eitaa logo
محبان مهدی
1.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
135 فایل
یا بن الحسن دستانمان به سوی تو دراز شده با لطفت دستگیرمان باش✨ ما منتظران حضرت یار هستیم 🪷 اللهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان 💚 «کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج بلامانع هستش » نظرات و سوالهای خود رو به آیدی زیر بفرست https://eitaa.com/zlotfi80
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 🚩 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ♦️ هیچ مسلمانی نیست که این نماز ( ) را بخواند جز اینکه از آسمان به وی ندا آید: ‌ای بنده خدا! توبه تو پذیرفته شد و گناهانت بخشوده. اکنون کار خود را از نو شروع کن. 🕊 فرشته ‌ای هم از عرش به زمین فرود می آید و می‌گوید: ای بنده خدا! خوشا به حالت، مبارک باد بر تو و بر خاندان و خانواده تو. 🕊 فرشته دیگری ندا می‌دهد: ای بنده خدا! باک مدار که خصمان و مدعیان خود در قیامت را، راضی ساختی. 🕊 دیگری ندا می‌دهد: ای بنده خدا! با ایمان بمیری، دین از تو دور مباد و قبرت گسترده و نورانی باد. 🕊 فرشته دیگر می‌گوید:‌ ای بنده خدا! پدر و مادرت از تو خرسندند، گناهان آن‌ها و گناهان تو و گناهان خاندان تو آمرزیده است و روزی تو در جهان و آخرت گسترده است 🕊 جبرئیل ندا می‌دهد: دل خوش دار، من همراه با فرشته مرگ (ملک الموت) پیش تو خواهم آمد و به وی دستور خواهم داد که با تو مهربان باشد؛ تا مرگ، تو را اصلاً آزرده نسازد و روح از جسمت به آرامی و خوشی بیرون رود. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖یارانِ عجل الله فرجه 🌹عزیزان خوش ذوق برای خواندن نماز قضا ؛دفترچه🗒️ آماده کردی🤔 قرار شد خیلی آهسته و پیوسته نماز قضاهامون رو بخونیم 📋با برنامه ما همراه باشید شنبه = قضای یک نماز صبح یکشنبه =قضای یک نمازظهر🌹 دوشنبه=قضای یک نمازعصر سه شنبه=قضای یک نمازمغرب چهارشنبه=قضای یک نمازعشاء پنج شنبه= جامانده در هفته یا نماز والدین یا نماز آیات 🍃🌷🍃______🍃🌷🍃 ‼️طرح خواندن نماز قضا ‼️ عزیز دل یکشنبه ها قراره یه قضای نماز ظهر به جا بیاریم . باماهمراه باش خیلی وقت نمیبره😌 💚💛💚؛
کسانی که به هر دری می‌زنند اما کارشان درست نمی‌شود، به خاطر این است که نمی‌خوانند ! _مجتهدی‌تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان مهدی
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۴۸🎬: من:اره عزیز دلم,کجایی؟؟ طارق خنده ای از ته دل زد وگفت:یه لحظه صبرکن...
