محبان مهدی
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت #نویسنده_خانم_ط_حسینی #قسمت۴۶ 🎬 ناخوداگاه از زبانم پرید,ابوعماد,نامش عمرا
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۴۷ 🎬
ناگهان صدای گریه پسرک پشتی بیشترشد,از پسربزرگتر پرسیدم چرا شما بیرون چادرید؟چرا اون دوستتان گریه میکند؟
پسرک:ما شیطانی کردیم ودرس گوش ندادیم,معلممان تنبیه مان کردتا درافتاب بایستیم واشاره به پشت سرش کرد وگفت:گرگی هم مثل همیشه خودش راخیس کرد وتنبیه شد ,تازه یک کتک مفصل هم خورده,اخه گرگی نه میتواند مثل مجاهد داعشی سرببرد ونه میتواند نقش قربانی رابازی کند,امروز هم قراربود نقش قربانی رابازی کند وتا بقیه ی مجاهدان خواستندبا خنجرچوبی سرش راجداکنند اول شروع به زوزه کشیدن کرد وبعدهم خودش راخیس کرد..
پیش خودم فکر کردم,پسرک بیچاره دراین سن باید مشق چه چیزهای وحشتناکی رابکند.
پسرک:اصلا گرگی ازهمان روز اول میترسید ومدام گریه میکرد ,چون اسمش رانمیدانستیم ,معلممان اورا گرگی صدامیزند وماهم میخندیم ,اخر حرف که نمیزند فقط مثل گرگ صدامیدهد...
اخی خدای من,ناخوداگاه به طرفش رفتم,هنوز سرش روی دستانش بود وصدای گریه اش بلند,دستانم رابه طرفش گرفتم وگفتم:عزیزکم,پسرکم گریه نکن .....
تا سرش رابالا گرفت ونگاهش درنگاهم قفل شد.....باورم نمیشد.....لبخندی زد وخودرادراغوشم انداخت...
عماددددم....عزیزززززم....
انگار زمان متوقف شده بود ومن بودم وعماد وعماد بود ومن.
عماد رابغل کردم وزار زدم...
عماد هم که انگار به تنها ارزوی عمرش رسیده بود وپناهگاه امنی برای عقده گشایی یافته بود محکم به بغلم چسپیده بود وگریه میکرد,اشکهای من وعماد در هم امیخته بود ,صحنه ای بود که هر سنگدلی را به گریه وامیداشت.با صدای ناریه به خود امدم ومتوجه شدم کلی بچه کوچک وبزرگ دورم راگرفته ومردی داعشی وبااصطلاح اموزگار بچه ها هم انطرف تر مارا نگاه میکرد وبه بچه ها فحش وناسزا میگفت ومیترساندشان تا به سرکلاس بروند.
ناریه:خدا راشکر خواهر...بالاخره گمشده ات رایافتی...بهت گفتم اگر به برادران مجاهد دولت اسلامی,برخورد کرده باشد,جایش امن است.
ناریه نزدیک اموزگار بچه ها شد وکمی باهم صحبت کردند وبعد به سمتم امد وگفت:بیا برویم پیش من که خیلی کار داریم,فیصل هم داخل سوئيت خواب است.
داخل كانكس شديم،عجب بزرگ وجاداربود،از بیرون اصلا اینجور به چشم نمیامد.
یک قالی سه درچهار بعدش حالتی دراورده بودند مثل اوپن اشپزخانه وانطرفش هم یخچالی کوچک واجاق گاز وظرفشویی ودری داخل اشپزخانه بود که احتمالا به حمام ودسشویی باز میشد،در کل جم وجور ومناسب,زندگی یک زوج جوان بود.
باخود فکرکردم عجب دولتهای خبیثی پیدا میشوند که اینچنین امکاناتی فراهم میکنند وازاین حیوانات خون اشام حمایت میکنند,هدفشان ازاینهمه کشت وکشتار چیست؟بی شک اهداف خبیثانه وسیاستمدارانه ای پشت این اعمالشان پنهان شده....
ناریه:بیا بشین سلما جان،راستش تا دوروز قبل این سوئيت را با خواهری دیگر شریک بودم ,اما چون ایشان زوج جهادی یک مجاهد شدند,الان من وفیصل تنها اینجا زندگی میکنیم,اگر قبول کنی به دولت اسلامی خدمت کنی،با مجاهدارشد صحبت میکنم که تووپسرت همینجا پیش خودم مهمان باشید.
البته شاید من وفیصل مهمان توباشیم...یه اقداماتی کردم که..... درهمین حین فیصل که گوشه ای روی تشک خوابیده بود بیدارشد وناریه نگاهی محبت امیز به او کرد وگفت...ولش کن ،بعدا سرفرصت برایت تعریف میکنم...الان خسته ایم بیا چیزی بخوریم وتووعمادوفیصل اینجا استراحت کنید,من باید بروم که کارهایم عقب ماند...
بلندشدو پاکت شیری ازیخچال دراورد,لیوانی شیرریخت وسرکشید،چادروروبنده اش رامرتب کرد وگونه فیصل رابوسید وازماخداحافظی کرد.وگفت:سلما جان مراقب بچه ها باش...خوش بگذردودرراپشت سرش بست.
