eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
هر آمدنی رفتنی دارد جز شهادت! شهید که شدی،میمانی یعنی خدا نگهت می‌دارد برایِ همیشه :) @taijl313🕊🌿
شهادت، پادشـاه مرگ‌ هـاست، که از سلسله‌ی اولیـای الهـی به عزیز دردانه های خدا ارث می‌رسد...🌱
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
شهـادت هدیه‌ا؎‌بزرگیـست‌ازجانب‌خداوند برای‌کسـانی‌که‌‌بااخلاص‌‌هستند🌿🕊
آن‌ڪس که قدࢪخود ࢪا نشناسد هلاڪ مى‌شود . . +امیرالمومنین‌علیه‌السلام
چلھ حدیث ڪساء ♡هدیھ بھ شهداے عزیزمان علی الخصوص بانۍ و صاحب جمع آقا محسن حججی ♡بھ نیابت از آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فࢪجھ و ♡ࢪفع گࢪفتاࢪے دࢪدمندان و شفاے مࢪیضان و حاجت ࢪوایۍ حاجتمندان 🌹تاࢪیخ شࢪوع / سیزدهم خࢪداد ماه 🌹تاࢪیخ اتمام / بیست و یڪم تیࢪ ماه ﴿مصادف با سالࢪوز تولد شهید آقامحسن حججۍ🌱﴾ اسامۍ دࢪ ڪاناݪ خودسازے قࢪاࢪ گࢪفتھ است🌹
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
چلھ حدیث ڪساء ♡هدیھ بھ شهداے عزیزمان علی الخصوص بانۍ و صاحب جمع آقا محسن حججی ♡بھ نیابت از آقا صا
همࢪاهان همیشگۍ ڪانال محسن و اعضاے جدید .. یڪ هفتھ ماندھ بھ ࢪوز تولد شهید عزیز و بانۍ جمعمون آقا محسن حججۍ عزیز طبق بࢪنامھ سال گذشتھ بࢪای ࢪوز تولد ایشون اࢪادتمندان ڪلیپ•دلنوشتھ•دستنوشتھ•عڪس•خاطࢪه از شهید و بازگوے خوابۍ ڪھداز شهید دیدند یا عنایتۍ ڪھ شهید بهشون ڪࢪدھ ࢪو اࢪسال ڪࢪده و دࢪ همین ڪانال قࢪاࢪ گࢪفتھ و فعالیت ࢪوز بیست و یڪم تیࢪ ماه مختص بھ اࢪسالۍ هاے شما گࢪدید امسال هم همین بࢪنامھ پابࢪجاست لطفا عڪس و ڪلیپ و ...ڪھ دࢪ بالا گفتھ شده ࢪو تا ࢪوز بیست و یڪم بھ آیدی زیࢪ اࢪسال بفࢪمایید تا دࢪ ڪانال قࢪاࢪ بگیࢪد ﴿بࢪات سنگ تموم گذاشتھ ...بࢪاش سنگ تموم بزاࢪ و بھ یادش باش﴾ بفࢪمایید منتظࢪ اࢪسالۍ هاے شما هستیم🌹🌹 @Refaghat_ta_shahadat_70
سلام لطف میڪنید از ڪانال حمایت ڪنید براے مسابقه داࢪند ولۍ تعداد ڪمه https://eitaa.com/shohadaee12
¹¹⁰ | شکرخداکه‌دست‌خدا‌دستگیرماست لایق‌ترین‌خلیفه‌ی‌عالم‌امیر‌ماست
شَھـٰادَت‌بھ‌آسمـٰان‌رفـتن‌نیسـت.. بـھ‌خ‌ـود‌آمـدن‌اسـت . .🖐🏻🖤 ♥️
🌱از در پادگان پیاده می‌رفت سمت زرهی، ولی من با ماشین داخل پادگان تردد می‌کردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت: می‌خوام ورزش کنم. دفعه‌ی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: ممد ناصحی! این ماشین بیت‌الماله، تو داری باهاش می‌ری موظفی. اگه می‌خواستن، برای منم ماشین می‌ذاشتن. 📚: کتاب سربلند 🌷