دفتر خاطرات چار سال پیشمو پیدا کردم
یه جا نوشته بودم
من این چشم هارا تا عمر دارم از یاد نخواهم برد
الان حتی یادم نمیاد چشما کی بوده!
بعضی پیاما یه جوریه طرف با یه حرفایی به ائمه حاجت گرفته که من شرم دارم اینجا بذارمش. واقعا چجوری روشون میشه انقدر زشت با یه معصوم حرف بزنن فقط واسه یه حاجت. اصلا دلم گرفت...
و ازون طرف مات و مبهوت مهربانی این بزرگواران هستم که ما گاها انقدر وقیح و گستاخ هستیم در بیان خواستههامون و بازم حاجتمون رو میدن....
یه جایی خوندم :بدترين نوع دلتنگی اينه كه دلتنگ آدمی بشی كه در دسترس هست، اما اونچه كه قبلا بوده نيست. دلتنگ آدم جا مونده در گذشته.
بچه بودم بابام بردم دکتر. وقتی نوبتم شد اینقد میترسیدم چار چوب در مطبُ گرفته بودمو داخل نمیرفتم
بابام گفت آقای دکتر الان میارمش، این وقتی خر میشه توی هیچ طویله ای نمیره.
دکتره با دهن باز فقط بابامو نگاه میکرد.😂💔
#نماز_اول_وقت یعنی:
خدایا... چیزی که تو دوست داری من انجامش بدم، برام اولویت داره...
یعنی خدایا، هرکاری دارم اون لحظه فقط به عشق تو میذارمش کنار و لحظهی عبادت فقط تویی و تو...
معبود من... تو چی میخوای ازم...
همیشه آن کـه نرفته است، بیقرارتر است
همیشه آن که نرفته است، کم سعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست👌