا نمي‏سوزاند و اميدوارم آتش آخرت نيز مرا نسوزاند».1 پی نوشت : 1. نك: فضائل‏السادات، صص 240 و 241. برگرفته از : کتاب «گناه گریزی» / سیدحسین اسحاقی / نشر دفتر عقل