eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین دیدار فاطمه دختر دوم شهید محرابی نیز در رابطه با پدرش می‌گوید: یادم می‌آید آخرین روزی که پدرم را دیدم، یک‌کاسه آب برداشتیم و داخل آن نمک، گلاب، سبزی و عطر گل یاس ریختیم تا پدرمان را بدرقه کنیم. پدرم به‌محض اینکه کاسه را در دست ما دید خندید و به من گفت: آش درست کردین؟ بعد محمد مهیار را که خواب بود بغل کرد و آهسته دم گوشش گفت: پسر خوبی باش.... خب. یار امام زمان(عج) بشی.... خب. بعد هم از در حیاط بیرون رفت و بدون اینکه برگردد فقط دستش را بالا آورد و با ما خداحافظی کرد. خاطره یکی از فرماندهان فاطمیون از شهید محرابی؛ منتظر بود بگویم بمان! وقتی برای اولین بار چشمش به گنبد بی‌بی افتاد بی‌اختیار به زمین افتاد و سر تعظیم در مقابل عمه سادات بر زمین گذاشت. هیچ وقت فراموش نمی‌کنم، اولین‌بار که به زیارت بی‌بی رقیه شرفیاب شد آنچنان ضجه می‌زد و ‌اشک می‌ریخت و فریاد می‌زد که گویی همه نزدیکانش را دقایقی قبل از دست داده!!! نیمه شب گهگاه صدای ناله کردنش را بر سر سجاده نماز شب می‌دیدم و اشک‌هایی که پایان نداشت.
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
آخرین دیدار فاطمه دختر دوم شهید محرابی نیز در رابطه با پدرش می‌گوید: یادم می‌آید آخرین روزی که پدرم
کافی بود فقط بگویی رقیه، تا مثل شنیدن روضه ظهر عاشورا ‌اشک بریزد. سه چهار روز مهمان ما بود، وقتی به اجبار من به سمت ایران برمی‌گشت هر دو در فرودگاه دمشق‌اشک می‌ریختیم. هر چند قدم که می‌رفت پشت‌سرش را نگاه می‌کرد و منتظر بود بگویم بمان؛ اما مصمم بر رفتنش بودم و با قطرات‌اشک بدرقه‌اش می‌کردم شاید تمام ‌ترسم از این بود که اطمینان داشتم شهید می‌شود و جرأت رویارویی با خانواده‌اش را نداشتم، آخر ما غیررسمی ‌کار می‌کردیم و اگر در مجموعه ما شهید می‌شد هیچ‌کس جوابگوی خانواده‌اش نبود. دلم به حال همسر و فرزندانش می‌سوخت آنها از هم برای عشق اهل‌بیت گذشته بودند؛ اما من هرگز نمی‌توانستم خرابی این لانه عشق را به چشم ببینم... با حاج... هماهنگ کردم تا در فرودگاه تهران به دنبالش برود. یک راست طلب زیارت بهشت زهرا کرده بود و بعد با هماهنگی من برای ثبت‌نام در مجموعه فاتحین راهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله شدند؛ اما آنجا هم نتیجه رضایت‌بخشی نگرفته بود. به کهنز شهریار رفت... نمی‌دانم با مصطفی صدرزاده و سجاد عفتی و محمد اژند چه گفت؛ اما هرچه گفت از ته دل بود و پایش به مشهد نرسیده امکان اعزامش توسط لشکر پر افتخار فاطمیون مهیا شد و در غالب نیروی افغانستانی خود را به جبهه رساند. وقتی خبر داد که بالاخره رسیدم، هم خوشحال بودم و هم مضطرب. دائم چهره دختر کوچکش و آن ‌اشک‌ها جلو چشمم رژه می‌رفت. یاد رقیه امام حسین(ع) افتادم و به خدا سپردمش. بعد از نزدیک دو ماه دوباره پیام داد و چند تا عکس برایم فرستاد؛ خنده‌های از ته دل، بر صورتش نمایان بود، گویی به آنچه طلب کرده بود نزدیک شده بود. از او خواستم به مرخصی بیاید و اندکی در کنار خانواده‌اش باشد، قبول نمی‌کرد و می‌گفت ان‌شاءالله به زودی... او به زودی آمد؛ اما با قلبی که فدای اربابش کرده بود. قلبی که حب اهل‌بیت(ع) و داغ دختر ۳ ساله حسین آتشش زده بود و سال‌ها این سوختن را تحمل کرد تا وعده الهی محقق شد و همنشین اهل‌بیت(ع) در بهشت برین گردید. *سید محمد مشکوهًْ‌الممالک منبع: کیهان