🎬: بچه ها رابردم خونه,از شوق وذوقی که داشتم نمیدانستم چکارکنم. بچه ها خسته بودند,فرستادمشان تا یه ساعتی بخوابند وخستگی درکنند وبرای بعداز ظهر سرحال باشند وباهم بریم حرم. دراین فاصله چون خواب به چشمای خودم نمیامد ,رفتم سراغ وب سایتم وصفحه های مجازی....اوه خدای من چه غوغاییست ,دنبال کننده های صفحه ها وخیلی بیشتر دیگر ,همه وهمه حرف از صدای اسمانی امروز صبح میزدند,از هرجای دنیا پیام داشتم وجالبه که این ندای اسمانی را هرکسی با زبان خاص خودش شنیده بود,بی شک اینهم نشانه ای از حقانیت امام زمان عج وشیعیانش بود. خیلیا خارج از دین ومرام ومسلکشان ,اعلام امادگی برای یاری امام مهدی عج کرده بودند واز من سوال میپرسیدند که کجا باید به خدمت ایشان برسیم... ومن جواب میدادم,ان شاالله خود حضرتش زمان ومکان را مشخص میکنند اما انچه که واضح است ایشان برای اولین بار درمکه ظاهر میشوند واز انجا خروج میکنند . نمیدانم چه حکمتیست که وقتی انسان منتظر دیدن کسی است، ساعتهایش انقدرکند میگذرد که انگار اصلا عقربه ها درحرکت نیستند...اما گذشت... نماز ظهر را خواندیم وبه سمت صحن حرکت کردیم... وارد صحن که شدیم ,چشمانم درجستجوی چهره ای اشنا بود...دست حسین وحسن را در دست زهرا دادم تاکید کردم که به هیچ وجه از کنارم تکان نخورد ودست عباس وزینب هم در دستان خودم بود....خدای من درست میدیدم,طارق وفاطمه دقیقا روبرویمان کمی دورتر بودند ودربین جمعیت دنبال ما میگشتند,یک لحظه دست عباس وزینب از دستم رها شد تا بتوانم با تکان دادن دست وعلامت دادن ,طارق وفاطمه را متوجه خودمان کنم، عباس وزینب که همیشه کشته مرده ی آب وعاشق اب بازی بودند به طرف حوض وفواره ی وسط صحن حرکت کردند,در حینی که با صدای بلند فریاد میزدم ودنبالشان میدویدم,بچه ها داخل جمعیت گم شدند وبند کیف دستی من کشیده شد وسوزشی درشکمم احساس کردم....دنیا پیش چشمانم تیره وتار شد... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
محبان مهدی
#از_کرونا_تا_بهشت #قسمت۴۹ 🎬: بچه ها رابردم خونه,از شوق وذوقی که داشتم نمیدانستم چکارکنم. بچه ها خس
🌹: چشمانم را باز کردم....همه جا سفید سفید بود نور لامپ بالای سرم چشام رامیزد,خواستم حرکت کنم ,سوزشی تو پهلویم پیچید,یک دفعه دستای مردی مانع بلندشدنم شد...خدای من طارق بود...لبخندی زد وگفت:خدا راشکر بهوش امدی...بزار بگم بچه ها بیان,ببیننت, خودشان راکشتند بس که گریه کردند. مبهوت بودم,باخودم گفتم من اینجا چکار میکنم؟؟چرا طارق لبش خندان بود ولحن کلامش ورنگ چشمانش گریان بود وکم کم اخرین لحظات هوشیاریم را به خاطر اوردم...حرم....عباس وزینب...کیف دستی وسوزش... دست به پهلویم کشیدم...سرتاسر باندپیچی شده بود. فاطمه با بچه ها داخل شد... به سمتم امد سرم را توبغلش گرفت ,شروع به گریه کردن کرد...,فکر میکردم گریه اش مال دوری وفراق این چندساله است,اما احساس کردم کمی بیشتر از رنج دوریست وانگار یه چیزی کم است...از بالای سر فاطمه ,نگاهم دنبال بچه ها بود,زهرا که یه پسربچه روبغلش بود احتمالا مهدی پسر طارق بود,خدای من زهرا چرا اینقدر گرفته است؟؟ این از حسن واونم حسین و.... دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسرائیل چطور مدافع زنان ایران شد ersal.mp3
22.96M
🗣 بی عفتی کلید 🕎 چطور مدافع شد؟ 🎤حجت الاسلام 🔈 ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ ‌‎‎@Mohebannemahdi ╚══🌸🕊═════════╝
مگه من کی‌ام ؟.mp3
9.37M
⁉️ مگه من کی اَم؟؟ 💯 مخالفت با هوای نفس و تواضع از ویژگی‌های شهید 🎤حجت الاسلام 🔈 ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ ‌‎‎@Mohebannemahdi ╚══🌸🕊═════════╝