تو آن خورشیدی که اگر طلوع کنی دیگر غروبی برای روشنایی نیست
السلام علیک یا قائم آل محمد
🌹یازهرا🌹
@MohammadHossein_MohammadKhani
^_^:
^_^:
هر چه باشم عشق مولا سربه راهم میکند💔
عاقبت عشق حسن پاک از گناهم میکند💔
دوشــنبہ هاے امــام حــسݩــــۍ هــا💚🌱❣️
@MohammadHossein_MohammadKhani
(:
نـــگــاه تــو را بہ هــزار نــگاه دیــگر نــمیدهم ...
بــرادر شــهیدم ❤️ بـعد از خـــدا تنــها بہ تــو امــید دارم✨
#شهید_محمدحسین_محمدخانے
🍃✨🍃✨🍃✨🍃
@MohammadHossein_MohammadKhani
اللهم عجل لولیک الفرج:
#صلیاللهعلیڪیااباعبداللهالحسیــن♥
#یاڪریماهلبیت💚
یڪ سوی دلم مرقد #ارباب_حسن است
یڪسوی دلم تربت #ارباب_حسین است
این عشق فقط موهبت حضرت #زهراست
دل ڪفتر دیوانہی #بینالحرمیناست
بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃
🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨
السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.•
السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.•
#صبحتوݧ #بابرکٺ 🌟•°
#براےهمہدعاکنیم🦋•°
#شهید محمد حسین محمد خانی
🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱
∞|
@MohammadHossein_MohammadKhani
.
.
اگر اراده ڪنی
ڪه خودتو حفظ کنی؛
#خدا هنگام ارتڪابِ گناهان؛
برایِ تو ایجادِ مانع میکند..!!
#مرحومآیتاللهحقشناس✨🌿
🌹یازهرا🌹
@MohammadHossein_MohammadKhani
#تفکر
از آخوندا متنفرند اما به روحانی رأی می دهند! 😆
از عربها متنفرند اما با افتخار دوبی می روند! 🤛🏻
روزه نمی گیرند ولی دلشان برای ربنای شجریان تنگ شده است!👌
کورش پرست اند اما تعلقات مذهبی را مانع پیشرفت می دانند!👐🏿
بازیگرانش در طلاق شهره اند اما نقش های عاشقانه بازی می کنند!❤
سه برابر تولید ناخالص ملی لوازم آرایشی مصرف می کنند ولی هزینه کربلا و مکه و غذای نذری را اجحاف در حق ایتام می دانند!🇮🇷
اجازه پوشیدن مبتذل ترین لباس ها رو به همسرانشان می دهند اما ادعای غیرت دارند!
جاهلیت مدرن!
@MohammadHossein_MohammadKhani
شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادی
وصلشان عند ربهم یرزقونند..!
#شهید_محمدحسین_محمدخانے
@MohammadHossein_MohammadKhani
^_^:
#شاید_تلنگر...🙃
کاش انقدر که ماسـک زدنو😷
تذکر میدیم...❌
رعایت حجابـم تذکر میدادیـم :)
بیماری جسمیمون برامـون
✨مهم تره تا نابودی
خانواده هامـون✨
🌻
@MohammadHossein_MohammadKhani
^_^:
🍃✨
#طنز_جبهه🍃
یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...
برای خودش یه قبری ڪنده بود.
شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.
ما هم اهل شوخے بودیم😆
یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...
گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم
با بچه ها رفتیم سراغش...
پشت خاڪریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند.
دیگه عجیب رفته بود تو حال!
ما به یڪے از دوستامون ڪه
تن صدای بالایـے داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه،
بگو: اقراء😲
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود 😨
و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده! 😢
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباڪرم بخون 😂😂😂😂
@MohammadHossein_MohammadKhani
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلم_و_هشتم
به دهانه تونل رسیدیم.همان تونل معروفی که حزبالله در هشتاد متر زیر زمین حفاری کرده است.
در راهرو،فقط من و محمد حسین میتوانستیم شانه به شانه هم راه برویم.ارتفاعش هم طوری بود که بتوانی بایستی.
عکس های زیادی از امام،حضرت آقا،سید عباس موسوی و دیگر فرماندهان مقاومت را نصب کرده بودند.محلی هم مشخص بود که سید عباس موسوی در آن نماز میخوانده،مناجات حضرت علی در مسجد کوفه که از زبان خودش ضبط شده بود ، پخش میشد.
از تونل که در اومدیم رفتیم کنار سیم های خاردار.خط مرزی لبنان و اسرائیل .آنجا محمد حسین گفت:سخت ترین جنگ ،جنگ توی جنگله.
یک روز هم رفتیم بعلبک. اول مزار دختر امام حسین را زیارت کردیم ،حضرت خولته بنت الحسین.اولین باری بود شنیدم امام حسین همچین دختری هم داشته اند.محمد حسین ماجرایش را تعریف کرد که:وقتی کاروان اسرای کربلا به این شهر میرسند،دختر امام حسین در این مکان شهید میشه.امام سجاد ایشون رو اینجا دفن میکنند و عصایشون هم برای نشونه بالای قبر فرو میکنن تو زمین.از معجزات اینجا این است که آن عصا تبدیل به درخت میشود که آن درخت هنوز هم کنار مقبره هست که زائران به آن دخیل میبندن.
