#لحظہاےباشهدا🕊
طرف داشت غیبت میڪرد بہش گفت:
شونہ هاتو دیدے؟
گفت: مگہ چے شده؟!
گفت: یہ کولہ بارے از گناهان اون بنده خدا رو شونہ هاے توئہ!
#شهید_محمدرضا_دهقان
#یازهراس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
اعمال قبل خواب🌷
#یاعلی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Mohsendelha1370
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
دعـاے فـرج بہ عشـق آقـا صاحبالزمان :)🌸..
#امام_زمان{عجاللّٰہ} :
بہ شیعیـان و دوستـان ما بگوییـد کہ خـدا را بہ حـق عمـہام حضـرت زینب{سلاماللّٰہعليها} قسـم دهنـد کہ فـرج مـرا نزدیک گردانـد.
|📚 شیفتگان حضرت مهدے، جلد۱، صفحہ۲۵۱|
کـانـالرسمےشھیـدمحسنحججی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『@Mohsendelha1370』
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهيد_محسن_حججی:
ان شاءالله شهادتم صدق گفتارم راگواهی می دهد
شک نکنیدومطمئن باشید
راه #ولایت همان راه علیست
#رهبر برحق سیدعلیست.
دعابکنولۍاگراجابتنشد
با خدادعوانکن،
میانہاتباخدایتبھمنخورد
چونتوجاهلۍواوعالمخبیر
"راضۍباشبہرضاۍخدا"💚🕊
-حاجاسماعیلدولابۍ🌿🔗
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܘ
وَشَھـٰادَت نَصیبِڪَسـٰانۍمۍشَـود
کِہدر رَهِ ؏ِـشـقبِـۍتَرس بٰـاجـٰانِخود
بـٰازِ؎ڪُنَنَد...!
#شهید_محسن_حججی
#رفیق_شهیدم
آن روز ها دروازه ایی برای شهادت داشتیم حال، معبری تنگ. هنوز برای شهید شدن فرصت هست. دل را باید پاک کرد.❣(:
#شهید_سیدعباس_صالحۍروزبهانی
کـانـالرسمےشھیـد_سیدعباس_صالحی🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 https://eitaa.com/majnoonozahra110 』
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
آن روز ها دروازه ایی برای شهادت داشتیم حال، معبری تنگ. هنوز برای شهید شدن فرصت هست. دل را باید پاک
ایشون یکی از شهدایی هستن که در حمله صهیونیست ها به کنسولگری ایران در دمشق در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ به شهادت رسیدند .
#یادشان_گرامی
#صلوات
#رفیق_شهیدم
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
وَشَھـٰادَت نَصیبِڪَسـٰانۍمۍشَـود کِہدر رَهِ ؏ِـشـقبِـۍتَرس بٰـاجـٰانِخود بـٰازِ؎ڪُن
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود
یاد اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود
#برادر_شهیدم
#شهید_محسن_حججی
#شادی_روحشان_صلوات
#خاطرات_شهدایی
✍🏻میخواهم شبیهت شوم
ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت. رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم.چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد. امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید که غذا خورده یا نه. وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران....وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود...
شهید امیر سیاووشی