eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
•(🍁°🌈)• * گـفت:‌خجـالٺ‌نمیکـشی؟!🙊 پـرسیدم:چـرا؟🖇 گـفت:‌چـادرسـرت‌کـردی! ☺️ لبخنـد‌محـو‌ی‌زدم:تـوچـی؟!🧐 تـوخجـالت‌نمیکـشی؟🙂 اخـم‌کـرد:مـن‌چـرا؟!🤨 آروم‌دم‌گـوشش‌گـفتم:🗣 خجـالت‌نمیکـشی‌کـہ‌انـقد راحت😔 ‌اشـک‌امـام‌زمـانت‌‌رو در مـیاری😢😭😭 و چـوب‌حـراج بـہ ‌قشنگـیات ‌مـیزنی؟!💔😞* @MohammadHossein_MohammadKhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند بیا معراج. حاج آقا قول داده بود باهم تنها باشیم،از طرفی هم نگران بود حالم بد شود.گفتم مگه قرار نبود با هم تنها باشیم.شما نگران نباشید من حالم خوبه. خیالم راحت شد،سر به تن داشت.ارزویش بود مثل اربابش شهید شود.پیشانی اش مثل یخ بود .به به زینت ارباب شدی ،خرج ارباب شدی، نوش جونت. حقت بود. اول از همه ابروهایش را هم مرتب کردم. دوست داشت؛ خوشش می آمد وقتی ابروهایش را نوازش می کردم خوابش می‌برد. دست کشیدم داخل موهایش همان موهای که تازه کاشته بود؛ همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی میکرد و میخندید :نکش میدونی بابت هر تار اینا ۵۰۰ هزار تومان پول دادم .یک سال هم نشد . پلاستیک دور بدن را باز کرده بودند بازتر کردم. دوست داشتم با همان لباس رزم ببینمش. کفن شده بود . از من پرسیدندکربلا و مکه که رفتید لباس آخر خریدید؟؟؟ گفتم اتفاقاً من چند بار گفتم ولی قبول نکرد. می‌گفت من که شهید میشم، شهیدم که نه غسل داره نه کفن‌. ناراحت بودم که چرا با لباس رزم دفنش نکردند میخواستم بدنش را خوب ببینم سالم سالم بود فقط بالای گوش یک تیر خورده بود. وقتش رسیده بود همه کارهایی را که دوست داشت انجام دادم.همان وصیت هایی که هنگام بازی‌های ما می‌گفت. راحت کنارش نشستم. امیرحسین را نشانم روی سینه‌اش درست همانطور که خودش میخواست ادامه دارد...
بچه دست انداخت به ریش های بلندش .یا زینب چیزی جز زیبایی نمی‌بینم . گفته بود اگه جنازه ای بود و من رو دیدی اول از همه بگو نوش جونت. بلند بلند می گفتم نوش جونت نوش جونت. می بوسیدمش می بوسیدمش می بوسیدمش. این ساعت را فقط بوسیدمش بهش میگفتم بی بی زینب هم بدن امام را وقتی از میان نیز ها پیدا کرد در اولین لحظه بوسیدش. سلام من به ارباب برسون . به شانه‌هایش دست کشیدم. شانه های همیشه گرمش ،سرده سرد شده بود. چشمش باز شد حاج آقا فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دُلا راست شدن باز شده. آنقدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم باز کردنش نشدم. حاج آقا دست کشید روی چشمش اما کامل بسته نشد. آمدند که تابوت را ببرند داخل حسینیه .نمی‌توانستم دل بکنم. بعد از ۹۹ روز دوری این نیم ساعت که چیزی نبود. باز دوباره گفتند که باید فریز بشه داشتم دیوانه می‌شدم.هی میگفتن فریز فریز فریز فریز. بلند شدن از بالای سر شهید قوت زانو می خواست که نداشتم .حریف نشدم تابوت را بردن داخل حسینیه که رفقا وحاج خانم با او وداع کنند .زیر لب گفتم یا زینب باز خدا رو شکر که جنازه رو میبرن من رو نه. بعد از معراج تا خاکسپاری فقط تابوتش را دیدم.موقع تشییع خیلی سریع حرکت می‌کردند.پشت تابوتش که حرکت می‌کردم می‌گفتم:ای کاروان آهسته ران آرام جانم میرود.این تک مصراع را تکرار میکردم و نمیتونستم به پای جمعیت برسم. ادامه دارد... @MohammadHossein_MohammadKhani ❌کپی و نشر ممنوع❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پـروفایݪ💞 امـید غریبان تنـها کـجایی😔💔
خـتم صـلوات به نیت ظهور آقا و سالروز شهادت شهید رسول خـلیلی🌷 و شهید بابڪ نوری 🌷 تـعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارساݪ کنید 👇🙈☺️ @Sh_Hadie اجرتون با شہدا❤️
‌و و دوباره شکست آن عهدی که بستم و دوباره شکست قلب امام گویا این روند هر ثانیه ایست شکستن عهد و شکستن قلب امام شاید بعد این عهد نشکنم پیمانم را که شاید ختم شود این لحظه به ظهورت آید ندای لبیک یا مهدی ز جهان محمد حسین محمد خانی🌺 🌸یازهرا🌸 @MohammadHossein_MohammadKhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 (1) 🔸 های شهر به شدت گرفتار گناه است 🔹 اهلِ پروا دچارِ تنگی شده اند 🔹 هیچ کس از در امان نیست 🔸 تقوا بزنیم تا آمار روزانه «» بالاتر نرود. @MohammadHossein_MohammadKhani ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