eitaa logo
معین | Moein
994 دنبال‌کننده
482 عکس
92 ویدیو
41 فایل
﷽ 🇵🇸🇮🇷🇱🇧 _ معین ؟! : یارےکنندهــ. •| امیداست‌معینِ‌معینِ‌جهانیان‌باشیم .. پل ارتباطی : @Pole_Moallagh لینک ناشناس : https://daigo.ir/secret/SeyedMoein پرسش‌و‌پاسخ‌ها : @Mosahebat_Shagerdha
مشاهده در ایتا
دانلود
یـادم نمـی‌کـنی و ز یـادم نـمی‌روی یـادت بـه‌خیـر یـارِ فـرامـوش‌کـارِ مـن . . .
تـوی این دنیـا کسـایی هسـتـن کـه دوستـمون دارن، دعـامـون مـی‌کنـن، گـاهـی وقـتی حـواسـمون نیـسـت نگـاهـمـون میـکـنن، بـا خـوشحـالـی‌مـون خـوشـحـال میـشـن و بـا نـاراحـتـی‌مـون نـاراحـت؛ بـه عـشـق‌مـون می‌خـندن و بـرامـون بغـض می‌کنن و اشـک مـی‌ریزن . . . ایـن آدمـا، انگیـزه زنـدگی کـردن مـا هستن، انگـیـزه حـرکـت کردن، جـلـو رفتن، تسـلیـم نشدن . . . و هـیچـوقـت از زندگـی‌مون بیـرون نمیـرن اما گـاهـی مـا اونـارو گـم مـی‌کنیم، مـا، گـاهـی انگیزه‌هـای زنـدگـی‌مـون رو گـم می‌کنیم و یـادمـون میره یه مجـنونـی هـسـت و مـا باید لیلی‌اش باشـیـم . . .
راستی ، شمایی که کانالم پینِ ایتاتونه ؛ منم خیلی دوستت دارم . . .♥️
معصـوم مـردمیـم ولـی در خـفـای خویش درگـیـر تـوبـه‌هـای مـدام و مـکـرریـم . ‌. .
از طلابِ فارغ‌التحصیلِ حوزه ما بودن . . . لطف کنید حمد شفا بخونید، دو تا بچه کوچیک دارن 💔
بـدحـالم و خـوش‌حـال ؛ درد ایـن است کـه دردی نکـشـی . . .
تـو همـانـی کـه دلـم لـک زده لبـخنـدش را او کـه هـرگـز نتوان یـافـت همـانندش را منم آن شـاعـر دلـخـون کـه فقط خـرج تـو کرد غـزل و عـاطفـه و روح هنـرمنـدش را
یـک روز؛ دور دنیا حلقـه خواهم کـرد، دسـتـم را . . .
نگـاه می‌کـنم، مـوج‌هـا چـه مجنون و بـی‌قـرار دل بـه دریا می‌زننـد ؛ و چـه عـاشقـانـه در آغـوشِ سـاحـل آرام می‌گیرند. نـمی‌دانـم، شـایـد حـرف‌شـان ایـن است : بـرای آغـوش تـو، بـایـد مجنون بـود و دل بـه دریـا زد . . . جنون
چقَدَر مـوج به مـوج، فـ‌اصـ‌لـ‌ه افتاده کـنـون بین یک عاشق دل‌خسته و خورشید در آب ✍️ 🌊
مهجوری از تو اين روزها ؛ نایِ نفس نگذاشته برایم . سرگردانم از بغض هایِ شکسته گلویم تا صدایت . از شانه‌اَم تا آغوشت . از دَستانم تا موهایت . . آه عزیزِ دور من ، دگر از چه بگویم برایت؟ از لشکر غمی که هر روز به سمتم روانه‌ست و اذن دخول به قلبم میخواند؟ یا از بدنی که دردِ آغوشِ نداشته ، خسته‌اش کرده؟ یا از نوشیدن‌ و مست نشدن ، گریستن و از یاد نبردن ، صدا زدن و پاسخی نشنیدن ، دویدن و نرسیدن ، از چه بگویم برایت؟ دردِ دوری‌ات به استخوانم رسیده اما دم نمی‌زنم، چرا که به گمانم در راه عاشقی ، گِله گذاری روا نباشد . شکایتی ندارم از این آشفتگی‌ام ، سرِ شما سلامت حضرتِ معشوق . ✍️