eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهرم سرم رفت ، روسرے‌ات نرود . . .🖐🏻💔 +وصیت‌نامہ
دیروز سالروز ‎اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی بود 🔸محسن حججی درچنین روزی اسیر و در روز هجدهم مردادماه سال ۱۳۹۶ سرش توسط تروریست‌ های داعش بریده شد.💔 حاج قاسم سلیمانی در زمان شهادت او گفته بود قسم به حلقوم بريده‌ شهيد حججی زمين را از لوث داعش پاک می‌کنيم.💪 ۴ماه بعد شهید سلیمانی پایان سیطره داعش را اعلام کرد✌️
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#شادی‌روح‌شهداصلوات #یادت_تاابدجاویدان #ارسالی
『🦋🤍』 ° ° خاطره ای که از همرزمِ شھید حججی شنیده بودند : یکی ازهمرزمان ِ شهید حججی تعریف میکرد ؛ در سوریه به ما گفته بودند ، کنار جاده اگر ماشینی دیدید که با زن وبچه ایستادند وکمکی خواستند ، شما نایستید کمك شون نکنید ، اینا تله ای از طرف داعش است . بعد از این ماجرا ، یه روز من ومحسن باماشین میرفتیم ، کنار جاده اتفاقا خانواده ای دیدیم که تقاضای کمک میکردند که ماشینشون خراب شده بود ، هرچقدر به محسن گفتیم : اینا تله اس ، ولشون کن ، بیا بریم ؛ محسن گفت : نه بلاخره اینا کمک میخوان ، زن وبچه همراهشون هست ، گناه دارند . رفتیم وکمکشون کردیم وان لحظه اتفاقی نیفتاد[درصورتیکه داعشی بودند] بعد از اون ماجرا ، وقتی فیلم وعکسهای اسارت محسن رو دیدم ، حالم خیلی بد شد ، چون کسی که پایش را روی گلوی محسن گذاشته بود ، همونی بود که کنار جاده کمک میخواست و محسن کمکش کرد ... شادی روح ِ این شھید ِ بزرگوار صلوات🤍 خدا لعنتشون کنه🥺
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#شادی‌روح‌شهداصلوات #یادت_تاابدجاویدان #ارسالی
خیلۍ از تحولات با دیدن این عڪس اساࢪت و از همون شانزدهم مࢪداد ماه شࢪوع شد••• بࢪاے تجدید پیمان این ࢪوزا فࢪصت خیلۍ خوبیہ بسم الݪہ ࢪفیق ....🌱
مستند شهید حججی به نام شیب الخضیب در دو قسمت ساخته شده قسمت اول زندگینامه و قسمت دوم پرده برداری از اسارت ، شهادت و شناسایی پیکر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 مســـتــند {شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب} "قسمت اول" روایت زندگی شهید محسن حججی 🕊🌹 به روایت : سید جابر 🎤📻 📲@JABERONA_313🇮🇷
44.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم مستند {شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب} " پارت 1 " روایت اعزام دوم شهید حججی🌱 به روایت: سید جابر 🎤 📲@JABERONA_313🇮🇷
49.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم مستند {شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب} " پارت 2 " روایت حمله داعش ۱۶ مرداد🔥 به روایت: سید جابر 🎤 📲@JABERONA_313🇮🇷
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
•[🌹🌱]• رهروان‌این‌راه نـہ‌پیربودند نـہ‌سیرشده‌ازدنیا تنهاعاشق‌بودند . . ! 🤍 #شهید_محسن_حججی🌿 #داد
•[🌹🌱]• اشتیاقی‌ که به ديدار تو دارد دل من دل من داند‌ و من دانم و دل داند و من خاک من گل شود و گل شکفد از گلِ من تا ابد مهرِ تو بیرون نرود از دلِ من...💕 🌻 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین قمی ها در آسمان ها مشهورند آنانی که دنیا جای ماندنشان نیست نامیرا ترین افرادند اما پروای نام ندارند و در کهف خویش آرام گرفته اند. افتخار استان گیلان شهید مرتضی حسین پور🕊🌹 شادی روح پر فتوح شهید
همش‌ حس‌ میکنم‌ شهدا تو بهشت‌ منتظرن‌ حاج‌ مهدی‌ رسولی‌ برن‌ پیششون...🤍🌱
استوری از داداش محسن 🌹 #شهید_محسن_حججی #شادی‌روح‌شهداصلوات #دلنوشتھ هاے شهید حججۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استورے شهید حججۍ عزیز حجت خدا مقابل چشم همگان شد🌹🌱 حضࢪت آیت اللھ خامنھ اے
فردا چهاࢪشنبہ ١٨ مࢪداد ١۴٠٢ مصادف با سالگࢪد شهادت آقا محسن حججۍ و ࢪوسفیدے و بہ سعادت ࢪسیدن ایشان🦋✨ ڪلیپ _ دلنوشتہ _ عڪس نوشتہ و... خود بࢪاے شهید عزیزمان ࢪا میتوانید بہ آیدے زیࢪ اࢪسال ڪنید فࢪدا دࢪ ڪانال قࢪاࢪ میگیࢪد🌱 @Refaghat_ta_shahadat_70
دوستے‌باخـداباید‌به‌قدرۍ زیادباشدکه‌براۍ‌رضایت‌خاطراو هردشوارۍوناهموارۍ‌برایمان‌ آسان‌وهموارجلوه‌کند... :)
