eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
• . گفتم:«چهره‌ت خیلی آشناست.» گفت: «کنگره عروج دانشگاه آزاد یزد یادتونه؟!» گفتم:«محمد خانی هستی؟!» دست انداختیم گردن هم. به دلیل مسئولیتی که آن زمان در یزد داشتم، زیاد به ما سر می‌زد. بیشتر زرای یادواره شهدای دانشگاه شان. بر عکس دوران دانشجویی اش که خیلی شر و شور بود، توی جلسات خیلی آرام و باوقار می‌دیدمش. 📚 🌹 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
🌺 آمرزش گناهان با صلوات! حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب..! 🌿
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
دو سال بود توی حوزه درس میخوندم ولی اولین بارم بود که میرفتم توی این کتابخونه..ذوق داشتم 🙃یه کتابخونه بزرگ پر از کتاب های فلسفی و قرآنی.همین طور داشتم ردیف به ردیف کتاب ها رو میدیدم؛دنبال یه کتاب شهدایی بودم مثل سوزن توی انبار کاه😅 از اون ته چشمم خورد به یه کتاب،یه کتاب شهدایی..ذوق کردم و سریع رفتم سمتش 🤩بیشتر از ۱۰بار این کتابو خونده بودم ولی بازم با دیدنش قند تو دلم آب میشد و انگاری دنیا رو بهم دادن از یه طرف کتاب برادر شهیدم رو پیدا کرده بودم از طرفی هم تنها کتاب شهدایی توی کتابخونه به این بزرگی عمار حلب بود:) همین طور داشتم کتابو ورق میزدم که یه خانمی از کنارم گفت این کتاب شهید چرا توی قفسه کتب سیره زندگی حضرت زینبه؟!میشناسید کدوم شهیده؟! سرم اوردم بالا و چشمم افتاد به بالای قفسه که نوشته بود کتب سیره زندگانی حضرت زینب(س) اشک توی چشام جمع شد و گفتم چون فدایی حضرت زینب(س)بوده🥺 کتابو برداشتم و روی اولین صندلی نشستم و شروع کردم به خوندن... با صدای مسئول کتابخونه به خودم اومدم که گفت: خانم..خانم! نگاهی بهش کردم که گفت: مگه کلاس نداری که اینجا نشستی؟!گفتم مگه ساعت چنده😶ساعتو که گفت خندیدم و با تعجب گفتم ۴۰دقیقه است من اینجام😳 یجوری محو خوندن کتاب شده بودم که زمان از دستم در رفته بود . مسئول کتابخونه گفت پاشو کلاست دیر شدا کتابم با خودت ببر خوندیش بیار خندیدم و گفتم دارم این کتابو تو خونه؛چند بارم خوندم...خندید و گفت از دست تو 😅پاشو برو... رفتم کتابو بزارم سر جاش دل کندن ازش برام سخت بود ولی با نگاهی به چشمان حاج عمار کتابو و گذاشتم تو قفسه و رفتم.:) تُـو را دُوسَـت دارَمـ وَ ایـن دوسـَت داشَـتَـن حَقیـقَـتـے اسـت کِـہ مَـرا بـِہ زِندگـے دِلـبَـستـہ مـے کُـنَـد...♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
روایتی‌از"ط" :) 💝🍂 سـال‌هـا تـوےجـبہہ و جنـگ بـودم.بـاتـمام ادعـاهـاـیم،تـوفیـق شـهادټ پـیدا نڪردم.زمـانے‌ڪه رفـتم جبہہ،تـازه بـہ دنـیا آمـده بـود.وقتے برگشـتم،مـن‌را نمۍ‌شنـاخټ.بیـشتر از یڪ سـال نیـامده بـودم مرخـصے.احـساس غـریبے‌مۍ‌ڪرد.رفـتہ بـود یڪ گوشہ‌‌ے اتـاق ڪز ڪرده بـود.در فضـایے‌بزرگ شـد ڪہ شـوهر خاݪہ و عمویـش در جنـگ شـہید شـدند. https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما أجمل أن تجد قلب يحبك دون أن يطالبك بأي شيء سوى أن تكون بخير... '''و چه زیباست که قلبی پیدا کنی که عاشقت باشد بی‌ آنکه چیزی از تو بخواهد مگر حال خوبت را...''' شهداء دنبال حال خوبه ما میگردن دلشون و نشکنیم🙃💚 🌷 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3