eitaa logo
محبان ریحانـہ النبے 🇵🇸 ‌
97 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
708 ویدیو
3 فایل
محـبان ریحـانـہ النـبے (س)🍀 شاخه‌کوچکی از نهالِ لشکرِمجاهدون[ @GORDAN313 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
بھ بچھ اے بگوییم بھ جـوشڪارے نگاھ نڪن؛👀 باز هم نگاھ میڪند چون خوشش مۍ‌آید امـا شب ڪھ ناخوشۍ هـا شروع شد مۍ ‌فہمد ڪھ باید حرف بزرگترش را گوش مۍڪرد..😐 🍃حال بزرگترے مثل امیرالمومنینـ؏ بھ مـا مۍ‌گوید: [ڪَم مِـن نَـظَرھِ جـَلَبَـت حَسرَھً ] چھ بسا نگـاهۍ ڪھ حسرت و نـدامت درپۍ دارد.😔💔 کنتــــرل نگــاه⛔️ 🍃 @Mohebbanreihane🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨~🌼~✨~🌼 🌼~✨~🌼 ✨~🌼 زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد از محمد(ص) به محمد(ع) که میسّر هم شد... عیدتون خیلی‌ مبارک 🤩😌 ••{ @Mohebbanreihane}••
پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی "!):💔   🌼@Mohebbanreihane🌼
پودر کاکائو ۲قاشق غذا خوری بیکینگ پودر ۱ قاشق غذا خوری وانیل‏ ۱ قاشق چای خوری ماست‏ (یا شیر) ۱ لیوان آرد سفید ۲ لیوان روغن ۱/۲ لیوان شکر ۱ لیوان تخم مرغ ۴-۳ عدد شکر و تخم مرغ و وانیل رو با همزن میزنیم تا کرم رنگ بشه روغن و شیر یا ماست رو اضافه و مخلوط میکنیم بپ و ارد رو الک کرده به مواد اضافه و مخلوط کرده مقداری از مواد کیک رو جدا کرده با پودر کاکائو مخلوط میکنیم داخل قالب رو چرب و اردپاشی میکنیم نصف مواد کیک ساده رو در کف قالب ریخته مایه کیک کاکائویی رو وسطش ریخته و باقیه مایه کیک ساده رو روش ریخته و داخل فر از پیش گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه برای ۴۰ مین قرار میدیم تا بپزه. ─┅═ঊঈ🥧ঊঈ═┅─     🎗@Mohebbanreihane
و هَب لی مِن لَدُنکَ رَحمَه و فَرَجَا هَنیئا @Mohebbanreihane🍀
درایندھ... توڪتاب‌هاے‌تاریخ‌مینویسندوازما روایت‌میڪنندڪھ: یھ‌جمعیت‌خیلۍ‌زیادے‌بودن ڪھ‌خودشون‌روسینہ‌زن‌و نوڪرامام‌حسین(ع)میدونستن ڪلۍ‌بچہ‌حزب‌اللھۍ‌داشتن ڪلۍ‌بچہ‌هیئتۍ‌ومذهبۍ‌داشتن ڪلۍ‌حوزھ‌علمیہ‌داشتن ولۍ‌حتۍ۳۱۳تاشون‌واقعۍ‌نبودن‌ڪھ امام‌زمانشون‌ظھورڪنھ! همہ‌فقط‌مدعۍ‌بودن‌ڪھ‌خوب‌اند!(: @Mohebbanreihane🖤
ازخداپرسیدم : چرافا‌سدها‌خوشگل‌ترن؟ چرا‌آدمای‌الکی‌وسیگاری‌با‌حال‌ترن؟ چرآاونآیی‌که‌دیگران‌رومسخره‌میکنن... بیشترتودل‌مردم‌میرن؟ چرآاونآیی‌که‌خیانت‌میکنن، تهمت‌میزنن،غیبت‌میکنن، دروغ‌میگن‌موفق‌ترن؟ چرآ‌همیشه‌بدآبهترن😄؟ پرسید: 💔؟ دیگه‌چیزی‌نگفتم🖐🏽 🌱 💚@Mohebbanreihane💚
..🌿' شهید؁بودکہ‌همیشہ‌ذکرش‌این‌بود، نمےدونم‌شعرخودش‌بودیاغیر...🔗🌩 یابن الزهرا.. یابیایک‌نگاهۍبہ‌من‌کن💙❄️ یابهہ‌دستت‌مرادرکفن‌کن.. ꧇) ازبس‌این‌شهیدبہ‌امام‌زمان(عجل‌اللہ‌تعالے فرجہ)علاقہ‌داشت‌.. بہ‌دوست‌روحانۍخودوصیت‌مۍکند. اگرمن‌شهیدشدم‌دوست‌دارم‌כرمجلس ختم‌من‌توسخنرانۍکنۍ..⛓💙 روحانۍمۍگوید: ماازجبهہ‌برگشتیم‌وقتۍآمدیم‌دیدیم عکس‌شهیدرازده‌اند..🖐🏽 پیش‌پدرومادرش‌آمدم‌گفتم: این‌شهیدچنین‌وصیتۍکرده‌است‌آیامن مۍتوانم‌درمجلس‌ختم‌اوسخنرانۍکنم آنان‌اجازه‌دادند..💛✨ درمجلس‌سخنرانۍکردم‌بعدگفتم‌ذکر شهیداین‌بوده‌استـــ: یابن‌الزهرا.. یابیایک‌نگاهۍبہ‌من‌کن✨ یابہ‌دستت‌مرادرکفن‌کن🌿 وقتی‌این‌جملہ‌راگفتم،یک‌نفربلندشدو‌ شروع‌کردفریادزدن..