eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.2هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم‌المحسن: @Bisimchi_hojaji فروش‌کتاب‌سربلند: @Atfe_M84 #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
توی قلب هر شهیدی یکی‌هست که بخاطرش از خودش ، جونش ، مالش ،‌خانواده ش ، میگذره براش و میره مث اهل بیت
اینو گفتم یاد شهید رضا اسماعیلی افتادم داعش اسیرش کرد وقتی بردن سرشو ببرن بهش گفتن اگه بن حضرت زینب توهین‌کنی ازادت میکنیم😔 ولی شیرمرد ایرانی‌که تو اون لحظه داعش هر لحظه منتظر بودکه ایشون‌ کفربگن محکم‌ وایستاد و گفت جان من فدای زینبه😭😭😭💪
سلام میشه دراین کانال عضو بشید🙏🏻 💙💙💙 ❤️ @mohajabehaybhshti313 ❤️ میشه از این کانال حمایت بشه؟؟؟.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسیر🛤️هردومون مسیر عشق ❤️وعزته✌️ تو جات تو سنگر علم و حیا و غیرته✌️ تو بچہ شیعہ اے سلاح تو بصیرتہ ☺️ 🕊
بوسه بر عکسـت زنم ترسم که قـابش بشکنـد😞💔 قابِ عکسِ توسـت، امّـــا شیشہ ے عُمــرِ من است⏳
{• 🍁🌙•} ...🙂 با هم اعزام شدیم سوریه.ما فرستادند منطقه‌ی《 عبطین》. شب بود که رسیدیم آنجا.باید برای اسکان می رفتیم توی یک مدرسه.همان اول کاری، دم در آن مدرسه جنازه‌ی یک داعشی خورد به چشممان. من حسابی ترسیدم.با خودم گفتم:《این اولشه.خدا آخرش را به خیر کنه.》 رفتم توی مدرسه،هنوز داشتم می‌ترسیدم. محسن اما انگار نه انگار.اسلحه‌اش را روی دوشش گذاشته بود و دم در مدرسه برای خودش نشسته بود.منتظر بود که برود خط لجم درآمده بود.رفتم پیشش و گفتم:《محسن، اگه یه مقدار هم بترسی،عیبی نداره ها!》 نگاهم کرد و گفت:《آقا حجت،ما اومده‌ایم واسه‌ی دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها.برا همین حس می‌کنم یکی محافظمه.حس می‌کنم یکی لحظه به لحظه دست عنایت و محبتش رو سرمه. 》 آرامشی داشت نگفتنی. 🕊
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) 🔸 قسمت۸ 💭  بچه ها همه رفته بودن اما من پای رفتن نداشتم توی حیاط مدرسه
‍ 📕 (داستان واقعی) 🔸 قسمت۹ 💭 اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن - آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد - برو در رو هم پشت سرت ببند کارنامه ها رو که دادن علوم 20 شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد نماز که تموم شد رفتم جلو  نشستم کنار امام جماعت - حاج آقا یه سوال داشتم از حالت جدی من خنده اش گرفت - بگو پسرم - حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم 20 داده الان من هنوز گناه کارم یا نه؟پولم حروم میشه یا نه؟   خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده همیشه می گفت - به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و... حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد - سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین - ممنون حاج آقا ولی نامه عمل رو  با فکر کنم و حدس میزنم و اما و اگر و شاید نمی نویسن 😔 و بلند شدم و رفتم تا شنبه دل توی دلم نبود  سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه🙁 شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو تا چشمم به آقای غیور افتاد بی مقدمه گفتم - آقا اجازه چرا به ما 20 دادید؟ ما که گفتیم تقلب کردیم آقا به خدا حق الناسه ما غلط کردیم تو رو خدا درستش کنید خنده اش گرفت ... - علیک سلام صبح شنبه شما هم بخیر سرم رو انداختم پایین - ببخشید آقا سلام صبح تون بخیر از جاش بلند شد رفت سمت کمد دفاتر - روز اول گفتم هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو ۲۰ بشه دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد التهاب این دو روز تموم شده بود با خوشحالی گفتم - آقا یعنی ۲۰ نمره خودمون بود؟😁 دفتر نمرات رو باز کرد داد دستم - میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر توی راه هم میتونی نمره مستمرت رو ببینی 👀 دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم - نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ممنون آقا که بهمون۲۰ دادید از خوشحالی پله ها رو دو تا یکی تا کلاس دویدم🙈 پشت در کلاس که رسیدم یهو حواسم جمع شد - خوب اگه الان من با این برم تو بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ببینن توش چیه؟ اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن دفتر رو کردم زیر کاپشنم و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ...‌ ♻️ادامه دارد... شادی روح نویسنده رمان نسل سوخته، شهید طاها ایمانی صلوات🌹