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
قرار بود برای شب یلدا کرسی بندازیم و کاملا سنتی شب یلدا مون برگزار بشه، خونه ما گلبهار بود و اونجا خیلی سرد بود من شوفاژ رو زیاد کردم و تدارکات شب یلدا رو هم فراهم کردم و شهید محرابی از محل کارشون تماس گرفتن که برای شب یلدا مهمان دعوت کن و من بهشون گفتم مسافت زیاده مهمان ها رو در بایستی تشریف میارن ولی اذیت میشن من به خانه پدرم و برادرم تماس گرفتم دعوتشون کردم و قرار شد خود حسین آقا هم از خانواده خودشون دعوت کنن، حسین آقا با من تماس گرفتن گفتن هر کدام از مهمانها که ماشین نداشته باشن یا نتوانستند ماشینشون رو بردارند خودم میروم دنبالشون هم میبرم شان و هم می آورم شان، من تعجب کردم گفتم این همه راه چه لزومی دارد نگاهی کرد و گفت: کل قضیه شب یلدا فقط به صله رحم اش است که مستحب است بقیه اش که داستانی بیش نیست.... 🌷 🌷
سلام رزق شهدایی و الهی میخواستم لطف میکنین سلام علیکم خدمت شما✨ 🕊 ⚠️ از طرف من به جوانان بگویید: چشم شهید و تبلور خونشان به شما دوخته است! به پا خیزید و اسلام خود را دریابید ✨•✾ ✾✾✾   َ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىِ‏ٌّ حَمِیدٌ (لقمان-۲۷۷) شکر خدای را به‌جای آور که هرکس شکر خدا را به‌جا آورد به سود خود سپاس گفته است و هرکس کفران کند خدا بی‌نیاز و ستوده است
سلام یه رزق علوی،شهدایی و الهی میخوام...✨🥀🌹 سلام چشم🌹 📝قسمتی از وصیت‌نامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی: اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی‌حیا نمی‌گذرم. ♡♡♡ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ (آیه ۷۲ سوره ص) و زمانی که آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید ♡♡♡  ۱۹. هر گاه تو را درودی گفتند، در پاسخ آن درودی بهتر بگو. و هرگاه دست احسانی به سوی تو دراز شد ، آن را به احسانی بیشتر پاداش ده، با این حال فضیلت از آن کسی است که سلام و احسان را آغاز کرده است.
سلام میخوام با کانالتون تبادل کنم باید چیکار کنم سلام علیکم آیدیتون رو در ناشناس بفرستید مزاحمتون میشیم🦋
فـࢪاز؎‌ازوَصیت‌نـٰامہ‌ۍحـٰاجے(: عزٺ‌دستِ‌خداست‌؛ وبدانیداگـࢪگمنـٰام‌تࢪین‌هم‌باشید ولے... نیتِ‌شمایاࢪ؎مࢪدم‌باشدمے‌بینیدخدٰاوند؛ چقدࢪبـٰاعزت‌وعظمت‌شمآࢪا دࢪآغوش‌مےگیࢪد...🙂♥️ همینقدرقشنگ(:
یہ‌‌نشدن‌هایۍهست ڪہ‌‌اولش‌‌ناراحت‌‌میشۍ... ولے‌بعدا‌‌ًمیفهمۍ‌چہ‌‌شانسۍ آوردے‌ڪہ‌‌نشد... خداحواسش‌‌بهت‌‌هست... ڪہ‌‌اگہ‌‌تومسیرش‌‌باشۍ بهترینارو‌برات‌‌رقم‌‌میزنہ...(:
دلبستہ‌ۍعـشق،دلبستہ‌ۍدنیانیست زندگےختم‌به‌شھادت‌نشود،زیبانیست:))💔
بعضی‌وقتاتونون‌پنیرمیخوای اماخدازرشک‌پلوواست‌کنارگذاشته؛ به‌اندازه‌ای‌که‌خداواست‌میخوادقدم‌بردار نه‌کمترنه‌بیشتر!؛
🟣 مادر همیشه دعایش گیراست؛ 🟢 چشم امیدِ ما این روزها، به دعاهای مادرانه توست برای فرزند غریب و غایبت...
فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ نڪنه ‌نااُمید بشی..! حجر | ۵۵
عزیزی‌تعریف‌میڪرد،میگفت↓ به‌آرمان‌گفتن‌به‌رهبرناسزابگوولت، میکنیم،وگرنه‌بیشترمیزنیمت...! آرمان‌هم‌گفته‌اون‌نورچشم‌منه، شما بزنید..(:💔
ازعکاسےپرسیدند . . بدترین‌لحظہ‌عکس‌گرفتنٺ‌کِۍبود؟ گفت:«خواستم‌ازکودکےعکس‌بگیرم؛ فڪرکردکہ‌دوربین‌اسلحہ‌منہ‌! ودستانش‌رابالابرد-! واقعااگرمدافعان‌حرم‌نبودن،چہ‌میشد-!؟ شایدجاے این‌کودڪ‌.. من‌و‌شما هرروز تن‌وجان‌مان^ ازصداےخمپارھ‌هاےشهرمےلرزید💔
『شهیدانه』 مادر شهید میگفت: ماه ها صبر کردم بیاد ب خوابم، بعد از یه مدت اومد بهش گفتم:چرا دیر کردی مادر؟ گفت:ببخشید داشتن،بازپرسی میکردن گفتم:باز پرسی؟ گفت:مامان! حواست ب نماز صبحت باشه! مراقبیم‌دیگه‌نه؟🌱🙂
عکس مربوط به حضور شهید حججی عزیز و همسرشون در گلزار شهدا..
💐تو بہ دیدبانیِ دلِ ما مشغولی و باخبری از ما خدا ڪند دلم دلت را نرنجاند . . .❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~«زندگــی بافتن یـک قالی است.. نه به آن نقش و نگاری که خودت میخواهیـ.. نقشه از قبل مشخص شده است... تـــو در این بین فقط می بافی نقشه را خوب ببین نکند اخر کار قالی بافته ات را نخرند... ~» ♥️ @Mohsendelha1370
سلام دوستان🌸امیدوارم حال همه تون خوب باشه میشه یک لطفی بکنین واسم سه تا صلوات بفرستین خیلی محتاجم به دعاتون منتظر یک جوابم🌻 خدا خیرتون بده🙂
🕊💙 یڪے نزد حڪیمے آمد و گفت: خبر دارے فلانے درباره ات چه قدر غیبت و بدگویے ڪرده ؟؟؟ حڪیم با تبسم گفت : او تیرے را بسویم پرتاب ڪرد ڪه به من نرسید تو چرا آن تیر را از زمین برداشتے و در قلبم فرو ڪردے ؟؟؟ # نرود .. هیچوقت سبب نقل ڪینه ها و دشمنے ها نباشیم.
اگر روزی خبر شهادت این بنده سراپا تقصیر را شنیدید، علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید..
بدون شرح🚶🏻‍♀️💔🙂
از:‌امـام‌زمـان‹عج› به:‌شیـعیان:)! اگـر دعا ڪنید..، برایِ دعایتان‌ آمین‌ می‌گویم.. و چنانچه‌ دعا نڪنید مـن برایتان دعا می‌ڪنم...:)! برایِ‌ لغزش هایتان‌ استغفـار‌ می‌ڪنم.. حتـی بـویِ شما را‌ دوست دارم...:)❣ :)
علی لندی و عموما میشناسید شهید نوجوانی که نجات دیگران رو به خودش ترجیح داد و عاقبتش بخیر شد.. و شد الگوی مردانگی برای خیلیا:)