⛓🌸 وقتۍآرام‌شدگفت: من‌غسال‌هستم‌دیشب‌آخرها؁شب بہ‌من‌گفتندیکۍازشهدافردابایدتشییع شودوچون‌پشت‌جبهہ‌شهیدشده‌است بایداوراغسل‌دهۍ🍭✨ وقتۍکہ‌مۍخواستم‌این‌شهیدراکفن‌کنم دیدم‌یک‌شخص‌بزرگوار؁واردشد..🍓 گفت:بروبیرون‌من‌خودم‌بایداین‌شهیدرا کفن‌کنمـ .. ꧇)🌿 من‌رفتم‌دروسط‌راه‌باخودگفتم‌این شخص‌کہ‌بودوچرامرابیرون‌کرد !؟🧐 باعجلہ‌برگشتم‌ودیدم 😳 این‌شهیدکفن‌شده‌وتمام‌فضا؁ غسالخانہ‌بو؁عطرگرفتہ‌بود..🌸💞 ازدیشب‌نمۍدانستم‌رمزاین‌جریان‌چہ‌بود. اماحالافهمیدمـ.. نشناختم.. ꧇)💔 منبع: کتاب‌روایت‌مقدس‌صفحہ ⁹⁶ بہ‌نقل‌ازنگارنده‌کتاب"میر مهر" حجة‌الاسلام‌سید‌مسعودپورسیدآقایۍ🌿 @Mohebbanreihane🦋🌿
حاج آقا باید برقصه!!! چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻 دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند… 😳😳😳 آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی💄، مانتوی تنگ👗🕶و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰 اخلاق‌شان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند😀😀😀 و مسخره می‌کردند😜😜😝😍 و آوازهای آن‌چنانی بود که... از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود... دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست... باید از راه دیگری وارد می‌شدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما… سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد... سپردم به خودشان و شروع کردم. گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم! خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟ گفتم: آره!!! گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔 گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید. گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید.🥀 گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!! اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم🥀🥀 دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏 حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و... در طول مسیر هم از جلف‌ بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم…! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم...🙏🏻🙏🏻 می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است…🥀🥀🥀 از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم … اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف🤗و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.😜 کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا😭🎋😭🎋😭🎋🎋 ! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏 برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...😭🎋😭🎋 تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…😭😭😭😭😭😭 عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند … 😭😭😭😭😭 شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد.🎋🎋🎋🎋 هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم... به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند… چند دقیقه‌ای گذشت… همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔 چیزی نگفتند. سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعة‌الزهرای قم رفته‌اند … آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏 اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭 👌🏻 🌱@Mohebbanreihane🌱