‍ 📕 (داستان واقعی) 🔸 قسمت۱۰ 💭 دفتر رو در آوردم و دادم دستش - آقا امانت تون صحیح و سالم خنده اش گرفت زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن - مهران فضلی پایه چهارم الف سریع بیاد دفتر با عجله پله ها رو دو تا یکی دو طبقه رو دویدم پایین رفتم دفتر، مدیر باهام کار داشت😌 - ببین فضلی از هر پایه، 3 کلاس پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است و کادر هم سرشون خیلی شلوغه تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی😮 کلید رو گذاشت روی میز - هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده  مواظب باش برگه هم اسراف نشه بیت الماله از دفتر اومدم بیرون مات و مبهوت به کلید نگاه میکردم باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم اون روز که به خاطر خدا برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر و خدا نگذاشت راحت اشتباهم رو جبران کنم در کنار تاوان گناهم یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت و اون چند روز  بار هر دوش رو به دوش کشیدم اشک توی چشم هام جمع شده بود ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء خدا به هر که بخواهد عزت عطا می کند من سعی می کردم با همه تیپ و اخلاقی دوست بشم بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم تمرین برای برقراری ارتباط تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت، تمرین برای صبر ،تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد شناخت شخصیت ها منشا رفتارها برام جالب بود اگر چه اولش با این فکر شروع شد - چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها حتی در شرایط مشابه میشه؟ و بیشترین سوال ها رو هم تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم برام درست کرده بود  خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ... من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم و بعضی ها من رو سرزنش می کردن حرف هاشون از سر دوستی بود اما همین تفاوت های رفتاری بیشتر من رو به فکر می برد و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم تنها بود و می خواستم این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم اما دیدن همین رفتارها و تفکرها کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟ بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن امروز ازش فاصله می گرفتن و پدری که تا چند وقت پیش علی رغم همه بدرفتاری هاش در حقم پدری می کرد کم کم داشت من رو طرد می کرد حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود با این افکار از حس دلسوزی برای خودم حالت منطقی تری پیدا می کرد اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد رمضان از راه رسید و من با دنیایی از سوال هاکه جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد به مهمانی خدا وارد شدم ♻️ادامه دارد... شادی روح نویسنده رمان نسل سوخته، شهید طاها ایمانی صلوات🌹
• • • 🏴 [ ] [ (سلام‌الله‌علیها) ] بسم الله الرحمن الرحیم يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيبا 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدا رفتند ... تا دنبالشان برویم صبحتون شهدایی
🌤🌻 ○ • پـ🕊ـرواز ڪردن سخت نیسـت ... عاشــق ڪھ باشے بالـت مے‌دهـند؛ و یادت مے‌دهـند تا ڪنے ... آن هـم عاشـ♡ــقانھ ... :) 🥀
سلام خدمت همه اعضای محترم کانال شهید حججی🦋 یکی از دوستان‌ امروز به‌مزار شهید حججی عزیزمیرن اگه حرفی با داداش محسن دارید که‌میخواید بزنیدتو ناشناس بگید که بگم به جای شما از داداش محسن بخواد و‌حرفتون رو بهش بزنه🌱✨ بفرمایید https://abzarek.ir/service-p/msg/463460
🌸 ☆بنده ی خدا بودن همیشه‌‌برای‌خدا‌بنده‌باشید! ڪه‌اگر‌این‌چنین‌شدبدانیدعاقبت‌همه‌ےِ‌شمابه‌خیر‌ختم‌مےشود♥️✨ 🌿
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#درسےازشهدا 🌸 ☆بنده ی خدا بودن همیشه‌‌برای‌خدا‌بنده‌باشید! ڪه‌اگر‌این‌چنین‌شدبدانیدعاقبت‌همه‌ےِ‌شم
😇🌴 ●|خنـــــده‌ هایت خاڪــے بود...🍃 ●|گریـــــه‌هایت آسمـــــــانے... 💦 ●|بی‌ریـــــا و خاڪے ڪه باشے آسمـــــانےها خـاطـــــر خواهـــــت مےشوند ...💔 🥀
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
سلام خدمت همه اعضای محترم کانال شهید حججی🦋 یکی از دوستان‌ امروز به‌مزار شهید حججی عزیزمیرن اگه حرفی
چه حرف های قشنگی داشتید با داداش محسن😢✨ چشممم من پیام ها را میدم که به داداش محسن برسونن🌱 کسانیکه پیام دادمن موافقید پیام های‌قشنگتون‌رو تو کانال بزاریم؟!✨
همون‌شهید عزیزی که داداش محسن رو در عزیز کردنش کمک‌کرد✨
: سلام امید وارم داداش ما رو اون دنیا شفاعت کنند رو سیاه نباشیم پیش خدا و خانم حضرت زهرا س و ائمه ع و کمک‌کند من به تک تک اهدافم برسم
: داداش محسن سلام 🙏داداش خوبم ، خیلی زود رفتی ،درسته ندیدمت ولی وقنی عکساتونگاه میکنم انگار پیشتم ،خواستی بزرگی ازت ندارم فقط اینکه حال دامو خوب کن و مواظب پدربزرگم اونجا باش💔 دوستار شما .......
: سلام داداش محسن نمیدونم از کجا شروع کنم اصلا نمیدونم چی باید بگم بطلب منم بیام که واقعا دلم پرپر میزنه برات خیلی دوست دارم برام خیلی دعا کن دعا کن هیچ وقت گناه نکنم دعا کن خدا گناهامو ببخشه دعا کن منم ادم خوبی بشم خیلی ازت ممنونم اگر ادم خوبی شدم اگر لیاقت داشتم تو خواب بیا اگر دوست داشتی اگرم نیومدی من مثل همیشه و بیشتر دوستون دارم انشاالله بشه یک روزی خانمتون ببینم جان من هر وقت مردم شفاعتم کنین به جان خودم من هیچی نیستم انشاالله بیام پیشت همه دعاهامو همه گریه زاری هامو بشنوی با هام همدردی کنی خیلی دوست دارم داداش محسن الهم ارزقنا توفیق شهادت خیلی ممنونم از شما پیام منو هم برسونین
: سلام خوب هستین ان شاءالله ببخشید می خوام به جای من به برادر شهیدم سلام برسانید و ازش بخواهید کمکم کنه تا گره کارم باز شود ازش می خوام کمکم کنه تا سرباز صاحب زمان باشه و التماس دعا شهادت برای ظهور آقا نفری یدونه صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم التماس دعای فرج