عجب زن خونگرمی بود,درتعجبم چطورجذب ادامخواران داعش شده بود.
#ادامه دارد...
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
محبان مهدی
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت #نویسنده_خانم_ط_حسینی #قسمت۴۷ 🎬 ناگهان صدای گریه پسرک پشتی بیشترشد,از پس
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۴۸ 🎬
در که بسته شد,عمادراکه محکم به بغلم چسپیده بود,غرق بوسه کردم،بمیرم برای برادرزجرکشیده ام,بچه باورش نمیشد که منم,ازخوشحالی کلمات نامفهومی ازدهانش درمیامد،چشمم افتادبه فیصل که غرق تماشای ما بود،لبخندی به اوردم وگفتم,فیصل جان دوست داری با عماد رفیق بشی وبازی کنی؟پسرک لبخندی زد وسرش رابه نشانه بله تکان داد،خواستم عماد را زمین بگذارم,اما ازبغل من تکان نخورد,بچه احساس ناامنی میکرد ومن به اوحق میدادم,بعدازمدتها اغوش امنی برای خودش یافته بود
همینجور که عمادبغلم بود,رفتم کوله ام راکه ناریه باخودش,داخل اورده بود,برداشتم وکنار فیصل نشستم وارام ارام عمادرا از بغلم جداکردم وروی زانوهایم نشاندم,یک دست ازلباسهای عماد راکه باخود اورده بودم از داخل کوله دراوردم وبا ناز ونوازش شروع به تعویض لباسها کردم,فیصل چشمش افتاد به دوتا ماشین اسباب بازی داخل کیف ,تا امد بردارد گفتم:نه نه عزیزم,اینها مال عماد است ,از عماد اجازه بگیر اگر اجازه داد بردار,فیصل امد نزدیک عماد وگفت:عماد ,اجازه میدهی یکی رابردارم.
عماد که انگار احساس امنیت میکرد وفهمیده بود اینجا از گزند داعشیها درامان است,لبخندی زد وخودش از روی زانوام بلند شد ویکی از ماشینها را برای خودش ویکی دیگر را به فیصل داد ومشغول بازی باهم شدند.
خداراشکر کردم واز جایم بلندشدم ,چادر رادراوردم ورفتم سمت اشپزخانه تا چیزی بیارم برای خوردن وبه بچه ها بدهم.
چقدر این کانکس جم وجور ودرعین حال زیبا وراحت بود,باخودم فکرمیکردم،دولت داعش را بنا میکنند وبا انواع واقسام امکانات تجهیز مینمایند که اب توی دل مجاهدانش تکان نخورد وباخیال راحت سرببرند وغارت کنند واسیرکنند وبا وحشیگریشان ,اسلام را دین عقب مانده ووحشی به دنیا معرفی کنند,بی شک هدف تمام بانیان وحامیان داعش این است که اسلام هراسی را دردنیا به وجود اورند ,تا دین خدا ازبین برود وشیطان پرستی رواج گیرد....
لیوان شیر باچند خرما به هرکدام ازبچه ها دادم تابخورند،بمیرم برای برادر بینوایم ,نمیدانم این نازدردانه ی بابا که غذایش رافقط برزانوی پدرم میخورد دراین روزهای اسارت چگونه خورده وخوابیده,دوباره اشکهایم روان شد,زود پاکشان کردم,عمادنباید میدید,باید این احساس امنیتی را که تازه بدست اورده,بااشکهای گاه وبیگاهم,از اونگیرم.ذهنم درگیربود,نمیدانستم عاقبتم چه میشود,نمیدانستم چه تصمیم بگیرم,الان که عمادرا دارم,فرارکنم یابمانم؟کجا فرارکنم؟به چه امیدبمانم؟؟؟
امیدوتوکل کردم به خدای خوبم ,همان که دراوج ناامیدی عمادرا دراغوشم انداخت وبرای فراراز فکروخیال به دنیای بچه ها خودم رامیهمان کردم و
کنارشان رفتم ومنم بچه شدم وهمبازی عمادوفیصل گشتم...
#ادامه دارد....