و قصہ محسن بہ سࢪ ࢪسید💔
بسم الࢪب الشهدا و الصدیقین
صلۍ اللہ علۍ محسن الشهید
تا محضࢪ دوست بۍ نشان باید ࢪفت بۍ سࢪ بہ سࢪ نیزه عیان باید ࢪفت
بسم الله الرحمن الرحیم... 😔نحوه اسارت شهید محسن حججی😔 اول صبح وقتی که نیرو ها توی چادر هایشان بودند، سه ماشین انتحاری حمله کرده بودند به پایگاه چهارم.😯 یکی از نیروها که آنها را دیده بود، از چادرش خارج شده بود و فریاد کشیده بود: "داعشی ها،داعشی ها." محسن آمده بود پشت خاکریز و دوتایی شروع کرده بودند به سمت آنها شلیک کردن. ماشین اول سیصد متر مانده به پایگاه منفجر شد. ماشین دوم، لبه خاکریز و ماشین سوم هم آمده بود داخل پایگاه و آنجا منفجر شد! ضربه ی بسیار سنگینی بود. تعداد زیادی از نیروها شهید شدند.😔 محسن هم مجروح و زخمی افتاد روی زمین و بیهوش شد.😢 از پهلو و دستش داشت همینجور خون می آمد. یکدفعه تعدادی تویوتا که پر از داعشی بود به پایگاه حمله کردند! درگیری شدیدی شد. آن از سه ماشین انتحاری و این هم از حمله ی ناگهانی داعشی ها. فشار لحظه به لحظه بر نیروها بیشتر می شد. عده ای عقب نشینی کرده بودند. تعدادی هم ایستاده بودند توی میدان و با داعشی ها درگیر شده بودند. باران گلوله از دو طرف، در حال باریدن بود. محسن به هوش آمد. چشمانش را باز کرد. اسلحه اش را برداشت. و با هر سختی بود از جایش بلند شد و دوباره شروع به تیر انداختن سمت داعشی ها کرد. نفس هایش به سختی بالا می آمد.کمترین جانی در بدن داشت. 😔 داعشی ها قدم به قدم جلو می آمدند. نیرو ها هم چون تعدادشان بسیار کم بود، دیگر تاب مقاومت نداشتند. راه چاره ای نبود. همه عقب نشستند. داعش جلو و جلو تر آمد. بالاخره پایگاه را گرفت و به آتش کشید. خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به شماره افتاده بود.😔 تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش. داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. رسیدند بالای سرش.😢
…دست هایش را از پشت، با بند پوتین هایش بستند. او را بلند کردند و به طرف ماشین بردند. خون هنوز داشت از پهلویش خارج میشد.😭 تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد. محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.😔 چادر ها و خیمه های پایگاه چهارم، داشت در آتش می سوخت و آسمانش مانند غروب عاشورا شده بود…😭 محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و صورتش میزدند و فحشش میدادند. به شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند. محسن نگاه به دوربین کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم." اول او را از گردن آویزان کردند و بعد شکنجه ها شروع شد.😭 شکنجه هایی که دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد…😞 خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را بریدند و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم سنگبارانش کنند. ✱✸✱✸✱✸✱✸ ❇از زبان مادر شهید️❇️ حضرت زهرا علیها السلام را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام". موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این داعشی ها کینه زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام تمام عقده هاشون رو سرت خالی میکنن."😔 این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم." محسن را که شهید کردند و عکس های بی سرش را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲 داعشی ها آن را در آورده بودند. نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش کینه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭 . پ.ن: این قسمت خودش یه روضه است🙂💔.
یه عکس ازشون دیدم و... شروع شد:) یه لحظه که به چشماشون نگاه کردم حس کردم دارن نگاهم میکنن اون لبخندی که داشتن رو حس میکردم کم و زیاد میشه مثل بقیه تصویر ها سرسری ازش رد شدم اما یه دلی میگفت برو و ذخیرش کن برگشتم و ذخیرش کردم کلا حس خاصی به اون عکس داشتم از اون لحظه به بعد آقا محسن منُ انتخاب کردن:) ان‌شاءالله خدا و آقا امام زمان هم مارو انتخاب کنن میشه یه صلوات بفرستید! @hossein_zamaneh و اندکی حمایت:)! تشکر🌱 🌱