سخت دلم گرفته داداش محمدحسین💔
و تو بهترین رفیقی
در اوج سختی ها :)
داداش محمدحسین ♡
@MohammadHossein_MohammadKhani
#شیهدانھ🦋
بزرگیمیگفت↓
تکیهکنبهشہـ🌱ــداء
شہـداءتکیهشانخداستـ|🌹
اصلاکنارگلبنشینیبویگلمیگیری
پسگلستــ|♥️ــانکنزندگیترابایادشہـدا
- باشہـداءتابهقیامت🕊
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_قاسم
@MohammadHossein_MohammadKhani
مقام معظم #رهبری☺️🌸
دنیا میخواهيد ..آخرت میخواهيد.. #نماز_شب بخوانید😍
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@MohammadHossein_MohammadKhani
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
تــوجہ ⭕️تــوجہ⭕️ مــسـابـقہ داریــم🤩 بہ مناسبــت سـالروز شهــادت شــهید محمــد خـانی چــالش 😌 دا
رفقا ان شاءالله تا ۲۰آبان برندگان اعلام میشوند☺❤
دل من تنگ همین
یڪ لبخنـد
و تــو در
خنده مستانہ خود
مےگـذری🍃
نوش جانتـــ
امّـا ..
گاه گاهـے
بہ دل خستہ ما هم
نظــری...🍃
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🌹
@MohammadHossein_MohammadKhani
#در_محضر_بزرگان 🌱✨
-جوانیرادربـرزخدیدمکھمیگفٺ:
بہبرزخبیاییدخواھیدفھمید
ھرنفسیکہبھغیرِ "خُدا" کشیدھاید بہ ضررشماٺمامشدھاسٺ :)
- #شیخ_رجبعلیخیاط
#شهید_محمحسین_محمدخانی
@MohammadHossein_MohammadKhani
#قصه_دلبری
#قسمت_هشتاد_و_دوم
همیشه عجله داشت برای رفتن.اما نمیدانم چرا این دفعه،اینقدر با طمأنینه رفتار میکرد.رفتیم پلیس +۱۰تا پاسپورت امیر حسین را بگیریم بعدش هم کافی شاپ.میگفتم تو چرا اینقدر بی خیالی؟مگه بعد از ظهر پرواز نداری؟بیرون که آمدیم،رفت برایم کیک بزرگی خرید.گفتم برای چی گفت تولدته.تولدم نبود.رفتیم خانه مادرم دور هم خوردیم.از زیر آیینه ردش کردم.خداحافظی کرد و رفت کلید آسانسور را زد،برگشت خیلی قربان صدقه ام رفت.هم من هم امیر حسین.چشمش به من بود که رفت داخل آسانسور.
۴۵روزش پر شد،نیامد.بعد از شصت هفتاد روز زنگ زد که با پدرم بیا تو منطقه که زودتر بیام.قرار بود حداکثر تا یک هفته همه کارهایش را راست و ریس کند و خودش را برساند و با هم برگردیم ایران. با بچه جمع و جور کردن و مسافرت خیلی سخت بود؛ از طرفی هم دیگر تحمل دوری اش را نداشتم. با خودم گفتم اگر برم زودتر از منطقه دل میکنه. از پیامهایش فهمیدم خیلی سرش شلوغ شده ،چون دیر به دیر به تلگرام وصل میشد و وقتی هم وصل میشد بد موقع بود و عجله ای. زنگ هایش خیلی کمتر و تلگرافی شده بود.
ادامه دارد...