بنده حقیر عموی شهید محسن حججی هستم در خدمت شما

ویژگی های شاخص شهید حججی برای رسیدن به مقام والای شهادت چه بود؟

از نظره بنده ویژگیهای شاخص شهید حججی چندین مورد بوده ولی خب نمیدونم واقعان چه قرار دادی را با خدا امضا کرد که تونست به این مقام و مرتبه دست پیدا کنه

از این خصوصیات میشه اشاره کرد به اینکه ایشون در محبت اهلبیت نمونه بودن و توی مراسمات اهلبیت با تمامه قدرت فعالیت میکردن یعنی یه جورایی خیلی ارادت خاص داشتن به اهلبیت عصمت و طهارت

و خیلی هم دوست داشتن تو این مراسمات گمنام باشن

موقعی که از اسارت شهید باخبر شدید بر شما و خانواده چه گذشت؟

خیلی سخت خیلیی زیاد سخت که حتی بیان کردنش هم برام سخته وتوضیح در این مورد یاد آور اون لحظات غیر قابل تصور هست

شاید هر جوری که برای شما نقل کنم باز هم نتونم اون لحظه هارو به تصویر بکشم

از زمان اسارت تا شهادت چه مدت طول کشید؟

و خبر شهادت چجوری به شما رسید؟

دقیق نمیدونم ولی دوروز بعد اسارت ما خبر شهادت رو فهمیدیم

خبر شهادت را از طریق لشکر هشت نجف اشرف به ما دادن

آیا تا بحال خواب شهید را دیده اید؟

فقط یکبار توفیق داشتم

در پایان خاطره ای از ایشان بیان بفرمایید؟

خب خاطره که خیلی زیاد هست در مورد این شهید قبل از شهادت و بعد شهادت ولی بیشتر دوست دارم خاطره ایی که از زبان یکی از دوستانشون شنیدم رو بگم

یکی از دوستان بسیار صمیمی محسن جان برای من تعریف کرد که یه موقعی با محسن کنار هم پشت درب بسته یادمان /محل کنونی مقبره شهید حججی / نشسته بودیم و محسن میگفت خیلی دلم میخاد خون من جریان ساز بشه و به واسطه خون من یه حرکت بزرگ اتفاق بیافته و بعد از شهادتش واقعان این اتفاق افتاد و حتی خوده من میتونم با جرات بگم که این حرکت اتفاق افتاده در کل کشور

چون بنده به خیلی از شهرها سفر کردم بعد از شهادت محسن

و با چشمای خودم دیدم این حرف حضرت اقا را که در مورد شهید حججی زدند

و در کل این حرکت رو بنده میگم که خون این شهید باعث شد که غبار از روی قبور شهدا کنار زده بشه و شهدا ارج و مقام خودشون را مجدد پیدا کنن

و این کلام حضرت اقا که فرمودن شهید حججی سخنگوی بقیه شهدا هست را بنده با تمامه وجود احساس کردم و با چشم دیدم

حس خود را از عموی شهید بودن بیان بفرمایید

حس یک مسئولیت خیلی بزرگ

که روی شونه های بنده گذاشته شده

و پیام آخر شما به جوانان ؟