محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
بهترین عموی دنیا عباس💚 #عباس #زن_عفت_افتخار #مرد_غیرت_اقتدار #لبیک_یا_خامنه_ای
ارباب دلیرم ابالفضل 😍 جوووونم فداااااااات اقاااااااا ♥️😍😍
💠خلاصه ای از زندگی :
سلام بر تمام دنبال کنندگان علم و عاشقان و عاملان پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی . من حسن طهرانی مقدم متولد محله ی سرچشمه ی تهران هستم .
به علت شغل پدرم ، آقا محمود ، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کردیم و من نیز مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراندم .
در مسجد محله ی سرچشمه ، به همراه برادرانم در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کردم . این گروه سرود ، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز ۱۲ بهمن 1357 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام (ره) به اجرای برنامه پرداخت .
پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شدم . همزمان با اوج گیری فعالیت های انقلابی ، تحت تاثیر برادرم ، محمد ، به صف انقلابیون پیوستم و به اتفاق دوستانم در فعالیت های زیرزمینی ، نارنجک های دستی میساختم که با استفاده از سه راهی لوله آب تولید میشد .
در سال ۱۳۵۸، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع و در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی تهران پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شدم .
در ۲۱ سالگی و در ابتدای شکل گیری رسمی سپاه پاسداران ، به عنوان مسئول اطلاعات منطقه ی ۳ سپاه شمال ، مشغول به فعالیت شدم .
شهریور ۱۳۵۹ که کشور در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفت ، حداکثر توان رزمی سپاه ، تعداد معدودی گردانهای رزمی بود که با روش های چریکی و غیر کلاسیک ، درگیر مبارزه با اشرار وضد انقلابیون مسلح در کردستان شدند .
سنگین ترین سلاحی که در آن دوران در اختیار سپاه بود ، تعدادی خمپاره انداز و آرپیجی و تیربار بود ، در حالی که در همین وضعیت ، ضد انقلابیون در کردستان ، حتی به توپخانه نیز مجهز بودند .
بعد از عملیات ثامن الائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد ، از جمله غنائم به دست آمده از عراق ، یک آتش بار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن در شمال آبادان ، بین دارخوین و پل مارد مستقر بود . این آتش بار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه ، علیه دشمن به کار گرفته شد .
سه ماه بعد در عملیات فتح بستان ، مجددا یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی سازماندهی شده و در عملیات فتح المبین در پشتیبانی از گردان های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد .
این دو اتفاق ، مبدا شکل گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد .
بعد از عملیات ثامن الائمه ، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شدم ، مدتها روی این موضوع فکر کردم و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره اندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کردم .
در عملیات فتح المبین ۱۴۸ قبضه انواع توپ های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود . قرار شد برویم آن توپها را بیاوریم و سازماندهی کنیم . شهید حسن شفیع زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند ، به انضمام شهید ناهیدی . این بچه های نخبه باهوش را جمع کردم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم .
پدرم در سال ۱۳۶۱ از دنیا رفت و من با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده ، زندگی مشترک را آغاز کردم .
آبان سال ۱۳۶۲ به من ماموریت راه اندازی و سازماندهی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه محول شد و شلیک توپ به سمت بصره در بهمن 1362 توسط من و همرزمانم انجام گرفت . هنگامی که حضرت امام با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند ، جمهوری اسلامی ایران فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل ، تنها در سطح توپخانها صورت می گرفت و اولین موشک به سمت عراق در اسفند 1363 شلیک شد .
پس از صدور فرمان تاریخ امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران ، من در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شدم .
در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ نیز به راه اندازی یگان موشکی حزب الله در لبنان کمک کردم .
بعد از پایان جنگ نیز موفق به ساخت موشک شهاب سه و در سال ۱۳۸۴ جانشین نیروی هوا فضای سپاه شدم . من وظیفه مدیریت بر پروژه ساخت چند موشک را در واحد موشکی سپاه برعهده داشتم ، بدین خاطر برخی از همکارانم به من لقب پدر موشکی ایران را دادند .
من تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول سازمان سپاه در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بودم و در روز 21 آبان 1390 در پادگان امیرالمومنین علیه السلام شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی آماده می شدم ، بر اثر انفجار زاغه مهمات ، به همراه شانزده پاسدار دیگر ، به یاران شهیدم پیوستم .
💠برادر شهید :
برخی دوستان زمانی که شنیدند یک جوان متعهد به عنوان فرمانده توپخانه انتخاب شده ، خندیدند و برخی هم به تمسخر گرفتند و گفتند که نه توپی وجود دارد و نه توپخانه ای ، اما برای توپخانه فرمانده گذاشته اند !
اخوی ما همان موقع گفت توپ های ما آن طرف است و اشاره کرد به نیروهای صدامی .
چند روز بعد عملیاتی شکل گرفت که با انجام موفقیت آمیز آن ، موفق شدند یک گردان توپخانه ارتش رژیم صدام را به غنیمت بگیرند و با همین توپهای غنیمتی ، توپخانه سپاه شکل گرفت . ایشان در همان زمان موفق شد سازمان توپخانه را پایه ریزی کند .
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺فقط دختردارا ببینن❤️🌹
تو این پست 3 تا نکته طلایی برای پدر و مادرهایی که دختر دارن گفته شده...
حتما ببینید🔺
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
〖🍀🖇〗 بٰازمیخندےومیپُرسی کہحالتبهتَراست؟! بٰازمیخَندمکِہخیلـی گرچہمیدانےکِہنیسـت💔 #برادرشهیدم
اۍشھید
چشمانَتراقرضمیدهۍ
میخواهمبدانمدنیـاراچگونہدیدۍڪہازچشمتافتاد'!💔🖐🏼