نمیدانم از کجا با متولی آنجا آشنا بود.رفت خوش و بش کرد و بعد آمد که :بیا برویم روی پشت بوم.رفتیم آن بالا و عکس گرفتیم.میخندید و میگفت :ماکه تکلیفمون رو انجام دادیم،عکسمون هم گرفتیم.
بعد رفتیم روستای شیث نبی.روستای سرسبز و قشنگی بود بالای کوه.
ادامه دارد...
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلم_و_نهم
بعد از زیارت شیث نبی،رفتیم مقبره شهید سید عباس موسوی،دومین دبیر کل حزب الله.
محمد حسین گفت:از بس که مردم دوسش داشتن براش بارگاه ساختن.
قبر زن و بچه اش هم در آن ضریح بود،باهم در یک ماشین شهید شده بودن.هلیکوپتر اسرائیلی ها ماشینشان را با موشک زده بود. برایم زیبا بود که خانوادگی شهید شده بودن.
پشت آرامگاه به ماشین سوخته شهید هم سری زدیم.
ناهار را در بعلبک خوردیم هم من غذای لبنانی را میپسندیدم،هم اون با ولع میخورد.خدا را شکر میکرد،بعد از غذا هم در حق آشپزش دعا میکرد.
آخر سر هم میگفت به به عجب چیزی زدیم بر بدن. و زود میرفت دستور پخت آن غذا را میگرفت تا بعداً در خانه بپزیم.نماز مغرب را در مسجد رأس الحسین خاندیم.مسجد بزرگی که اسرای کربلا شبی را در آن بیتوته کردن. در این مسجد،مکانی به عنوان جایگاه عبادت امام سجاد مشخص شده بود قسمتی هم به عنوان محل نگهداری از سر مبارک امام حسین. همانجا نشست زیارت عاشورا خواندن نام برایش روضه هم میخواند .
بعد هم دم گرفت :عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانه مهربانم،عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانه قد کمانم.
ادامه دارد...
@MohammadHossein_MohammadKhani
ســلام دوستانم
یــکـی از رفقــا حــالـشون خـوب نــیس بہ نیت شفا همه بیماران مخــصوصا کــرونایی ها و دوســتمون هــر تـعداد صــلوات میــتونید بــفرســتین بہ آیدی 👇
@Sh_MohammadKhani
مــراجــعه کــنید💚
اجــرتون بـا امام زمــان🍃
شهیده۱۴سالهکهشیرخوارهامام
حسین را نگه داری میکرد...😳
🌸#شهیده_زینب_کمایی
@MohammadHossein_MohammadKhani
#تلنگرانہ💭
دلش نمےاومد گناھکنه...🍃
اما ...
باز هم گفت :
این باره آخره🔚
مواظب " بار آخر"هایی باشیم که
"بارِآخرتمان"را سنگین میکند👜😓
••🦋
•←•| زرنگباشیـد...|•
ازخوردنوخوابیدنوتفـریحو
درسوڪسـبوڪارهـمبراۍ
#بندگی ڪردناستفادهڪنید...☝️🏻✨
••
مثلا :
اگهمیخوایغذاخـوردنتهمدر
جھتبندگۍباشه،خوشمزگیو
طعـمغذاوسیرشدنرونبیـن... !
•√هدفتاینباشهڪہیڪطعام
طیبوسالمبخوریتاانرژیبگیری
براڪاروتلاشدرراهخدا...🖇🌱
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@MohammadHossein_MohammadKhani
🌼🌱
و من تک و تنها
با همهی آنانی که رفتند،
احاطه شدهام.
#عدنان_الصائغ
شهید محمدحسین محمدخانی🌹
🌸یازهرا🌸
@MohammadHossein_MohammadKhani
✨🌸
آنهـایی ڪہ
از پلِ صراط مـیگذرند؛قبلاً
از خـیلی چـیزها گذشتـہاند
بایـد بگذری،تابـگذری...!
شهید محمد حسین محمد خانی🌹
🌺یازهرا🌺
@MohammadHossein_MohammadKhani
باید با خدا سخن گفت...🧡
از آنچه غم و اندوه
فراوان بر دلهایمان انگاشته،
از آنچه سنگینی دلهایمان هست،
از آنچه نا امیدمان کرده...
#شهید_محمدحسین_محمدخانے
🌹یازهرا🌹
•••🍃🌺🍃🌺🍃🌺•••
#MohammadHossein_MohammadKhani
ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقمبرغلام امام علی(ع)
💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شدهام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من میپذیرم
شاه گفت: در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب میشناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها شد. به بالای تپهی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمدهام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
گفت: تو حریف علی نمیشوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازهی قد من، هیکلی همهیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خندهی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک میآید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دلم غوغا یی است که مگو
انشا الله فتح قدس
سر که زد چوبه ی محمل دل ما خورد ترک
ریخت بر قلب دل جمله عشاق نمک
انقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک
سر زینب به سلامت سر نوکر به درک
#شهید محمد حسین _محمد خانی