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
حجت الاسلام فرحزاد 03-1-3.mp3
27M
📝موضوع: فضیلت روز جمعه
🎤حجت الاسلام #استاد_فرحزادی
📆3 فروردین 1403
🕌 حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله
🌻|↫#ماه_رمضان #رمضان
🔈#سخنرانی
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @Mohebannemahdi
╚══🌸🕊═════════╝
ملکوت قرض دادن.mp3
3.22M
🌅 ملکوت اعمال 6⃣
◀️ ملکوت قرض دادن
🎤حجت الاسلام #استاد_امینی_خواه
🔹 جلسه ششم
🔈#پادکست
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @Mohebannemahdi
╚══🌸🕊═════════╝
💠نماز شب دوازدهم ماه مبارک رمضان 💠
🔹هر کس در شب دوازدهم ماه مبارک رمضان
◽️هشت رکعت نماز بجا بیاورد
{چهار تا دو رکعتی }
🔹⇦در هر رکعت یکبار «سورهى حمد»
🔹⇦« سوره قدر » سی بار بخواند
💢ثـواب وفضیـلت نمــاز:
🔻خداوند به او پاداش شکر گزاران را عطا می کند و در روز قیامت از جمله صابران خواهد بود
❇️اگر کسی نتوانست این هشت رکعت نماز را بخواند به هر اندازه که بخواند ثواب خاص خودش را دارد
❇️وقت خواندن این نماز در کل شب است(یعنی از بعد از خواندن نماز مغرب تا قبل از اذان صبح)
📚مفاتیح الجنان
🍀به نیت تعجیل در فرج صلواتی هدیه کنید بنده های خوب خدا
#نماز_شبهای_ماه_رمضان
#رمضان
╲\╭┓
╭ 🌺
┗╯\
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
♦️یک آیه یک ختم
🌐 https://leageketab.ir/khatme-quran
📌 فقط کافیه بزنید رو لینک ایه رو بخونید و درثواب اون ختم شریک بشید
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
محبان مهدی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ نماز هر شب ماه مبارک رمضان(نمازی با فضیلت و ثواب زیاد )امشب
ا
یاد آوری نماز هرشب ماه رمضان
ا
▪️إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ▪️
✨ لطفاً نماز لیله الدفن برای مرحوم جعفر فرزند حضرت قلی
امشب خوانده شود
◾◾◾◾
برای شادی روح شهدا ،اموات , اموات بد وارث و بی وارث و تازه گذشته
فاتحه و صلواتی هدیه کنید🏴
#لیله_الدفن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار عاشقی به وقت دلدادگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نیابت از شما عزیزان
و به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
سلامتی مقام معظم رهبری
و ...
شما هم حوائجتون رو مد نظر بگیرید
شما هم با ما همراه بشید
رفقای ما در تهران دارن آش قرار عاشقی رو آماده میکنند تا افطاری رو ببرند سر مزار شهید ابراهیم هادی
دوست داری تو اولین قرار عاشقی سال در ثواب افطاری دادن به میهمانان خدا شریک باشید؟
خدا وقتی بخواد به مهمونش افطاری بده ، از طریق بنده های خوبش این کارو میکنه
کی دوست داره از طرف خدا سفره داری کنه برای مهمانان الهی؟
اگه دوست داری اسمت جزو سفره دارن ضیافت الهی در کنار مزار شهدا ثبت بشه
بسم الله
اگه دوست داری توام سهیم باشی در این نذر عظیم شهدایی
بسم الله
با هر مقداری که تونستی شرکت کن در این نذر عظیم
بسم الله
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠 بزن رو لینک
https://ppng.ir/d/3VxA
💠 شماره کارت
5041721077145895
💠 یا شماره کارت
6277607000317003
🦋 به نام قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
💯 اسم اونهایی که با لینک نذرشون رو پرداخت کنند زیر قبه ارباب یاد میشن چون اسامیشون تو باشگاه امام زمانی ها ثبت میشه
♻️ساعت 22:00 ♻️
🔸همه باهم دعای فرج رو زمزمه کنیم در ساعت قرار عاشقی 🔸
💛⃟🌿دعای فرج💛⃟🌿
*┄┅═✧﷽✧═┅*
🌼 الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
وَ انْکَشَفَ الْغِطآء ُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآء ُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
📿 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد📿
اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ
اَوْ هُوَ اَقْرَب ُ
✨یا مُحَمَّد ُیا عَلِیُّ
یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ✨
اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ
وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمان ِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
الْعَجَلَ الْعَجَلَ. الْعَجَل َ
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین...
التماس دعا🤲
🌸هدیه به ساحت مقدس آقا امام زمان🌸
📿صلوات📿
💢💢💢💢💢💢💢💢💢
🌙دعای سلامتی امام زمان 🌙
🌼اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِه
في هذِهِ السَّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَة
وَلِيّاً و َحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً و َدَليلاً و َعَيْنا
حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.
💠اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدْ و آلِ مُحَمَّدْ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ -
اَللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِکَ الْفَرَجْ💠
🔸اگرهمگی #یڪدل و #یڪصدا
برای #ظهور دعا ڪنیم،🤲
قطعاً،امر شریف ظهور به زودی، #محقق خواهدشد ..💫
👌گر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #استاد_شجاعی
هشدار جدی به شما که بخاطر اشتباهات فامیلت باهاش قطع ارتباط کردی!
منبع: خانواده آسمانی
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @Mohebannemahdi
╚══🌸🕊═════════╝
در محضر قرآن کریم
❇️فایل صوتی جزء دوازدهم قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار و معتز آقایی(دو فایل صوتی)به همراه پی دی اف جزء دوازدهم
❇️پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)فرمود:خانههایتان را با تلاوت قرآن نورانى كنید
📌صوت و ترتیل قاریان دیگر و ترجمه و مفاهیم قرانی رو در لینک زیر پیدا کنید
https://eitaa.com/delneshinha/33016