eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.2هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم_المحسن: @Bisimchi_hojaji #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه این است جهان با تُو برایم زیباست ...🌱
‌∞♥∞ ❣ ❣ سر‌شد‌به‌شوق‌وصل‌تـو‌فصل‌جوانیـَم هـرگز‌نمیشود‌ڪه‌ازاین‌در‌برانیـَم یاابن‌الحسن‌براۍ‌تو‌بیدار‌میشوم صبحټ‌بخـیـر‌اۍ‌همه‌زندگانیـَم...♥️ 🌱 ❣
السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟ فيض هم صحبتی يار به ما هم بدهند؟ آن قَدر بر در ايـن خانه گدا می مانيم لقب نوکرِ دربـار به ما هم بدهند ! صبحت بخیر همه‌ی هستی‌ام💚
روایت دختر سوری در محاصره داعشی‌ها ❌پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید🔫💔 از پدرم پرسیدم چرا ؟؟😳 گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند.😓که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.😱 فردای انروز چند خانواده از خانواده های منطقه به دست داعش اسیر شدند🖇💔 که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.😰🥀💔 اینجا بود که مجبور شدیم یکی از خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..♨️🔫 و در اخر برادرم که 12 سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد😭😭💔 و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم😢💔 و مادرم باگریه 😭به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم😑😨 و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم😭💔 امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند..😣😫 چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم📿 که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود🔊🔊 همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه 🔫 را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت😔💔 بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.😓🥀 در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد😨 مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها🤬 در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند.😍🤗 یکساعت بعد محاصره شکسته شد.😍🎉🎉🎉 🌺 خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی 🌺روستا با دیدن نیروهای ایرانی از 🌺خوشحالی گریه شوق میکردیم و 🌺بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد. 🌺 آنروزها را هیچ وقت فراموش 🌺نمیکنیم که چگونه شب را به‌صبح 🌺و روز را به شب میرساندیم.. برای شادی روح ســـــردار سلیمانی و یاران با وفایش پنج صلوات محمدی بفرست اینو فرستادم تا اینکه قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان را بدانیم،،،،،♥️
گذشتی‌از‌روزهای‌خوشِ‌جوانی‌ات دعا‌کن‌برایم‌که‌جوانی‌مرا‌بازی‌نگیرد💔🖐🏼.
🌱 دلم‌یڪ‌جرعـھ‌شھادت‌مـےخواهد بھ‌اعمالم‌ڪھ‌مینگرم‌لیاقتش‌راندارم.. کرم‌وعطایِ‌شھیدان‌راڪھ‌نگاه‌میکنم مصرترمیشوم.. میشودمرابپذیرید؟😔💔 🌻___________ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چوب خدا... شاید صدا نداشته باشه اما درد دارد ... پس حواست به دلی که شکوندی باشه
💛شاید‌چادر‌ڪلمه‌ایست‌عربی! ولۍ‌عرب‌ڪه‌‹چ›ندارد! پس‌شاید‌ به‌جای‌‹چ›باید‌‹ج›گذاشت.. ‹ج›گذاشت‌و‌گفت‌جادر! یعنی‌جاۍ‌دُر..!🙃 یعنی‌تو‌دُر‌هستی‌همان‌مروارید همانی‌ڪه‌جایش‌در‌صدف‌است..😇 همان‌مروارید‌زیبا‌در‌صدف‌ڪه‌گران‌قیمت ترین‌است‌در‌بین‌دُر‌ها! پس‌چادر‌همان‌صدف‌است صدفی‌برای‌محفوظ‌ماندن‌من‌و‌تو..! صدفی‌بمان:))♥️
✋🏻 سـرِ دوراهی گُـناه و ثـواب؛ به حُبّ شهادت فڪر ڪن؛ به نگاهِ امام زمانت فڪرڪن ... ببين مۍتونۍ ازگناه‌بگذرۍ؟! ازگناه‌ ڪه‌گذشتی،از جونتم‌ به راحتی مےگذری... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
خواستیم با حرف ‌هایمان راه شُهدا را ادامه دهیم ، اما دیدیم راھِ شُهدا نه رفتنی ‌است نه گفتنی .. این زندان دنیا .. این گناهانِ بی‌شمارمان آخر لنگ می‌کند پای رفتن را ..‌!💔 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