از خــ💌ــدا پرسیدند عزیزتریݩ بندگانـــــ نزد تو چه ڪسانے هستݩد؟😍 خداوند ݪبخݩدزد و گــفټ♥️ آݩها ڪه میتواݩݩد تلافے ڪڹڹد اما به خاطر من میبخشند . .☺💌 🍂 ❤️@Mohebbanreihane❤️
+بهم گفت: حضرت مهدی(عج)امام جمعست؟؟ –چشام گرد شد و گفتم نہ!ایشون امام زمان هستن😳 +گفت:پس چرا فقط جمعه ها بہ یادش هستینو براش دعا میکنین؟؟ –زیر لب گفتم:شرمندتم آقـا💔 🍂 🥀@Mohebbanreihane🥀
🌷🕊🌾🍃 . مانده‌بودند‌خبر‌شهادت‌را‌ . چگونہ‌بہ‌اطلاع مادرش‌برسانند،🥺 . قرار‌شد‌برخےفرماندهان‌عالےرتبہ . حامل‌این‌خبر‌باشند، . اما‌وقتےبہ‌در‌منزل‌رسیدند، . پارچہ‌هاےعزا‌برافراشتہ‌بود،‌ . آن‌ها‌بسیار‌تعجب‌ڪردندڪہ‌خبر . چگونہ‌منتشر‌شده‌است!😳 . جواب‌سؤال‌هاے‌فرماندهان‌حزب‌اللہ‌ . زیاد‌طول‌نڪشید،‌چراڪہ‌مادر‌حمزه . وقتےنگاه‌هاےمتعجب‌مهمانانش‌را‌دید، . گفت:🗣 . دیشب‌در‌رویاےصادقہ‌اےدیدم‌ڪہ . وجود‌نازنین‌پنج‌تن‌آل‌عبا‌وارد‌منزلم‌شدند✨ . و‌درست‌همین‌جایـےڪہ‌شما‌نشسته‌اید، . نشستند. 🌱 . بعد‌بہ‌من‌بشارت‌دادند‌و‌گفتند: . فرزندت‌در‌راه‌ما‌اهل‌بیت‌(ع)‌بہ‌شهادت‌رسید ♥️ 🌺🌸@Mohebbanreihane🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀͜͡♥️➜ •❅• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀͜͡🌸➜ (ع)•❅• ❀͜͡🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➜ •❅• عیدڪم‌مبارڪ🌸 ❤️ @mohebbanreihane
[﷽♥️] *انسان‌هاسقوط‌می‌کنند* *وقتی‌لبخند‌امام‌زمان‌را* *به‌قیمت‌ِگناه‌ به‌شیطان‌بفروشند 🥀* *توی‌ ڪتابِ‌ "سه دقیقه در قیامت"* *اومده‌ ڪه:🌾⛓️* *هرچی‌ من‌* *شوخی‌شوخی انجام‌ دادم،اینا* *جدی‌جدی ‌نوشتن...* *حواسمون باشه رفیق!* 📄🔗 🥀@Mohebbanreihane🥀
{🖇💚} • • 💠👈از اینڪه‌بہ‌سمت‌خــــــــدا‌ آهستہ‌حرڪـــت‌میــڪنے، نتـــــــــرس!❌ ♨️ازاین‌بتـــــــــرس‌😰 کہ‌ براۍ ترڪ‌ گنـــــــاه هیچ‌ ڪــارۍ نڪرده‌ باشے، حتےتوبـــــــــــہ…🔸 💢اونۍ ڪہ میگہ فردا تــوبہ ڪݧ خودِ خودِ شیطــونہ امــروز و همیـن الاݧ بهتریـن وقتِ ممڪنه👌 ‌‌‎‌‎‌‎ 🌸اصـــلا بہ عشق امام زماݩ توبه ڪن....🌱 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْفَـــــــــرَج💚 • • @Mohebbanreihane✨ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♡      
°🌷° سربازان‌امام‌زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهانِ‌خویش نمی‌هراسند! وقتی از گناهت ترسیدی به خودت افتخار کن مشتی (:♥️ 👌 🌈 🎉 🦋@Mohebbanreihane🦋
ترسیدیم‌جریمه‌کنن‌کمربند‌بستیم‌! نشدکه‌یه‌باربترسیم‌ازچشمش بیفتیم‌گناه‌نکنیم! آسید‌مهدی‌رو‌میگم💔👋🏽:) ♥️ ‌‌🎊 🍃 ✨@Mohebbanreihane
‌ گاهی گذشت میکنیم.🙂 گاهی گذر....🚶 معنای این دو فرق میکند. بخشیدن دیگران دلیل ضعیف بودن شما نیست. آنها را می بخشید چون انقدر قوی هستید. که می دانید آدم ها اشتباه می کنند. بزرگترین هدیه گذشت .... آرامش خود ماست..🤍 🌻 🌈 🦋@Mohebbanreihane🦋
[﷽♥️] *انسان‌هاسقوط‌می‌کنند* *وقتی‌لبخند‌امام‌زمان‌را* *به‌قیمت‌ِگناه‌ به‌شیطان‌بفروشند 🥀* *توی‌ ڪتابِ‌ "سه دقیقه در قیامت"* *اومده‌ ڪه:🌾⛓️* *هرچی‌ من‌* *شوخی‌شوخی انجام‌ دادم،اینا* *جدی‌جدی ‌نوشتن...* *حواسمون باشه رفیق!* 📄🔗 🥀@Mohebbanreihane🥀